یادداشت: قضا گفت گیر و قدر گفت ده

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

‏۱۹ فروردین ۱۴۰۰

قضا گفت گیر و قدر گفت ده (۱)

خلیل کهریزی

در تصحیح متنی مانند شاهنامه، علاوه بر تشخیص نویسش‌های درست و بیت‌های اصیل، یافتن جایگاه درست ابیات نیز در محور عمودی کلام اهمّیّت ویژه‌ای دارد. کاتبان که، عمدتاً، می‌کوشیده‌اند متن را سریع کتابت کنند، گاه در کارِ خود دچار لغزش می‌شده‌اند و جایگاه یک یا چندین بیت را تغییر می‌داده‌اند. این کار در بعضی دستنویس‌ها چنان شایع بوده‌است که کاتب مجبور می‌شده اغلاط این‌چنینیِ خود را با دست بردن در متن شاهنامه برطرف کند. البته گاه این جابه‌جایی‌ها به‌عمد صورت گرفته‌است. به دیگرسخن، کاتبی که با شاهنامه مأنوس بوده و بیت یا بیت‌هایی از آن در خاطر داشته، آنها را، علاوه بر جای اصلی، در جای دیگری نیز افزوده‌است. البته نباید همۀ این موارد را به گردن کاتبان انداخت، بلکه گاه آنها فقط ناقلان این دستبردها بوده‌اند. یکی از نمونه‌های مهم این پدیده در دستنویس‌های شاهنامه پنج بیت از داستان جنگ بهرام چوبین با ساوه‌شاه است که در رزم رستم با اشکبوس نیز تکرار شده‌اند. آن پنج بیت چنینند:

خدنگی برآورد پیکان چو آب

نهاده برو چار پَرِّ عقاب

بمالید چاچی‌‌کمان را به دست

به چرم گوزن اندرافکند شست

بدو راست خم کرد و چپ کرد راست

خروش از خم چرخِ چاچی بخاست

چو سوفارش آمد به پهنای گوش

ز چرم گوزنان برآمد خروش

[چو سوفار او گشت با گوش راست

به چرخ اندرون شور و آشوب خاست]

چو بوسید پیکان سرانگشت اوی

گذر کرد از مهره‌ی پشت اوی

(شاهنامه، تصحیح خالقی مطلق، چاپ دایرة‌المعارف، ج۳، ص ۱۸۴).

ناگفته نماند که بیت پنجم از ابیات بالا، در بسیاری از دستنویس‌ها نیامده‌است و اگر این پنج بیت را به پیروی از دکتر خالقی مطلق افزوده به نبرد رستم و اشکبوس بدانیم، باید این بیت را افزوده به پنج بیتِ افزوده به شمار آوریم. ازهمین‌روی، دکتر خالقی در پانوشت نیز آن را در چنگک شک نهاده‌است (نک. همان‌جا). همۀ ابیاتِ بالا، غیر از بیتِ پنجم، در جنگ بهرام چوبین با ساوه‌شاه نیز آمده‌اند (نک. همان، ج ۷، ص ۵۳۹). بر این اساس، تعدادِ بیت‌های تکراری را تا اینجا باید پنج بیت دانست و حسابِ بیتی را که در چنگک شک نهاده شده، از پنج بیت دیگر جدا کرد.

پیش از تصحیح دکتر خالقی مطلق، چاپ‌های معتبر شاهنامه آن ابیات را در هر دو موضع به متن برده بودند؛ امّا ایشان، با توجّه به وضعیّت دستنویس‌هایش، آنها را متعلق به جنگ بهرام و ساوه‌‌شاه دانست و از قرار دادنشان در متنِ رزم رستم با اشکبوس پرهیز کرد. در دنبالۀ این پنج بیت، در رزم رستم با اشکبوس بیت زیر آمده‌است:

بزد بر بر و سینه‌ی اشکبوس

سپهر آن زمان دست او داد بوس

(همان، ج ۳، ص ۱۸۵)

پس از آن، بیتِ معروفِ

قضا گفت گیر و قدر گفت ده

فلک گفت احسنت و مه گفت زه

در شمارِ زیادی از دستنویس‌های رزم رستم با اشکبوس آمده و در یک دستنویس نیز به جنگ بهرام با ساوه‌شاه رفته‌است.

گرچه دکتر خالقی مطلق بیتِ اخیر را با پنج بیتِ پیشین یک مجموعه پنداشته و آنها را متعلق به جنگ بهرام با ساوه‌شاه دانسته‌است؛ امّا در هر دو موضع مورد نظر آن را از متن بیرون نهاده و به حاشیه برده‌است. با وجود این، توضیحِ آشکاری نیز دربارۀ علّت الحاقی بودنِ آن مطرح نشده‌است. البته یگانگی دستنویسِ لندن در ضبط این بیت در جنگ بهرام با ساوه‌شاه می‌تواند دلیلِ قانع‌کننده‌ای برای الحاقی پنداشتن آن به شمار آید و از همین‌روی، استاد خالقی مطلق و دکتر خطیبی در تصحیح دفتر هفتم شاهنامه، حق داشته‌اند آن را به متن نبرند. با این حال نباید از یاد برد که یگانگی دستنویسی که این بیت را دارد، مربوط به داستان جنگ بهرام چوبین با ساوه‌شاه است؛ درحالی‌که در رزم رستم با اشکبوس شمار زیادی از دستنویس‌ها این بیت را ضبط کرده‌اند. همین مسئله می‌تواند موجب تردید نسبت به جایگاه درست این بیت در شاهنامه و بحثِ اصیل و الحاقی پنداشتن آن باشد.

جست‌وجوها نشان می‌دهد که نخست باید در وضعیّت بیتِ «قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زه» در کهن‌ترین دستنویسِ کاملِ شاهنامه، مورخ ۶۷۵ ه‍ ق، بازنگری کنیم. در این دستنویس بیتِ مورد نظر ما در داستان جنگ بهرام چوبین با ساوه‌شاه در متن است و در رزم رستم با اشکبوس در حاشیه افزوده شده‌است. البته بر پایۀ قراینی باید افزودن این بیت در حاشیۀ داستان رزم رستم با اشکبوس، حاصل اصلاحات و افزوده‌های کاتب یا آن کسی باشد که برگه‌های نونویس نسخه را نوشته‌است؛ زیرا خطِ این بیت به خطِ برگه‌های نونویس شبیه است. از همین‌روی، باید اعتبار بیتِ مورد نظر را در جنگ رستم و اشکبوس، با اعتبارِ صفحات نوتر و ازجمله صفحۀ پایانی و انجامۀ نسخه برابر دانست و افزوده شدن آن در بین ستون‌ها را نباید در شمارِ افزودن‌هایی آورد که خوانندگان در دوره‌های بعد به یک نسخه می‌افزایند. علاوه بر این، درنگی بر دستنویس‌های مهم شاهنامه نشان می‌دهد که یازده دستنویس مهم دیگر نیز تا پایان قرن نهم هجری این بیت را در رزم رستم با اشکبوس ضبط کرده‌اند. این دستنویس‌ها عبارتند از: استانبول ۷۳۱ ه‍ ق، لنینگراد ۷۳۳ ه‍ ق، قاهره ۷۴۱ ه‍ ق، استانبول ۷۸۳ ه‍ ق (۹۰۳ ساختگی)، سعدلو (اواخر سدۀ هفتم یا نیمۀ اوّل قرن هشتم)، قاهره ۷۹۶ ه‍ ق، حاشیۀ ظفرنامه ۸۰۷ ه‍ ق، پاریس ۸۴۴ ه‍ ق، واتیکان ۸۴۸ ه‍ ق، پاریس ۸۴۸ ه‍ ق، برلین ۸۹۴ ه‍ ق. بر همین اساس، نباید دستنویسِ لندن را در ضبط این بیت یگانه شمرد؛ بلکه این یگانگی را باید در داستان جنگ بهرام چوبین با ساوه‌‌شاه به شمار آورد؛ نه در داستان رزم رستم با اشکبوس.

بر پایۀ آنچه گذشت، هفت دستنویس و با چشم‌پوشی از هفت سالِ دستنویسِ حاشیۀ ظفرنامه، هشت دستنویسِ مهم شاهنامه تا پایان قرن هشتم این بیت را در رزمِ رستم با اشکبوس ضبط کرده‌اند و چهار دستنویس مهم قرن نهم نیز آن را در همین موضع دارند. از دیگرسو، پنج بیتِ دیگری که متعلق به داستان بهرام و ساوه‌شاه هستند، در همۀ دستنویس‌ها در رزم رستم با اشکبوس یکدست و کامل نیامده‌اند. از هشت دستنویس تا قرن هشتم فقط سه دستنویسِ طوپقاپوسرای مورخ ۷۳۱ ه‍ ق، لنینگراد مورخ ۷۳۳ ه‍ ق و قاهره مورخ ۷۹۶ ه‍ ق کل پنج بیت را در این موضع دارند و بقیۀ دستنویس‌ها از یک تا چهار بیت ضبط کرده‌اند. این نکته به‌خوبی نشان می‌دهد، همان‌طور که پیش‌تر دکتر خالقی مطلق دریافته‌است، این پنج بیت متعلق به اینجا نیستند و جای درست آنها نبرد بهرام و ساوه‌شاه است. امّا بیتِ «قضا گفت گیر...» را به همین دلیل و به دلیل اینکه در همۀ دستنویس‌ها پس از بیتی آمده که متعلق به رزم رستم و اشکبوس است و در آن آشکارا نام اشکبوس آمده‌است، باید متعلق به همین بخش از شاهنامه دانست؛ زیرا در نبرد بهرام با ساوه‌شاه فقط در یک دستنویس آمده و همان دستنویس آن را در جنگ رستم و اشکبوس نیز تکرار کرده‌است؛ امّا دوازده دستنویس مهم آن را در جنگ رستم و اشکبوس ضبط کرده‌اند. ازهمین‌روی، در نخستین مرحله باید آن را متعلق به همین بخش از شاهنامه دانست و حتی اگر قرار است آن را افزوده بدانیم، باید افزوده‌ای به همین بخش پنداشتش که بعدها با آن پنج بیت دیگر در دستنویس لندن به جنگ بهرام و ساوه‌شاه منتقل شده‌است.

پس از جایگاه اصلی این بیت در شاهنامه، اصیل و الحاقی بودن آن بحث دیگری است که آن نیز نیازمند جست‌وجوی جداگانه‌ای است. با توجّه به اینکه این بیت از بین شش دستنویسِ‌ اصلیِ تصحیحِ دفتر سومِ شاهنامۀ مصحَح دکتر خالقی مطلق در چهار دستنویسِ لندن، استانبول، قاهره، استانبول۲ و در هشت دستنویس مهم دیگر تا قرن نهم هجری آمده‌است، نمی‌توان به‌راحتی آن را کنار گذاشت؛ امّا از آنجا که کهن‌ترین دستنویس شاهنامه، یعنی فلورانس مورخ ۶۱۴ ه‍ ق، آن را ندارد و در دستنویسِ مهمِ سن‌ژوزف نیز در حاشیه آمده و بنداری نیز مضمون آن را به عربی ترجمه نکرده‌است، باید آن را در چنگک شک به متن برد و تا یافتن سندی معتبر به همین وضعیّت بسنده کرد.

  • پی‌نوشت

[۱] این یادداشت خلاصه‌ای است از مقاله‌ای با همین عنوان که در شمارۀ ٢۴٢ مجلۀ زبان و ادب فارسی (نشریۀ سابق دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تبریز) منتشر شده‌است.


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی