قافیه: تفاوت بین نسخهها
جز |
جز |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
#(= [[پسآوا]]<sup>[٢]</sup>، [[پسامد]]<sup>[۳]</sup>، [[پساوند]] (؟)<sup>[۴]</sup>، [[سرواده]]<sup>[۵]</sup>) (به انگلیسی: rhyme و rime) هماوایی ناتمامی که از تکرار یک یا چند صوت با توالی یکسان در پایان آخرین واژههای نامکرر [[مصراع|مصاریع]] یا [[بیت|ابیات]] [[شعر]]، و گاه پیش از [[ردیف]]، پدید میآید (حقشناس، ۱۳۶۰: ۳۴؛ تجدید چاپ: همو، ۱۳۷۰: ۶٢). | #(= [[پسآوا]]<sup>[٢]</sup>، [[پسامد]]<sup>[۳]</sup>، [[پساوند]] (؟)<sup>[۴]</sup>، [[سرواده]]<sup>[۵]</sup>) (به انگلیسی: rhyme و rime) هماوایی ناتمامی که از تکرار یک یا چند صوت با توالی یکسان در پایان آخرین واژههای نامکرر [[مصراع|مصاریع]] یا [[بیت|ابیات]] [[شعر]]، و گاه پیش از [[ردیف]]، پدید میآید (حقشناس، ۱۳۶۰: ۳۴؛ تجدید چاپ: همو، ۱۳۷۰: ۶٢). | ||
− | #(= [[علم قافیه]]) علمی که به بررسی قافیۀ [[شعر|اشعار]] میپردازد. | + | #(= [[علم قافیه]]، [[علم قوافی]]) علمی که به بررسی قافیۀ [[شعر|اشعار]] میپردازد. |
این صفحه تکمیل خواهد شد. | این صفحه تکمیل خواهد شد. | ||
===واژهشناسی=== | ===واژهشناسی=== | ||
− | «قافی» در عربی به معنی «ازپسدرآینده»، اسم فاعل از مصدر «قَفْوْ» qafv (فعل آن: قَفا، یَقْفُو) به معنی «از پس چیزی یا کسی رفتن»، است. «ـه» پایانی «قافیه» (در عربی: «ـة») نیز نشانۀ تخصیص اسم است (نک. شمیسا، ۱۳۸۹: ۱۰۱). | + | «قافی» در عربی به معنی «ازپسدرآینده»، اسم فاعل از مصدر «قَفْوْ» qafv (فعل آن: قَفا، یَقْفُو) به معنی «از پس چیزی یا کسی رفتن»، است. «ـه» پایانی «قافیه» (در عربی: «ـة») نیز نشانۀ تخصیص اسم است (نک. شمیسا، ۱۳۸۹: ۱۰۱). از این واژه در فارسی واژههای «قافیهاندیش»، «قافیهسنج»، «قافیهسنجی»، «قافیهگو(ی)» و ... نیز ساخته شدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر هر یک از این واژهها). |
− | * مدخلهای همریشه/ همخانواده: [[تقفیه]]، [[ذوالقافیتین]]، [[ذوالقوافی]]، [[ذوقافیتین]]، [[ردالقافیه]]، [[قافیهدار]]، [[مفردالقوافی]]، [[مقفی]]، [[همقافیه]] | + | * مدخلهای همریشه/ همخانواده: [[تقفیه]]، [[چندقافیهای]]، [[دوقافیهای]]، [[ذوالقافیتین]]، [[ذوالقوافی]]، [[ذوقافیتین]]، [[ردالقافیه]]، [[قافیهدار]]، [[مفردالقوافی]]، [[مقفی]]، [[همقافیه]] |
− | *[[پارسیشناسی: فهرست موضوعی#اصطلاحات قافیه|فهرست اصطلاحات مربوط به قافیه در ''پارسیشناسی'']] | + | *[[پارسیشناسی: فهرست موضوعی#اصطلاحات قافیه|فهرست اصطلاحات مربوط به (علم) قافیه در ''پارسیشناسی'']] |
---- | ---- | ||
* پینوشتها | * پینوشتها | ||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
#نک. جنیدی، ۱۳۸۷: ۷۳. | #نک. جنیدی، ۱۳۸۷: ۷۳. | ||
#نک. جنیدی، ۱۳۸۷: ۷۳ که این برابر را از خالقی مطلق نقل میکند. | #نک. جنیدی، ۱۳۸۷: ۷۳ که این برابر را از خالقی مطلق نقل میکند. | ||
− | #«پساوند/پسآوند» را برخی معادل «قافیه» پنداشتهاند (مثلاً نک. همایی، ۱۳۸۹: ۵؛ دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «پساوند» و «قافیه»)، اما ظاهراً معادل «مقطع» است (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «پساوند»؛ نیز نک. شکری، ۱۳۹۹). این واژه بهصورت «بساوند» نیز در فرهنگهای فارسی آمدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «بساوند»). | + | #«پساوند/پسآوند» را برخی معادل «قافیه» پنداشتهاند (مثلاً نک. همایی، ۱۳۸۹: ۵؛ دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «پساوند» و «قافیه»)، اما ظاهراً معادل «مقطع» است (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «پساوند»؛ نیز نک. شکری، ۱۳۹۹). این واژه بهصورت «بساوند» نیز در فرهنگهای فارسی آمدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «بساوند») که ظاهراً املای ناقص «پساوند» است. |
− | #نک. دهخدا، ۱۳۷۷، زیر «سرواده» و «قافیه». این واژه بهصورت «سرواره» نیز در فرهنگهای فارسی آمدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «سرواره»). | + | #نک. دهخدا، ۱۳۷۷، زیر «سرواده» و «قافیه». این واژه بهصورت «سرواره» نیز در فرهنگهای فارسی آمدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «سرواره») که مصحف/محرف «سرواده» مینماید. |
---- | ---- | ||
* منابع | * منابع |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۵۱
قافیه[۱] qâfiye [اسم] {عربی: قافِیَة (qāfiya(t} <گونۀ دیگر: قافیت، جمع مکسر: قوافی، تثنیه: قافیتین>
- (= پسآوا[٢]، پسامد[۳]، پساوند (؟)[۴]، سرواده[۵]) (به انگلیسی: rhyme و rime) هماوایی ناتمامی که از تکرار یک یا چند صوت با توالی یکسان در پایان آخرین واژههای نامکرر مصاریع یا ابیات شعر، و گاه پیش از ردیف، پدید میآید (حقشناس، ۱۳۶۰: ۳۴؛ تجدید چاپ: همو، ۱۳۷۰: ۶٢).
- (= علم قافیه، علم قوافی) علمی که به بررسی قافیۀ اشعار میپردازد.
این صفحه تکمیل خواهد شد.
واژهشناسی
«قافی» در عربی به معنی «ازپسدرآینده»، اسم فاعل از مصدر «قَفْوْ» qafv (فعل آن: قَفا، یَقْفُو) به معنی «از پس چیزی یا کسی رفتن»، است. «ـه» پایانی «قافیه» (در عربی: «ـة») نیز نشانۀ تخصیص اسم است (نک. شمیسا، ۱۳۸۹: ۱۰۱). از این واژه در فارسی واژههای «قافیهاندیش»، «قافیهسنج»، «قافیهسنجی»، «قافیهگو(ی)» و ... نیز ساخته شدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر هر یک از این واژهها).
- مدخلهای همریشه/ همخانواده: تقفیه، چندقافیهای، دوقافیهای، ذوالقافیتین، ذوالقوافی، ذوقافیتین، ردالقافیه، قافیهدار، مفردالقوافی، مقفی، همقافیه
- پینوشتها
- امروزه برخی آن را - به قیاس واژههای مختوم به پسوند «-یّه» و گاه به ضرورت وزن شعر - بهصورت مشدد «قافیّه» qâfiyye تلفظ میکنند و مینویسند که نادرست است.
- نک. جنیدی، ۱۳۸۷: ۷۳.
- نک. جنیدی، ۱۳۸۷: ۷۳ که این برابر را از خالقی مطلق نقل میکند.
- «پساوند/پسآوند» را برخی معادل «قافیه» پنداشتهاند (مثلاً نک. همایی، ۱۳۸۹: ۵؛ دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «پساوند» و «قافیه»)، اما ظاهراً معادل «مقطع» است (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «پساوند»؛ نیز نک. شکری، ۱۳۹۹). این واژه بهصورت «بساوند» نیز در فرهنگهای فارسی آمدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «بساوند») که ظاهراً املای ناقص «پساوند» است.
- نک. دهخدا، ۱۳۷۷، زیر «سرواده» و «قافیه». این واژه بهصورت «سرواره» نیز در فرهنگهای فارسی آمدهاست (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: زیر «سرواره») که مصحف/محرف «سرواده» مینماید.
- منابع
- جنیدی، فریدون (۱۳۸۷). پیشگفتاری بر ویرایش شاهنامۀ فردوسی. تهران: بلخ.
- حقشناس، علیمحمد (۱۳۶۰). «پرداختن به قافیه باختن». نشر دانش، ش۸، ص۱۸-۳۵.
- حقشناس، علیمحمد (۱۳۷۰). «پرداختن به قافیه باختن». مقالات: ادبی، زبانشناختی. تهران: نیلوفر. ص٢۵-۶۳.
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۷). لغتنامه. زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی. تهران: دانشگاه تهران و روزنه.
- شکری، همایون (۱۳۹۹). «از چکاته تا پساوند (بحثی در معادل کهن فارسی دو اصطلاح شعری «مطلع» و «مقطع»)». فصلنامۀ پاژ، س۹، ش۱، پیاپی ۳۷، ص۱۰۳-۱۰۹.
- شمیسا، سیروس (۱۳۸۹). آشنایی با عروض و قافیه. ویرایش چهارم. چ۳. تهران: میترا.
- همایی، جلالالدین (۱۳۸۹). فنون بلاغت و صناعات ادبی. چ۳۰. تهران: هما.