پارسیشناسی: فرهنگوارهی املایی
ـ این فرهنگواره ویرایش و تکمیل خواهد شد. ـ تنها صورتهای درست آورده شده و از آوردن صورتهای نادرست پرهیز کردهایم. ـ اگرچه از دستور خط و فرهنگ املایی فرهنگستان و دیگر فرهنگها در مدخلگزینی بهره بردهایم، صورت توصیهشدهی ما لزوماً مطابق این منابع نیست.
آخور
آروغ
آزوقه
آغا «عنوان احترامآمیز برای بانوان و مردان اخته»
آغاجری
آقا «عنوان احترامآمیز برای مردان»
آقاخان
آلاداغ
آفریقا/ افریقا
آمریکا/ امریکا
آنجا
آنچه
آنکه [در همهی معناها و کاربردها]
ابن [همواره با الف نوشته میشود]
اتاق
اترار
اتراق
اتریش
اتو
اَرگ
اُریب
است [در سومشخص مفرد ماضی نقلی نیمجدا از صفت مفعولی پیش از خود نوشته میشود: رفتهاست]
استانبول
استبل
استخر [در همهی معناها]
استرلاب
استهبان
استهبانات
افریقا/ آفریقا
اِلاه
اِلاهه
اِلاهی
اللـٰه [بدون تشدید]
المشنگه
امپراتریس
امپراتور
امریکا/ آمریکا
اَن «مدفوع»
انتر
ایتالیا
ایذه
اینجا
اینکه [در همهی معناها و کاربردها]
باباغوری
باتری
باتلاق
باتوم «چماق پلیس؛ شهری در گرجستان»
باتومی
باتون
باجناغ
بُختُنَصَر/ بُختُنَصَّر
بقچه
بلغور
بلکه
بلیت
بوزرجمهر
پاتوق
پتر کبیر
پیِر «اسم خاصّ مردانهی فرانسوی»
پیشخان «سکومانندی جلو مغازهها»
پیشخوان «پیشخوانی»
تاب «نام رود»
تارم [در همهی معناها]
تاس
تاسکباب
تاق [در همهی معناها و کاربردها]
تاقدیس
تالار
تالس
تالش
تالشی
تاول
تایباد
تایر «چرخ/لاستیک ماشین»
تباشیر
تبرزد
تبرزین
تَبَرک
تپانچه
تپق
تپور
تپیدن
تتماج
تخار
تخارستان
ترابلس
تراز [در همهی معناها و کاربردها]
ترشیز
ترقبه
ترقوتوروق
ترقّه
تزیین
تسوج
تشت
تشک
تغار
تلاویو
تنبور
توالش
توتیا
توس
توسی
توفان/ طوفان
تهران
تهماسب
تهمورث/ تهمورس
تهمورس/ تهمورث
تیسفون
جابلسا
جابهجایی
جرئت
جستوجو
جقّه
جنابعالی
چارق
چرا «برای چه؛ پاسخ مثبت به پرسش منفی»
چرایی
چغندر
چلغوز
چنان
چنانچه
چنانکه
چونکه
چونوچرا
چه
چه را «چه چیزی را»
چهجور
چهجوری
چهسان
چهطور
چهقدر
چهکار
چهکاره
چهگونه
چهها
حتّا
حلیم «بردبار»
حوله/ هوله
حیات
ختا «نام سرزمین»
خرجین
خرسند
خشنود
خطمی
خنثا
خواف
داوود
دایرتالمعارف
دشک
دکمه/ دگمه
دگمه/ دکمه
دوقلو
رتیل
رحمان
زغال
زکات
زنون
ساروج
ساطور
ساوجبلاغ
ستبر
سرپلزهاب
سرشک
سرمه
سریلانکا
سغد
سقلاب
سماوات
سنپترزبورگ
سندل
سوغات
سوگ
شاقول
شبورغان
شرایین
شرته «نوعی باد»
شستوشو
صغرا
صَلات
طاووس
طاها
طغرلجرد
طوبا
طوفان/ توفان
طومار
عَمر «نام مردانۀ عربی» [در عربی با واو زاید پایانی میآید]
عیسا
عیسو
غدغن
غلتان
غلتک
غلتیدن
غلیان
غوری
فرغون
فطیر
فنّاوری
قاتی
قاروقور
قباد
قدّاره
قُدقُد
قراقروت
قرتی
قرشمال
قرق
قرلق
قُرمه
قروش
قرهآغاج
قرهقروت
قزقان
قشقرق
قشلاق
قفس
قلپ
قلّک
قلنبه
قورباغه
قورت
قوز
قوتی
قیقاج
قیماق
کاووس
کبرا
کذالک
کرونا
کسرا
کونگفو
کُوید
کیبُرد
کیِف «پایتخت اوکراین»
کیخسرو
کیقباد
کیکاووس
گریپفروت
گفتوگو
لاتاری
لاکِن «لیکِن، امّا»
لامسّب
لپتاپ
لسانجلس
لق
لقلق
لقولوق
لقوه
لوت «کویر»
لوط «پیامبر و قوم»
لوطی
لِهاذا
مثنّا
مجتبا
مرا
مرتضا
مستثنا
مشکات
مصطفا
مصلّا
معاییر
معهاذا
مقفّا
مکنّا
ملاط
ملغمه
منتها
موسا
مولا
میلیارد
میلیون
ناسور
نتبوک
نستوری
نعنا/ نعناع
نفت
نفتالین
نقنق
وانگهی
وایتبُرد
ورقلنبیدن
وسطا
وغوغ
ـها [نشانهی جمع همواره جدا از پایهی خود نوشته میشود]
هدا
هلیم «نوعی غذا»
همان
همانجا
همانجور
همانکه
همانگونه
همین
همینجا
همینجور
همینکه
همینگونه
هوله/ حوله
هیز
یاتاقان
یاسین
یالقوز
یحیا
یُرغه
یغور