پارسی‌شناسی: فرهنگ‌واره‌ی املایی

از پارسی‌شناسی
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۰ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ـ این فرهنگ‌واره ویرایش و تکمیل خواهد شد.
ـ تنها صورت‌های درست آورده شده و از آوردن صورت‌های نادرست پرهیز کرده‌ایم.

آخور

آروغ

آزوقه

آغا «عنوان احترام‌آمیز برای بانوان و مردان اخته»

آقا «عنوان احترام‌آمیز برای مردان»

آن‌جا

آن‌چه

آن‌که [در همه‌ی معناها و کاربردها]

ابن [همواره با الف نوشته می‌شود]

اتاق

اتراق

اتریش

اتو

اَرگ

اُریب

است [در سوم‌شخص مفرد ماضی نقلی نیم‌جدا از صفت مفعولی پیش از خود نوشته می‌شود: رفته‌است]

استبل

استخر [در همه‌ی معناها]

استرلاب

اِلاه

اِلاهه

اِلاهی

اللـٰه [بدون تشدید]

الم‌شنگه

امپراتریس

امپراتور

اَن «مدفوع»

انتر

ایتالیا

این‌جا

این‌که [در همه‌ی معناها و کاربردها]

باباغوری

باتری

باتلاق

باتوم

باتون

باجناغ

بُختُنَصَر/ بُختُنَصَّر

بقچه

بلغور

بلکه

بلیت

بوزرجمهر

پاتوق

پیِر «اسم خاصّ مردانه‌ی فرانسوی»

پیش‌خان «سکومانندی جلو مغازه‌ها»

پیش‌خوان «پیش‌خوانی»

تارم

تاس

تاس‌کباب

تاق [در همه‌ی معناها و کاربردها]

تاق‌دیس

تالار

تالس

تالش

تالشی

تاول

تایباد

تایر «چرخ/لاستیک ماشین»

تباشیر

تبرزد

تبرزین

تپان‌چه

تپق

تپیدن

تتماج

تراز [در همه‌ی معناها و کاربردها]

ترق‌وتوروق

ترقّه

تزیین

تشت

تشک

تغار

تلاویو

تنبور

توالش

توتیا

توس

توسی

توفان/ طوفان

تهران

تهماسب

تیسفون

جابلسا

جابه‌جایی

جرئت

جست‌وجو

جقّه

جناب‌عالی

چارق

چرا «برای چه؛ پاسخ مثبت به پرسش منفی»

چرایی

چغندر

چلغوز

چنان

چنان‌چه

چنان‌که

چون‌که

چون‌وچرا

چه

چه را «چه چیزی را»

چه‌جور

چه‌جوری

چه‌سان

چه‌طور

چه‌قدر

چه‌کار

چه‌کاره

چه‌گونه

چه‌ها

حتّا

حلیم «بردبار»

حیات

ختا «نام سرزمین»

خرجین

خرسند

خشنود

خطمی

خنثا

داوود

رحمان

زغال

زکات

ساروج

ساطور

ستبر

سرپل‌زهاب

سریلانکا

سماوات

شرایین

شرته «نوعی باد»

شست‌وشو

صغرا

صَلات

طاووس

طاها

طغرلجرد

طوبا

طوفان/ توفان

طومار

عَمر «نام مردانۀ عربی» [در عربی با واو زاید پایانی می‌آید]

عیسا

غلتیدن

فطیر

فنّاوری

کاووس

کبرا

کذالک

کرونا

کسرا

کونگفو

کُوید

کیبُرد

کیِف «پایتخت اوکراین»

کی‌خسرو

کی‌قباد

کی‌کاووس

گریپفروت

گفت‌وگو

لاکِن «لیکِن، امّا»

لامسّب

لپتاپ

لسانجلس

لِهاذا

مثنّا

مجتبا

مرا

مرتضا

مستثنا

مشکات

مصطفا

مصلّا

معاییر

مع‌هاذا

مقفّا

مکنّا

ملاط

منتها

موسا

مولا

نتبوک

نعنا/ نعناع

نفت

وانگهی

وایتبُرد

وسطا

ـ‌ها [نشانه‌ی جمع همواره جدا از پایه‌ی خود نوشته می‌شود]

هدا

هلیم «نوعی غذا»

همان

همان‌جا

همان‌جور

همان‌که

همان‌گونه

همین

همین‌جا

همین‌جور

همین‌که

همین‌گونه

یاسین

یحیا