یادداشت: گرایشهای زبانی و سرنوشت زبان روسی تا پایان قرن ۱۹: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «===گرایشهای زبانی و سرنوشت زبان روسی تا پایان قرن ۱۹=== <pre style="color: blue">محمدمهد...» ایجاد کرد) |
جز |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | ۲۲ شهریور ۱۴۰۰ | ||
===گرایشهای زبانی و سرنوشت زبان روسی تا پایان قرن ۱۹=== | ===گرایشهای زبانی و سرنوشت زبان روسی تا پایان قرن ۱۹=== | ||
<pre style="color: blue">محمدمهدی یزدانی | <pre style="color: blue">محمدمهدی یزدانی | ||
سطر ۸: | سطر ۹: | ||
<blockquote> | <blockquote> | ||
− | بنا به ضرورت، لغات بیگانهٔ زیادی وارد زبان روسی شدهاست، چراکه مفاهیم و اندیشههای بیگانهٔ بسیاری در زندگی روسها پدیدار گشته. این پدیده، پدیدهٔ جدیدی نیست. اینکه برای بیان مفاهیم خارجیْ لغات و اصطلاحات خودمان را اختراع کنیم کاری بسیار دشوار است و بهندرت موفقیتی در پی دارد. وقتی زبانی از زبان دیگر مفهومی را میگیرد، به همراه آن، واژهٔ بیانکنندهٔ این مفهوم را نیز اقتباس میکند. لغت جعلی (=برساختۀ) روسی، نهتنها بهتر نیست، که قطعاً بدتر از لغت عاریهای است. | + | بنا به ضرورت، لغات بیگانهٔ زیادی وارد زبان روسی شدهاست، چراکه مفاهیم و اندیشههای بیگانهٔ بسیاری در زندگی روسها پدیدار گشته. این پدیده، پدیدهٔ جدیدی نیست. اینکه برای بیان مفاهیم خارجیْ لغات و اصطلاحات خودمان را اختراع کنیم کاری بسیار دشوار است و بهندرت موفقیتی در پی دارد. وقتی زبانی از زبان دیگر مفهومی را میگیرد، به همراه آن، واژهٔ بیانکنندهٔ این مفهوم را نیز اقتباس میکند. لغت جعلی (=برساختۀ) روسی، نهتنها بهتر نیست، که قطعاً بدتر از لغت عاریهای است<sup>۱</sup>. |
</blockquote> | </blockquote> | ||
سطر ۱۴: | سطر ۱۵: | ||
<blockquote> | <blockquote> | ||
− | استعمال لغات بیگانه، وقتیکه معادل روسی آنها موجود است، توهین به عقل و سلیقهٔ سلیم است. | + | استعمال لغات بیگانه، وقتیکه معادل روسی آنها موجود است، توهین به عقل و سلیقهٔ سلیم است<sup>٢</sup>. |
</blockquote> | </blockquote> | ||
سطر ۲۰: | سطر ۲۱: | ||
<blockquote> | <blockquote> | ||
− | پاکی زبان را همانگونه پاس بدارید که مقدّسات را! هیچگاه واژههای بیگانه را بهکار نبرید. زبان روسی آنچُنان غنی و انعطافپذیر است که چیزی برای گرفتن از آنان که از ما فقیرترند (یعنی زبانشان از روسی فقیرتر است) وجود ندارد. | + | پاکی زبان را همانگونه پاس بدارید که مقدّسات را! هیچگاه واژههای بیگانه را بهکار نبرید. زبان روسی آنچُنان غنی و انعطافپذیر است که چیزی برای گرفتن از آنان که از ما فقیرترند (یعنی زبانشان از روسی فقیرتر است) وجود ندارد<sup>۳</sup>. |
</blockquote> | </blockquote> | ||
سطر ۲۸: | سطر ۲۹: | ||
<blockquote> | <blockquote> | ||
− | اگر من ناشر مجلهای در سطح ملّی میبودم، به هئیتتحریریه میگفتم: «هر چه میخواهید بنویسید؛ اما طوری بنویسید که تکتک کلمات برای آن گاریچیای که قرار است نسخههای مجله را پخش کند هم قابل فهم باشد! | + | اگر من ناشر مجلهای در سطح ملّی میبودم، به هئیتتحریریه میگفتم: «هر چه میخواهید بنویسید؛ اما طوری بنویسید که تکتک کلمات برای آن گاریچیای که قرار است نسخههای مجله را پخش کند هم قابل فهم باشد!»<sup>۴</sup> |
</blockquote> | </blockquote> | ||
سطر ۳۴: | سطر ۳۵: | ||
---- | ---- | ||
*پینوشتها | *پینوشتها | ||
− | + | #Белинский В. Г. Полное собрание сочинений. – м., 1956. Т. 9. С. 375 | |
− | + | #там же | |
− | + | #Из письма Е. В. Львовой | |
− | + | #Толстой Л. Н. - Менгден Е. И., 10 (19) февраля 1875 г | |
---- | ---- | ||
*کتابنامه: | *کتابنامه: | ||
− | Камчатнов А. М. Русский древослов Александра Шишкова. Лингвистическое наследие А. С. Шишкова в научном и культурном контексте эпохи. Нестор-история. СПб., 2018 | + | Камчатнов А. М. Русский древослов Александра Шишкова. Лингвистическое наследие А. С. Шишкова в научном и культурном контексте эпохи. Нестор-история. СПб., 2018 |
− | Филатова-Шишкова В. «Неугомонный русопят». К 160-летию со дня смерти адмирала, министра народного просвещения, писателя и государственного деятеля Александра Семёновича Шишкова. // Наш современник. 2001. № 4 | + | Филатова-Шишкова В. «Неугомонный русопят». К 160-летию со дня смерти адмирала, министра народного просвещения, писателя и государственного деятеля Александра Семёновича Шишкова. // Наш современник. 2001. № 4 |
+ | |||
+ | [[پارسیشناسی: محمدمهدی یزدانی|دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در ''پارسیشناسی'']] | ||
+ | ---- | ||
+ | [[پارسیشناسی: یادداشتهای همکاران|دیگر یادداشتهای همکاران ''پارسیشناسی'']] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۰
۲۲ شهریور ۱۴۰۰
گرایشهای زبانی و سرنوشت زبان روسی تا پایان قرن ۱۹
محمدمهدی یزدانی
از زمان اولین تزار تجددگرای روسیه، یعنی پتر کبیر، زبانهای بیگانه بر روسی و روسیه تأثیرات زیادی گذاشتهاند. پتر کبیر با صنعتیکردن روسیه از طریق آلمان، موجب ورود واژههای آلمانی زیادی به روسی شد. شاهان و شهبانوهای پس از او، مانند کاترین اول و دوم، علاقهٔ زیادی به نماد فرهنگ و هنر و علم در آن دوره، یعنی فرانسه و زبان فرانسوی، نشان دادند. از آن زمان فرانسویمآبی در تمام وجوه و اشکالش تا نزدیک دو قرن بر طبقهٔ اشراف و دربار روسیه حاکم بود. بسیاری از اشراف از همان کودکی فرانسوی را میآموختند و حتی بسیاری عملاً زبان مادری را بهدرستی فرانمیگرفتند. این وضعیت نزدیک دو قرن در روسیه پابرجا بود و بسیاری از نویسندگان آثار و نوشتههایشان را به زبانی پر از واژههای فرانسوی مینوشتند و اساساً زبان روسی و زبان رعیت را زبانی پست میشمردند. اما وضع اینگونه باقی نماند.
ابتدای قرن نوزدهم در روسیه گروهی از نویسندگان، و در رأس آنها الکساندر سیمیونوویچ شیشکوف، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات روسی، به سرهگرایی و پرهیز از کاربرد واژههای بیگانه در روسی گرایش پیدا کردند. این گروه البته خیلی به واژهسازی علاقه نداشتند و بیشتر باستانگرا (آرکائیست/ архаист) بودند، یعنی معتقد بودند باید واژههای فراموششده و خوشساخت اسلاوی باستان و اسلاوی قدیم و حتی اسلاوی کلیسایی را بار دیگر به کار بست و به آنها معنای جدید داد. این رویکرد شیشکوف در روسیه طرفدارانی در میان نویسندگان پیدا کرد و البته تعداد زیادی از نویسندگان و ادبای وقت هم با رویکرد او و طرفدارانش مخالف بودند. گروهی دیگر از نویسندگان، همچون نیکولای کارامزین و واسیلی ژوکوفسکی، با استفاده از واژههای زبانهای باستانی یا حتی زبان گفتار محاوره ـ که پست و حقیرش میشمردند ـ برای بیان مفاهیم جدید مخالف بودند و در عوض بر این باور بودند که برای مفاهیم جدید، باید واژههای جدید ساخت. تعدادی از ساختههای کارامزین در روسی مقبولیت یافت و بهکار رفت و تعداد زیادی هم هیچگاه پذیرفته نشد. به پیروان مکتب کارامزین، کارامزینیست میگفتند. از جملۀ مخالفان کارامزینیستها، ویساریون بیلینسکی، منتقد ادبی معروف، بود. او دربارهٔ کاربرد لغات بیگانه و جعل لغات جدید روسی میگوید:
بنا به ضرورت، لغات بیگانهٔ زیادی وارد زبان روسی شدهاست، چراکه مفاهیم و اندیشههای بیگانهٔ بسیاری در زندگی روسها پدیدار گشته. این پدیده، پدیدهٔ جدیدی نیست. اینکه برای بیان مفاهیم خارجیْ لغات و اصطلاحات خودمان را اختراع کنیم کاری بسیار دشوار است و بهندرت موفقیتی در پی دارد. وقتی زبانی از زبان دیگر مفهومی را میگیرد، به همراه آن، واژهٔ بیانکنندهٔ این مفهوم را نیز اقتباس میکند. لغت جعلی (=برساختۀ) روسی، نهتنها بهتر نیست، که قطعاً بدتر از لغت عاریهای است۱.
بیلینسکی در زمانهای میزیست که با تلاشهای افرادی همچون شیشکوف و سیمون بابروف و بعدها پوشکین و پیروان آنها، زبان روسی بار دیگر ارج و قرب یافته بود و روسیه کمکم داشت از گالومانی یا همان فرانسویمآبی افراطی قرن ۱۸ و ابتدای ۱۹ رها میشد. از این جهت او در کاربرد زبان خیلی هم ولنگار نبود و تأکید میکرد:
استعمال لغات بیگانه، وقتیکه معادل روسی آنها موجود است، توهین به عقل و سلیقهٔ سلیم است٢.
در ادامهٔ همین تلاشها، نیمهٔ دوم قرن نوزدهم، زبان روسی دگرباره جایگاه خود را در ادبیات بازیافت و نویسندگان زیادی در مدح زبان روسی و حتی برتری آن بر زبانهای دیگر سخن راندند. فیالمثل ایوان تورگنیف، نویسندهٔ مشهور روس، از طرفداران زبان پاک در روسیه بودهاست. او در نامهای به یِلِنا لْوُوا مینویسد:
پاکی زبان را همانگونه پاس بدارید که مقدّسات را! هیچگاه واژههای بیگانه را بهکار نبرید. زبان روسی آنچُنان غنی و انعطافپذیر است که چیزی برای گرفتن از آنان که از ما فقیرترند (یعنی زبانشان از روسی فقیرتر است) وجود ندارد۳.
بااینهمه، آنچنان که معروف است، شاید فکر کنید که اولین کسی که توجهها را بار دیگر به زبان روسی معطوف کرد، الکساندر پوشکین یا شیشکوف بودهاست، اما باید دانست که اولین کسانی که به سرهگرایی در روسیه علاقهمند شدند، محافل فراماسونری روسیه در اواخر قرن هجدهم میلادی بودند. ماسونهای روس، همچون دیگر ماسونها، باستانگرا بودند. از جمله ماسونهای معروف روس ژنرال کوتوزوف و کارامزین بودند. شیشکوف اگرچه باستانگرا و سلاویانوفیل (اسلاودوست) بود، با ماسونها مخالفت داشت. حتی کمی پیشتر از اینها، در اواخر قرن ۱۸، کاترین کبیر دوم به شاهزاده داشکووا دستور داد تا در گردآوری فرهنگلغت جامع زبان روسی، حتیالامکان واژههای بیگانه ثبت و ضبط نشوند. این گرایشها و توجههای دوباره به روسی منجر به آن شد که نویسندگان و کسانی مانند ولادیمیر دال، فرهنگنویس و صاحب فرهنگلغت «دال» ـ که ۵۳ سال از عمرش را صرف گردآوری این فرهنگ کرد ـ هرچه بیشتر به پاکی زبان روسی از واژههای بیگانه اهتمام ورزند و در نوشتهها و آثارشان از واژههای بیگانۀ کمتری استفاده کنند.
اوج گرایش به زبان روسی بهصورت کلی، و زبان زنده و پویای روسی، یعنی زبان مردم را ـ که سالها مورد بیتوجهی نویسندگان روس بود ـ در آثار تالستوی و چخوف و دیگر نویسندگان پایان قرن ۱۹ میتوان دید. تالستوی تلاش بسیاری کرد تا زبان آثار ادبی را به زبان گفتار روزمرهٔ مردم نزدیک کند و همیشه در نامههایش به نویسندگان جوان سادهنویسی و همهفهمنویسی را توصیه میکرد. او در جایی میگوید:
اگر من ناشر مجلهای در سطح ملّی میبودم، به هئیتتحریریه میگفتم: «هر چه میخواهید بنویسید؛ اما طوری بنویسید که تکتک کلمات برای آن گاریچیای که قرار است نسخههای مجله را پخش کند هم قابل فهم باشد!»۴
عصر طلایی ادبیات روسیه، از پوشکین تا چخوف، عصر بازشناخت جایگاه زبان روسی بهعنوان مهمترین عنصر قدرت و هویّت ملّت روسیه بودهاست. نویسندگان این دوره در کاربست زبان سرۀ روسی تلاش بسیاری کردند و در شکلگیری هویّت تاریخی روسها نقش بسزایی ایفا کردند.
- پینوشتها
- Белинский В. Г. Полное собрание сочинений. – м., 1956. Т. 9. С. 375
- там же
- Из письма Е. В. Львовой
- Толстой Л. Н. - Менгден Е. И., 10 (19) февраля 1875 г
- کتابنامه:
Камчатнов А. М. Русский древослов Александра Шишкова. Лингвистическое наследие А. С. Шишкова в научном и культурном контексте эпохи. Нестор-история. СПб., 2018
Филатова-Шишкова В. «Неугомонный русопят». К 160-летию со дня смерти адмирала, министра народного просвещения, писателя и государственного деятеля Александра Семёновича Шишкова. // Наш современник. 2001. № 4
دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در پارسیشناسی