پارسیشناسی: فرهنگوارهی املایی
ـ این فرهنگواره ویرایش و تکمیل خواهد شد.
ـ تنها صورتهای درست آورده شده و از آوردن صورتهای نادرست پرهیز کردهایم.
آخور
آنجا
آنچه
آنکه [در همهی معناها و کاربردها]
ابن [همواره با الف نوشته میشود]
اتریش
اتو
است [در سومشخص مفرد ماضی نقلی نیمجدا از صفت مفعولی پیش از خود نوشته میشود: رفتهاست]
استخر [در همهی معناها]
اِلاه
اِلاهه
اِلاهی
اللـٰه [بدون تشدید]
امپراتور
اَن «مدفوع»
انتر
ایتالیا
اینجا
اینکه [در همهی معناها و کاربردها]
باتری
باتوم
باتون
بلکه
بلیت
بوزرجمهر
پیِر «اسم خاصّ مردانهی فرانسوی»
تالار
تالس
تالش
تالشی
تایباد
تایر «لاستیک ماشین»
تپیدن
تراز [در همهی معناها و کاربردها]
تزیین
تلاویو
تنبور
توالش
توس
توسی
تهران
تهماسب
تیسفون
جابلسا
جابهجایی
جرئت
جستوجو
جنابعالی
چرا «برای چه؛ پاسخ مثبت به پرسش منفی»
چرایی
چنان
چنانچه
چنانکه
چونکه
چونوچرا
چه
چه را «چه چیزی را»
چهجور
چهجوری
چهسان
چهطور
چهقدر
چهکار
چهکاره
چهگونه
چهها
حتّا
حلیم «بردبار»
حیات
ختا «نام سرزمین»
خرسند
خشنود
خطمی
خنثا
داوود
رحمان
زغال
زکات
ساروج
ساطور
ستبر
سرپلزهاب
سریلانکا
سماوات
شرایین
شرته «نوعی باد»
شستوشو
صغرا
صَلات
طاووس
طاها
طغرلجرد
طوبا
عَمر «نام مردانۀ عربی» [در عربی با واو زاید پایانی میآید]
عیسا
غلتیدن
فطیر
فنّاوری
کاووس
کبرا
کذالک
کرونا
کسرا
کونگفو
کُوید
کیبُرد
کیِف «پایتخت اوکراین»
کیخسرو
کیقباد
کیکاووس
گریپفروت
گفتوگو
لاکِن «لیکِن، امّا»
لامسّب
لپتاپ
لسانجلس
لِهاذا
مثنّا
مجتبا
مرا
مرتضا
مستثنا
مشکات
مصطفا
مصلّا
معاییر
معهاذا
مقفّا
مکنّا
ملاط
منتها
موسا
مولا
نتبوک
نعنا/ نعناع
نفت
وانگهی
وایتبُرد
وسطا
ـها [نشانهی جمع همواره جدا از پایهی خود نوشته میشود]
هدا
هلیم «نوعی غذا»
همان
همانجا
همانجور
همانکه
همانگونه
همین
همینجا
همینجور
همینکه
همینگونه
یاسین
یحیا