پارسیشناسی: فرهنگوارهی املایی
آخور
آنجا
آنچه
آنکه [در همهی معناها و کاربردها]
اتریش
اتو
استخر «نام منطقه»
امپراتور
انتر
ایتالیا
اینجا
اینکه [در همهی معناها و کاربردها]
باتری
باتوم
باتون
بلکه
بلیت
بوزرجمهر
پیِر «اسم خاصّ مردانهی فرانسوی»
تالش
تایباد
تپیدن
تراز [در همهی معناها و کاربردها]
تنبور
توس
توسی
تهران
تهماسب
تیسفون
جابلسا
چرا «برای چه؛ پاسخ مثبت به پرسش منفی»
چرایی
چنان
چنانچه
چنانکه
چونکه
چونوچرا
چه
چه را «چه چیزی را»
چهجور
چهجوری
چهسان
چهطور
چهقدر
چهکار
چهکاره
چهگونه
چهها
حتّا
حلیم «بردبار»
حیات
ختا «نام سرزمین»
خرسند
خشنود
داوود
زغال
زکات
ساروج
ساطور
ستبر
سرپلزهاب
صغرا
صَلات
طاووس
طغرلجرد
طوبا
عیسا
غلتیدن
فطیر
کاووس
کبرا
کرونا
کُوید
کیِف «پایتخت اوکراین»
کیکاووس
مجتبا
مرا
مرتضا
مشکات
مصطفا
ملاط
موسا
نعنا/ نعناع
نفت
وانگهی
هدا
هلیم «نوعی غذا»
همان
همانجا
همانجور
همانکه
همانگونه
همین
همینجا
همینجور
همینکه
همینگونه
یحیا