املا و رسمِخطِّ فارسی: تمر/ تمبر
تمبر /tambr/ واژهای فرانسوی (املای فرانسوی: timbre) بهمعنی «نوعی برچسب پُستی» است. میدانیم که مطابق ساخت هجایی زبان فارسی، الگوی «صامت + مصوّت + صامت + صامت + صامت» (اگر صامت را با C و مصوّت را با V نشان دهیم، به اختصار: CVCCC) پذیرفته نیست و بنابراین تلفّظ تمبر /tambr/ را نمیتوان صورتی معیار دانست. در فارسی هجاهای دارای این الگو غالباً یا یکی از صامتهای خوشۀ همخوانی پایانی خود را از دست میدهند و یا خوشۀ همخوانی آنها با افزوده شدن یک مصوّت شکسته میشود؛ تبدیل تمبر /tambr/ به تمر /tamr/ مثالی از حالت نخست است و برای حالت دوم نیز تبدیل تمبر /tambr/ به تمبَر /tam.bar/ را میتوان مثال زد.
صورت تمبَر /tam.bar/ را امروزه کسی به کار نمیبرد، امّا صورت تمر /tamr/ تلفّظ غالب کلمۀ موردبحث است. از سویی میدانیم که تمر /tamr/ واژهای عربی بهمعنی «خرما»ست و ازاینرو برخی برای خلط نشدن این د واژه با یکدیگر واژۀ فرانسوی یادشده را حتّی زمانی هم که واج /ب/ /b/ در آن تلفّظ نمیشود، بهصورت تمبر مینویسند. بدین ترتیب، کلمۀ تمبر خلاف قاعدۀ زبان فارسی مبنی بر تطابق مکتوب و ملفوظ است و مهمتر از آن خلاف قاعدۀ چندینسالۀ زبان فارسی مبنی بر نبودِ نویسۀ زایدِ <ب> است. به همین دلیل به نظر نگارنده بهتر است بهخاطر این یک واژه هم از قاعدۀ کلّی نظام نوشتاری فارسی تخطّی نکنیم و تمبر فرانسوی را تمر بنویسیم و از خلط شدن با تمر عربی نهراسیم. اگر یک درصد احتمال خلط تمر و تمبر، مثلاً در تمر هندی و تمبر هندی، وجود داشته باشد بهکمک بافت میتوان پی به معنای درست برد؛ البتّه در همین مورد هم میتوان «برچسب پستی منسوب به کشور هند» را تمر هندی (بهصورت یک ترکیب) و «میوۀ ترش منسوب به کشور هند؛ خرمای هندی» را تمرهندی (بهصورت یک واژه) نوشت (سنج. انگلیسی tamarind) و تمایز را با نحوۀ فاصلهگذاری حفظ کرد (چنانکه بهلحاظ تکیه هم، دستکم براساس شمّ زبانی نگارنده، مورد نخست دو تکیه دارد و مورد دوم یک تکیه).
این نیز گفتنی است که اگر کسی واقعاً کلمۀ موردنظر را /tambr/ یا /tam.bar/ تلفّظ کند قاعدتاً میتواند در نوشتار نیز املای تمبر را به کار بَرَد. بحث ما دربارۀ زمانی است که /tamr/ میگوییم ولی تمبر مینویسیم.