واج‌آرایی: تفاوت بین نسخه‌ها

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
سطر ۱: سطر ۱:
واج‌آرایی vâj-ârâ(-)y-i [اسم] {فارسی}
+
واج‌آرایی <املای دیگر: واج‌آرائی> vâj-(Ɂ)ârâ(-)y(/Ɂ)-i [اسم] {فارسی}
 
# (به انگلیسی: phonotactics) در [[واج‌شناسی]]، آرایش واحدهای [[واجی]] که در یک زبان روی می‌دهد و واژه‌ای به لحاظ واجی خوش‌ساخت پدید می‌آورد (کریستال، ٢٠٠٨: ٣٦٦؛ نیز نک. متیوز، ٢٠٠٧: ٣٠١). برای نمونه، اینکه در فارسی واژه‌ای با خوشۀ همخوانی آغازی وجود ندارد مربوط به قواعد/ محدودیت‌های واج‌آرایی فارسی است (نیز نک. مدرسی قوامی، ١٣٩٤: ٢٠٩).
 
# (به انگلیسی: phonotactics) در [[واج‌شناسی]]، آرایش واحدهای [[واجی]] که در یک زبان روی می‌دهد و واژه‌ای به لحاظ واجی خوش‌ساخت پدید می‌آورد (کریستال، ٢٠٠٨: ٣٦٦؛ نیز نک. متیوز، ٢٠٠٧: ٣٠١). برای نمونه، اینکه در فارسی واژه‌ای با خوشۀ همخوانی آغازی وجود ندارد مربوط به قواعد/ محدودیت‌های واج‌آرایی فارسی است (نیز نک. مدرسی قوامی، ١٣٩٤: ٢٠٩).
 
# (به انگلیسی: <تقریباً معادل> alliteration) (= توزیع حروف) در بدیع، آرایش موسیقایی سخن از راه تکرار بجا و هنرمندانۀ یک یا چند [[واج]] (راستگو، ١٣٨٢: ١٢).
 
# (به انگلیسی: <تقریباً معادل> alliteration) (= توزیع حروف) در بدیع، آرایش موسیقایی سخن از راه تکرار بجا و هنرمندانۀ یک یا چند [[واج]] (راستگو، ١٣٨٢: ١٢).

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۰۰

واج‌آرایی <املای دیگر: واج‌آرائی> vâj-(Ɂ)ârâ(-)y(/Ɂ)-i [اسم] {فارسی}

  1. (به انگلیسی: phonotactics) در واج‌شناسی، آرایش واحدهای واجی که در یک زبان روی می‌دهد و واژه‌ای به لحاظ واجی خوش‌ساخت پدید می‌آورد (کریستال، ٢٠٠٨: ٣٦٦؛ نیز نک. متیوز، ٢٠٠٧: ٣٠١). برای نمونه، اینکه در فارسی واژه‌ای با خوشۀ همخوانی آغازی وجود ندارد مربوط به قواعد/ محدودیت‌های واج‌آرایی فارسی است (نیز نک. مدرسی قوامی، ١٣٩٤: ٢٠٩).
  2. (به انگلیسی: <تقریباً معادل> alliteration) (= توزیع حروف) در بدیع، آرایش موسیقایی سخن از راه تکرار بجا و هنرمندانۀ یک یا چند واج (راستگو، ١٣٨٢: ١٢).

  • منابع

- راستگو، محمد (١٣٨٢). هنر سخن‌آرایی (فن بدیع). تهران: سمت.

- مدرسی قوامی، گلناز (١٣٩٤). فرهنگ توصیفی آواشناسی و واج‌شناسی. تهران: علمی.

Crystal, D. (2008). A Dictionary of Linguistics and Phonetics. 6th ed. Oxford: Blackwell

Matthews, P. H. (2007). Oxford Concise Dictionary of Linguistics. 2nd ed. Oxford: Oxford University Press

  این صفحه را نویسندگان پارسی‌شناسی تکمیل خواهند کرد.
  • واژه‌ها و اصطلاحات هم‌خانواده: نک. واج