را: در فارسی کرمانی: تفاوت بین نسخهها
جز |
|||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
/Qomâ re/ (همان: ۱۷۸ ) | /Qomâ re/ (همان: ۱۷۸ ) | ||
«اومد حکایتِ وَر دوستاش تعریف کرد.» (رضوی، ۱۳۸۵: ۱۱۴) | «اومد حکایتِ وَر دوستاش تعریف کرد.» (رضوی، ۱۳۸۵: ۱۱۴) | ||
+ | |||
فریدون وهمن، مترجم کتاب لریمر، گاهی این قاعده را رعایت نکرده و بهاصطلاح مثال را «تهرانیزه» کردهاست. مثلاً: «امشبه ره صبر کرد...» را در کرمانی میگویند: «امشبِ صبر کرد...» (همان: ۱۹۴). | فریدون وهمن، مترجم کتاب لریمر، گاهی این قاعده را رعایت نکرده و بهاصطلاح مثال را «تهرانیزه» کردهاست. مثلاً: «امشبه ره صبر کرد...» را در کرمانی میگویند: «امشبِ صبر کرد...» (همان: ۱۹۴). | ||
منابع | منابع | ||
− | -باغینیپور، مجید (زیر چاپ). ''نکتههایی پراکنده دربارۀ لهجۀ کرمانی و سایر گونههای زبانی استان کرمان''. کرمان: خدمات فرهنگی. | + | - باغینیپور، مجید (زیر چاپ). ''نکتههایی پراکنده دربارۀ لهجۀ کرمانی و سایر گونههای زبانی استان کرمان''. کرمان: خدمات فرهنگی. |
- رضوی، شمسالسّادات (۱۳۸۵). ''افسانههای کرمان''. تهران: نشر افکار. | - رضوی، شمسالسّادات (۱۳۸۵). ''افسانههای کرمان''. تهران: نشر افکار. |
نسخهٔ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۷
«در گونۀ غیررسمی زبان [فارسی]، تکواژ «را» دو تکواژگونۀ «رو /ro/» و «-و /-o/» دارد که مقید به بافت آوایی واژۀ پیش از خود هستند. تکواژگونۀ «رو» بعد از کلمات مختوم به واکه چون «هوا»... به کار میرود؛ درحالیکه تکواژگونۀ «-و» بعد از کلمات مختوم به همخوان همچون «اتاق...» ظاهر میشود» (شقاقی، ۱۳۸۹: ۶۳)، اما در فارسی کرمانی، تکواژگونههای «را» عبارتند از: «-رِ/ ره» /re-/ و «- ِ/-ه» /e-/. «گف: بیا شاخا منه تیز کن.» /men-e/ (لریمر، ۱۳۹۵: ۱۲۸) «برو تو خونه قوما، قوما ره وعده بگیر بیاین نهار بخورن بریم سر مزار.» /Qomâ re/ (همان: ۱۷۸ ) «اومد حکایتِ وَر دوستاش تعریف کرد.» (رضوی، ۱۳۸۵: ۱۱۴)
فریدون وهمن، مترجم کتاب لریمر، گاهی این قاعده را رعایت نکرده و بهاصطلاح مثال را «تهرانیزه» کردهاست. مثلاً: «امشبه ره صبر کرد...» را در کرمانی میگویند: «امشبِ صبر کرد...» (همان: ۱۹۴).
منابع
- باغینیپور، مجید (زیر چاپ). نکتههایی پراکنده دربارۀ لهجۀ کرمانی و سایر گونههای زبانی استان کرمان. کرمان: خدمات فرهنگی.
- رضوی، شمسالسّادات (۱۳۸۵). افسانههای کرمان. تهران: نشر افکار.
- شقاقی، ویدا (۱۳۸۹). مبانی صرف. تهران: سمت.
- لُریمر، د. ل. ر. (۱۳۹۵). فرهنگ لُریمر. ترجمۀ فریدون وهمن. کرمان: مرکز کرمانشناسی.