یادداشت: ابیاتی از یک قصیدۀ مجیرالدین بیلقانی و سخنی در باب اعتبارسنجی تذکرۀ بتخانه

از پارسی‌شناسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۸ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Bideleshirazi.jpg

۱ آذر ۱۴۰۰

ابیاتی از یک قصیدۀ مجیرالدین بیلقانی و سخنی در باب اعتبارسنجی تذکرۀ بتخانه

علی کاملی

تا دست‌خوش جهان شدم من

در دست قناعتم مُمَکَّن

بگریزم ازو که من غریبم

وین بی‌سر و بن غریب دشمن

تا کی بینم به مردم چشم

نامردمی¹ از همه جهان من؟

اکنون شده‌ام حریف ایّام

کو را همه دُرد بود² در دَن

شاید که چو ثُفل³ خوارم ایراک

پالود ز من زمانه روغن

تیره شب از آن شدم که در شب

خورشید نیایدم ز روزن⁴

گر شمع فلک نسازدم قوت⁵

چون شمع کنم نواله از تن

از خود ز برای خود بسازم

مانندۀ عنکبوت، مَسکن

با من دو زبان به‌سان مقراض

یک چشم به عیب خود چو سوزن

دانی که «مجیر» خاک‌پاش⁶ است

آزرده دل از جهان ریمن⁷

گر نیست تنش⁸ مطیع بگداز⁹

ور هست¹⁰ دلش درست بشکن

کم عمر کنش چو گل گر او نیست¹¹

با تو همه تن زبان، چو سوسن

قصیدۀ بالا از مجیرالدین بیلقانی‌ است و در دیوان او (ص ۱۴۷-۱۴۹) نیز آمده است. شگفتا که این قصیده را در دست‌نویس تذکرۀ بتخانه (از محمد صوفی مازندرانی، کتابت قرن یازدهم) به نام «ازرقی هروی» و ذیل اشعار او یافتم. پیشتر اشعار ازرقی را تا رباعیات وی در تذکرۀ مذکور با دیوانش (چاپ آقایان راستی‌پور و خلوصی) تطبیق دادم و همه صحیح بود. پس از آن تعدادی غزل و قصیدۀ کوتاه و قطعه (جز آنها که در دیوان ازرقی آمده است) نیز به نام ازرقی آمده بود که به نظر می‌رسید برگزیده‌هایی از اشعار بلندتری هستند. به هر روی همۀ اضافات را (که در دیوان نیامده بود) به حساب ازرقی گذاشتم تا رسیدم به این قصیده و تخلص مجیر را دیدم؛ به دیوانش مراجعه کردم و صورت کامل قصیده را یافتم. حالا چند سؤال می‌ماند که باید بررسی شوند: اول آنکه آن ابیات اضافه همه از ازرقی هستند یا نه؟ دوم اینکه کاتب بی‌سواد تذکره که معلوم نیست چه کسی بوده، خود این اشعار را اضافه کرده یا خیر؟ و آخر آنکه آیا در نقل اشعار شاعران دیگر نیز این خطا تکرار شده است؟ پاسخ این سؤالات در گرو تصحیح و سپس اعتبارسنجی تذکرۀ بتخانه است. تنها مقالۀ چاپ‌شده‌ای که دربارۀ این تذکره یافته‌ام مقالۀ فرخی و همکاران (۱۳۹۶) است. قصیدۀ مورد بحث و تعداد بالای اغلاط کاتب تذکره نشان می‌دهد آن‌گونه هم که نویسندگان مقاله به تذکرۀ بتخانه روی خوش نشان‌داده‌اند، صحیح نیست. حرف آخر آنکه قصیدۀ مجیر را با دیوانش مقابله کردم و اختلافات را نوشتم. در دیوان، قصیده ابیات بیشتری دارد.


  • پی‌نوشت‌ها:
  1. نسخه: تا مردمی
  2. دیوان: ماند
  3. نسخه: نقل
  4. دیوان: شب‌دوست از آن شدم که در شب/ خورشید نیایدم به روزن
  5. دیوان: شمع فلک ار نسازدم قوت
  6. دیوان: خاک‌پاشی
  7. نسخه: ایمن
  8. نسخه: پیش و [؟]
  9. نسخه: بگذار
  10. نسخه: نیست
  11. دیوان: ...که او نیست

  • منابع:

۱. ازرقی، ابوبکر بن اسماعیل، ۱۳۹۸، دیوان ازرقی هروی، تصحیح مسعود راستی‌پور و محمدتقی خلوصی، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.

۲. صوفی مازندرانی، محمد بن عبدالله، دست‌نویس تذکرۀ بتخانه، دو مجلد، کتابت قرن یازدهم، به دستیاری عبداللطیف عباسی، محفوظ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ ۱۳۲ط و ۱۲۰ط [قصیدۀ مورد بحث در برگ ۶۹ رو آمده است].

۳. فرخی، محدثه و مهرداد چترایی و مرتضی رشیدی، ۱۳۹۶، «تذکرۀ بتخانه و اهمیت آن در تصحیح دیوان شاعران»، جستارهای نوین ادبی، س۵۰، ش۳ (پیاپی ۱۹۸)، ص۷۳ـ۹۶.

۴. مجیرالدین بیلقانی، ۱۳۵۸، دیوان اشعار، به تصحیح محمد آبادی، تهران، مؤسسۀ تاریخ و فرهنگ ایران.


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی

دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی