پارسیشناسی: فرهنگوارهی املایی: تفاوت بین نسخهها
جز (←ش) |
جز (←ش) |
||
سطر ۶۸۹: | سطر ۶۸۹: | ||
شستوشو | شستوشو | ||
+ | |||
+ | شلیته | ||
شماته | شماته |
نسخهٔ ۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۹
- در این فرهنگواره افزونبر صورتهای املایی بحثانگیز، به ضبط برخی اعلام که چند گونهی املایی و/یا تلفّظی داشتهاند نیز پرداخته شدهاست. ـ تنها صورتهای درست آورده شده و از آوردن صورتهای نادرست پرهیز کردهایم. ـ اگرچه از «دستور خط» و «فرهنگ املایی» فرهنگستان و دیگر فرهنگها در مدخلگزینی بهره بردهایم، صورت توصیهشدهی ما لزوماً مطابق این منابع نیست. ـ این فرهنگواره ویرایش و تکمیل خواهد شد.
محتویات
آ
آبرو
آتئیست
آتئیسم
آخور
آرکائیسم
آرکائیک
آروغ
آزرمیدخت/ آزرمیدخت
آزوقه
آغا «عنوان احترامآمیز برای بانوان و مردان اخته»
آغاجری
آغامحمّدخان
آقا «عنوان احترامآمیز برای مردان»
آقاخان
آلاداغ
آفریقا/ افریقا
آمپرمئابل
آمپلیفایر
آمریکا/ امریکا
آمفیتئاتر
آنجا
آنچه
آنکه [در همهی معناها و کاربردها]
آنگاه
آنها
آیین
آیینه
ا
ابن [همواره با الف نوشته میشود]
اتاق
اترار
اتراق
اتریش
اتلس
اتو
اثناعشر
اثناعشری
اَرگ
اُریب
است [در سومشخص مفرد ماضی نقلی نیمجدا از صفت مفعولی پیش از خود نوشته میشود: رفتهاست]
استانبول
استبل
استخر [در همهی معناها]
استرلاب
استوانه
استهبان
استهبانات
اسحاق
اعلا
افریقا/ آفریقا
اِلاه
اِلاهه
اِلاهی
الاهیّات
الاهیّون
الرّحمان
اللـٰه [بدون تشدید]
المشنگه
امپراتریس
امپراتور
امریکا/ آمریکا
اَن «مدفوع»
انتر
انشاءاللـٰه
اهورَمزدا
ایتالیا
ایدئال
ایدئالیزه
ایدئالیست
ایدئالیسم
ایدئولوژی
ایدئولوژیک
ایدئولوژیکی
ایدئولوگ
ایذه
اینجا
اینجانب
اینکه [در همهی معناها و کاربردها]
اینها
ب
باآنکه
بااینکه
باباغوری
باتری
باتلاق
باتوم «چماق پلیس؛ شهری در گرجستان»
باتومی
باتون
باجناغ
بادیگارد
بارگذاری
باسلق
بالماسکه
بُتر «بُتری»
بُتری
بُختُنَصَر/ بُختُنَصَّر
بربت
برگزار
بسمهی تعالا
بقچه
بلعجب
بلغور
بلفضول
بلفضولی
بُلکامه
بلکه
بلوت
بلهوس
بلهوسانه
بلهوسی
بلیت
بوزرجمهر
بوییدن
بیلبُرد
پ
پاتوق
پاتیل
پاچهخار
پانتئا
پاییدن
پاییز
پایین
پتر کبیر
پترزبورگ
پرفسور
پستمدرن
پستمدرنیست
پستمدرنیسم
پشتکار
پنکیک
پوییدن
پیِر «اسم خاصّ مردانهی فرانسوی»
پیشخان «سکومانندی جلو مغازهها»
پیشخوان «پیشخوانی»
ت
تاب «نام رود»
تارم [در همهی معناها]
تاس
تاسکباب
تاق [در همهی معناها و کاربردها]
تاقدیس
تالار
تالس
تالش
تالشی
تاول
تایباد
تایر «چرخ/لاستیک ماشین»
تباشیر
تبرخون
تبرزد
تبرزین
تبرستان
تَبَرک
تبری
تپانچه
تپق
تپور
تپیدن
تتماج
تخار
تخارستان
تختخواب
ترابلس
تراز [در همهی معناها و کاربردها]
ترشیز
ترقبه
ترقوتوروق
ترقّه
تزیین
تسوج
تسویهحساب/ تصفیهحساب
تشت
تشک
تصفیهحساب/ تسویهحساب
تغار
تقوا
تلاویو
تلپاتی
تلتایپ
تلتکس
تلتکست
تلتئاتر
تلفاکس
تلفتو
تلفکس
تلسکی
تلکابین
تلکنفرانس
تلمتر
تلمتری
تمغا
تناب
تنماهی
تنبور
تو /to/
تو /tu/
توالش
توتیا
تو را
توس
توست (تو + است)
توسی
توفان/ طوفان
تهران
تهماسب
تهمورث/ تهمورس
تهمورس/ تهمورث
تیسفون
ج
جابلسا
جابهجایی
جرئت
جستوجو
جقّه
جنابعالی
جنتیانا
چ
چارق
چرا «برای چه؛ پاسخ مثبت به پرسش منفی»
چرایی
چشپش «پسر هخامنش»
چغندر
چلغوز
چنان
چنانچه
چنانکه
چونکه
چونوچرا
چه
چه را «چه چیزی را»
چهجور
چهجوری
چهسان
چهطور
چهطوری
چهقدر
چهکار
چهکاره
چهگونه
چهها
چیست
چیستی
چیستان
ح
حتّا
حتّاالامکان
حتّاالمقدور
حِسبتاًلله
حضرتعالی
حلیم «بردبار»
حوله/ هوله
حیات
خ
خاییدن
ختا «نام سرزمین»
خرجین
خرسند
خشایارشا/ خشیارشا
خشنود
خشیارشا/ خشایارشا
خطمی
خلأ (خلأی)
خنثا
خواف
د
دادائیست
دادائیسم
دارالشّورا
داوود
دایرتالبروج
دایرتالمعارف
درایتالحدیث
دَرسَد
دَرسَدانه
درسدگیری
دِسیگرم
دِسیلیتر
دِسیمتر
دشک
دکمه/ دگمه
دگمه/ دکمه
دموکرات
دموکراتیک
دموکراسی
دوقلو
ذ
ذیحجّه
ذیقعده
ر
ربدوشامبر
رتیل
رحمان
رختخواب
روبهرو
روبهرویی
روییدن
رئاکتانس
رئاکتور
رئال
رئالیست
رئالیسم
ز
زاییدن
زباله
زغال
زکات
زکریّا
زلیخا
زنون
س
ساروج
ساطور
سانتیگراد
سانتیگرم
سانتیلیتر
سانتیمتر
ساوجبلاغ
سایهبان
ساییدن
ستبر
سد «عدد ۱۰۰»
سدرتالمنتها
سرپلزهاب
سرشک
سُرمه
سریلانکا
سغد
سفلا
سقلاب
سقلابی
سگمسّب
سماوات
سنپترزبورگ
سِنج
سندل
سوررئال
سوررئالیست
سوررئالیستی
سوررئالیسم
سوغات
سوگ
ش
شاقول
شبورغان
شترنج
شرایین
شرته «نوعی باد»
شست «عدد ۶۰»
شستوشو
شلیته
شماته
ص
صغرا
صَلات
ط
طاووس
طاها
طغرلجرد
طوبا
طوفان/ توفان
طومار
ع
عَمر «نام مردانۀ عربی» [در عربی با واو زاید پایانی میآید]
عیسا
عیسو
غ
غدغن
غلتان
غلتک
غلتیدن
غلیان
غوری
ف
فرغون
فطیر
فنّاوری
ق
قاتی
قاروقور
قباد
قدّاره
قُدقُد
قراقروت
قرتی
قرشمال
قرق
قرلق
قُرمه
قروش
قرهآغاج
قرهقروت
قزقان
قشقرق
قشلاق
قفس
قلپ
قلّک
قلنبه
قورباغه
قورت
قوز
قوتی
قیقاج
قیماق
ک
کاووس
کبرا
کذالک
کرونا
کسرا
کونگفو
کُوید
کیبُرد
کیِف «پایتخت اوکراین»
کیخسرو
کیقباد
کیکاووس
کیومرث/ کیومرس
کیومرس/ کیومرث
گ
گریپفروت
گفتوگو
ل
لاتاری
لاکِن «لیکِن، امّا»
لامسّب
لپتاپ
لسانجلس
لق
لقلق
لقولوق
لقوه
لوت «کویر»
لوط «پیامبر و قوم»
لوطی
لِهاذا
م
مثنّا
مجتبا
مرا
مرتضا
مستثنا
مشکات
مصطفا
مصلّا
معاییر
معهاذا
مقفّا
مکنّا
ملاط
ملغمه
منتها
موسا
مولا
میلیارد
میلیون
ن
ناسور
نتبوک
نستوری
نعنا/ نعناع
نفت
نفتالین
نقنق
و
وانگهی
وایتبُرد
ورقلنبیدن
وسطا
وغوغ
ه
ـها [نشانهی جمع همواره جدا از پایهی خود نوشته میشود]
هدا
هلیم «نوعی غذا»
همان
همانجا
همانجور
همانکه
همانگونه
همین
همینجا
همینجور
همینکه
همینگونه
هوله/ حوله
هیز
ی
یاتاقان
یاسین
یالقوز
یحیا
یُرغه
یغور