آمیزه: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز |
جز |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
آمیزه Ɂâmiz-e [اسم] {فارسی} | آمیزه Ɂâmiz-e [اسم] {فارسی} | ||
− | #(= [[آمیخته]]، [[منحوته]]) (به انگلیسی: blend، همچنین: amalgam، fusion، hybrid و telescoped word) [[واژه]]ای که با چسباندن جزء آغازی یک صورت زبانی به جزء پایانی یک صورت زبانی دیگر ساخته میشود (نک. متیوز، ۲۰۱۱: ۴۲). معمولاً<sup>۱</sup> هیچیک از این اجزا تکواژ نیستند (نک. شقاقی، ۱۳۹۴: ۱۵). نکتۀ مهم در [[آمیزه]]ها وجود واج یا واجهای مشترک است؛ برای نمونه واژۀ ''فجازی'' آمیزهای از ''فضا(ی)'' و ''مجازی'' است که حداقل یک واج (یعنی a) در آنها مشترک است. در ''فوتسال'' نیز که آمیزهای از ''فوتبال'' و ''سالن'' است دو واج âl مشترک است. نمونههایی دیگر از آمیزههای فارسی (واجهای مشترک داخل {} قرار گرفتهاست): ''آشغالانس'' Ɂâšγâ{l}âns: ''آشغال'' + ''آمبولانس'' ◾️ ''انسایشی'' Ɂen{s}âyeš{i}: ''انسدادی'' + ''سایشی'' ◾️ ''پیکاژو'' peykâžo: ''پیکان'' + ''پژو'' ◾️ ''تورکود'' tavar{ro}kud: ''تورم'' + ''رکود'' ◾️ ''رزمایش'' ra{zm}âyeš: ''رزم'' + ''آزمایش'' ◾️ ''ضابلو'' z{â}blo: ''ضایع'' + ''تابلو'' ◾️ ''عکاشی'' Ɂ{a}kk{â}š{i}: ''عکاسی'' + ''نقاشی'' ◾️ ''فجازی'' f{a}jâzi: ''فضا(ی)'' + ''مجازی'' ◾️ ''فوتسال'' futs{âl}: ''فوتبال'' + ''سالن'' ◾️ ''نثم'' na}sm}: ''نثر'' + ''نظم'' (برخی مثالها برگرفته از شقاقی، ۱۳۸۹: ۱۰۹-۱۱۰؛ شقاقی، ۱۳۹۴: ۱۵؛ طباطبایی، ۱۳۹۵: ۳-۴). برخی نمونهها از مقولۀ شوخی و طنزند (مثلاً ''آشغالانس'' و ''ضابلو''). نیز نک. [[آمیزش]]، [[آمیزهسازی]]. | + | #(= [[آمیخته]]، [[منحوته]]) (به انگلیسی: blend، همچنین: amalgam، fusion، hybrid و telescoped word) [[واژه]]ای که با چسباندن جزء آغازی یک صورت زبانی به جزء پایانی یک صورت زبانی دیگر ساخته میشود (نک. متیوز، ۲۰۱۱: ۴۲). معمولاً<sup>۱</sup> هیچیک از این اجزا تکواژ نیستند (نک. شقاقی، ۱۳۹۴: ۱۵). نکتۀ مهم در [[آمیزه]]ها وجود واج یا واجهای مشترک است؛ برای نمونه واژۀ ''فجازی'' آمیزهای از ''فضا(ی)'' و ''مجازی'' است که حداقل یک واج (یعنی a) در آنها مشترک است. در ''فوتسال'' نیز که آمیزهای از ''فوتبال'' و ''سالن'' است دو واج âl مشترک است. نمونههایی دیگر از آمیزههای فارسی (واجهای مشترک داخل {} قرار گرفتهاست): ''آشغالانس'' Ɂâšγâ{l}âns: ''آشغال'' + ''آمبولانس'' ◾️ ''انسایشی'' Ɂen{s}âyeš{i}: ''انسدادی'' + ''سایشی'' ◾️ ''پیکاژو'' peykâžo: ''پیکان'' + ''پژو'' ◾️ ''تورکود'' tavar{ro}kud: ''تورم'' + ''رکود'' ◾️ ''رزمایش'' ra{zm}âyeš: ''رزم'' + ''آزمایش'' ◾️ ''ضابلو'' z{â}blo: ''ضایع'' + ''تابلو'' ◾️ ''عکاشی'' Ɂ{a}kk{â}š{i}: ''عکاسی'' + ''نقاشی'' ◾️ ''فجازی'' f{a}jâzi: ''فضا(ی)'' + ''مجازی'' ◾️ ''فوتسال'' futs{âl}: ''فوتبال'' + ''سالن'' ◾️ ''نثم'' na}sm}: ''نثر'' + ''نظم'' (برخی مثالها برگرفته از شقاقی، ۱۳۸۹: ۱۰۹-۱۱۰؛ شقاقی، ۱۳۹۴: ۱۵؛ طباطبایی، ۱۳۹۵: ۳-۴). برخی نمونهها از مقولۀ شوخی و طنزند (مثلاً ''آشغالانس'' و ''ضابلو'')<sup>٢</sup>. نیز نک. [[آمیزش]]، [[آمیزهسازی]]. |
۱. قید «معمولاً» افزودۀ نگارنده است و با توجه به مثالهایی چون «آشغالانس» افزوده شدهاست که جزء «آشغال» را در آن میتوان تکواژ در نظر گرفت. | ۱. قید «معمولاً» افزودۀ نگارنده است و با توجه به مثالهایی چون «آشغالانس» افزوده شدهاست که جزء «آشغال» را در آن میتوان تکواژ در نظر گرفت. | ||
− | ٢. معادل amalgam ظاهراً تنها در کتاب نجفی (۱۳۸۷: ۹۸-۹۹) آمده و در منابع انگلیسیزبان به این معنا یافت نشد. البتۀ واژۀ فرانسوی amalgame در کتاب مارتینه (۱۳۸۷: فهرست راهنما) به همین معنی به کار رفتهاست. | + | ٢. مواردی چون ''قندان'' و ''سپیدار'' را به نظر نگارنده هم میتوان نوعی [[ادغام]] دانست و هم نوعی [[آمیزه]]. اما مواردی چون «''مشانیر'' = مشاور نیرو»، «''هوانیروز'' = هواپیمایی نیروی زمینی»، «''توانیر'' = تولید و انتقال نیرو»، «''آبفا'' = آب و فاضلاب»، «''چوکا'' = چوب و کاغذ ایران» و مانند آنها به نظر نگارنده از مقولۀ اختصارسازی و [[سرواژهسازی]]اند، نه [[آمیزهسازی]]. |
+ | |||
+ | معادل amalgam ظاهراً تنها در کتاب نجفی (۱۳۸۷: ۹۸-۹۹) آمده و در منابع انگلیسیزبان به این معنا یافت نشد. البتۀ واژۀ فرانسوی amalgame در کتاب مارتینه (۱۳۸۷: فهرست راهنما) به همین معنی به کار رفتهاست. | ||
این صفحه تکمیل خواهد شد. | این صفحه تکمیل خواهد شد. |
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۸
آمیزه Ɂâmiz-e [اسم] {فارسی}
- (= آمیخته، منحوته) (به انگلیسی: blend، همچنین: amalgam، fusion، hybrid و telescoped word) واژهای که با چسباندن جزء آغازی یک صورت زبانی به جزء پایانی یک صورت زبانی دیگر ساخته میشود (نک. متیوز، ۲۰۱۱: ۴۲). معمولاً۱ هیچیک از این اجزا تکواژ نیستند (نک. شقاقی، ۱۳۹۴: ۱۵). نکتۀ مهم در آمیزهها وجود واج یا واجهای مشترک است؛ برای نمونه واژۀ فجازی آمیزهای از فضا(ی) و مجازی است که حداقل یک واج (یعنی a) در آنها مشترک است. در فوتسال نیز که آمیزهای از فوتبال و سالن است دو واج âl مشترک است. نمونههایی دیگر از آمیزههای فارسی (واجهای مشترک داخل {} قرار گرفتهاست): آشغالانس Ɂâšγâ{l}âns: آشغال + آمبولانس ◾️ انسایشی Ɂen{s}âyeš{i}: انسدادی + سایشی ◾️ پیکاژو peykâžo: پیکان + پژو ◾️ تورکود tavar{ro}kud: تورم + رکود ◾️ رزمایش ra{zm}âyeš: رزم + آزمایش ◾️ ضابلو z{â}blo: ضایع + تابلو ◾️ عکاشی Ɂ{a}kk{â}š{i}: عکاسی + نقاشی ◾️ فجازی f{a}jâzi: فضا(ی) + مجازی ◾️ فوتسال futs{âl}: فوتبال + سالن ◾️ نثم na}sm}: نثر + نظم (برخی مثالها برگرفته از شقاقی، ۱۳۸۹: ۱۰۹-۱۱۰؛ شقاقی، ۱۳۹۴: ۱۵؛ طباطبایی، ۱۳۹۵: ۳-۴). برخی نمونهها از مقولۀ شوخی و طنزند (مثلاً آشغالانس و ضابلو)٢. نیز نک. آمیزش، آمیزهسازی.
۱. قید «معمولاً» افزودۀ نگارنده است و با توجه به مثالهایی چون «آشغالانس» افزوده شدهاست که جزء «آشغال» را در آن میتوان تکواژ در نظر گرفت.
٢. مواردی چون قندان و سپیدار را به نظر نگارنده هم میتوان نوعی ادغام دانست و هم نوعی آمیزه. اما مواردی چون «مشانیر = مشاور نیرو»، «هوانیروز = هواپیمایی نیروی زمینی»، «توانیر = تولید و انتقال نیرو»، «آبفا = آب و فاضلاب»، «چوکا = چوب و کاغذ ایران» و مانند آنها به نظر نگارنده از مقولۀ اختصارسازی و سرواژهسازیاند، نه آمیزهسازی.
معادل amalgam ظاهراً تنها در کتاب نجفی (۱۳۸۷: ۹۸-۹۹) آمده و در منابع انگلیسیزبان به این معنا یافت نشد. البتۀ واژۀ فرانسوی amalgame در کتاب مارتینه (۱۳۸۷: فهرست راهنما) به همین معنی به کار رفتهاست.
این صفحه تکمیل خواهد شد.