یادداشت: پیشنهادهایی دربارۀ ضبط سه بیت از امیرخسرو دهلوی

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

‏‏۱۹ آبان ۱۴۰۰

پیشنهادهایی دربارۀ ضبط سه بیت از امیرخسرو دهلوی

علی کاملی

شکی نیست که هر دو طبع موجود از دیوان امیرخسرو دهلوی لبریز از کاستی‌ و نادرستی هستند و از این رو تصحیح مجدد دیوان خسرو ضروری است. پیش از این دربارۀ کاستی‌های این دو تصحیح (لاهور و تهران) چیزهایی نوشته‌ام. در این نوشتار بر اساس یکی از نسخ دیوان و یک جنگ خطی پیشنهادهایی برای تصحیح سه بیت از او عرضه خواهم کرد.

یک) ابر می‌گرید و ...

در دو دیوان چاپی امیرخسرو (چاپ تهران و چاپ لاهور) و نسخه‌های خطی‌ای از دیوان که در اختیار نگارنده است، مطلع غزلی از وی بدین صورت آمده‌است:

ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا

چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟

(امیرخسرو، ۱۹۷۲م: ۱؛ همو، ۱۳۶۱: ۳).

همایون شجریان نیز این بیت را به همین صورت خوانده‌است. اما با تأمل در این بیت، هیچ آرایه و نکتۀ بلاغی مشخصی در آن نمی‌توان یافت.

در جنگ تحفة‌الحبیب ـ که نگارنده ان‌شاءالله به‌زودی این نسخه را که اشتباه فهرست شده معرفی خواهد کرد ـ این بیت به صورت زیر ضبط گردیده و الحق به صواب نزدیک است:

ابر می‌گرید و من می‌شوم از یار جدا...

(فخری هروی، ۱۳۱۶ق: گ ۱۵ ر)

دو) می‌دانم یا بنماییم؟

در دیوان امیرخسرو، غزلی وجود دارد به مطلع:

روزگاری شد که دل با داغ هجران خو گرفت

از نصیحت باز کی گردد دلی کآن خو گرفت؟

شمارۀ این غزل در جلد نخست طبع لاهور ۱۸۷ و در طبع تهران ۱۷۱ است. بیتی که محل بحث ماست در چاپ لاهور موجود است ولی چاپ تهران آن را ندارد:

طاقت رویت ندارم، گرچه می‌دانم، ازآنک

چشم بی‌اقبال من با پای دربان خو گرفت

(امیرخسرو، ۱۹۷۲م: ۳۵۷)

با نظر به این بیت، به‌راحتی می‌توان فهمید که معنایی گنگ دارد. اما با مراجعه به یکی از نسخ خطی دیوان امیرخسرو که در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری می‌شود، معلوم شد که صورت صحیح بیت چنین است:

طاقت رویت ندارم، گرچه بنماییم، ازآنک

چشم بی‌اقبال من با پای دربان خو گرفت

(امیر خسرو، ۹۸۴ ق: گ ۴۱ ر)

معنای بیت با این ضبط روشن است: طاقت دیدن رویت را ندارم، اگرچه آن را به من بنمایی (نشان بدهی)، چراکه چشم بی‌اقبال (کم‌شانس) من به دیدن پای دربان سرای تو عادت کرده‌است (یعنی از ادب همیشه نزد درگاه تو سرم پایین بوده‌است).

سه) آب چشم یا جان؟

در هر دو چاپ موجود از دیوان خسرو، غزلی هست به مطلع:

ای آرزوی دیده، دلم در هوای توست

جانم اسیر سلسلۀ مشک‌سای توست

(امیرخسرو، ۱۹۷۲م: ۵۵۲؛ همو، ۱۳۶۱: ۹۹)

در این غزل بیتی هست بدین ترتیب:

دل رفت و نیز سینه تهی شد ز آب چشم

ای صبر بازگرد که آن جای، جای توست

با نظر به مصراع نخست این بیت، معلوم می‌شود که ظاهراً نقصی بدان راه یافته‌است؛ چرا که سینه همانا از آب چشم تهی نمی‌شود و این دو به هم مربوط نیست! با مراجعه به نسخه‌ای - هرچند متأخر- از جُنگ شعری تحفة‌الحبیب ـ که آن را فخری هروی در قرن دهم گرد آورده‌است ـ معلوم شد که اصل بیت می‌تواند چنین باشد:

دل رفت و نیز سینه تهی شد ز جان، کنون

ای صبر بازگرد که این خانه، جای توست

(فخری هروی، ۱۳۱۶ ق: گ ۳۱ ر)

و طبیعی‌ است که سینه باید از جان تهی شود، نه از اشک!

ممکن است به ذهن برخی مخاطبان خطور کند که اگر از چشم، اشک به‌صورت خون بیاید، سینه از دل تهی می‌شود. این ذهنیت باآنکه نادرست نیست اما بعید می‌نماید و ارجحیت با ضبط نسخۀ تحفة‌الحبیب است؛ به دو دلیل:

نخست آنکه بیت ماقبل این بیت در دیوان این‌گونه است:

گفتی که ابر گشت فلانی ز آب چشم

این ابر مدتی‌ست که اندر هوای توست

(امیرخسرو، ۱۹۷۲م: ۵۵۲؛ همو، ۱۳۶۱: ۹۹)

با توجه به اینکه دیوان‌های موجود امیرخسرو دهلوی اغلاط نگارشی و ویرایشی زیادی دارند، بعید نیست بخش پایانی مصراع اول بیت بالا را به حساب بخش پایان مصراع اول بیت بعد نیز گذاشته باشند!

دوم آنکه اگر مقصود شاعر خون دل بود که از چشم سرازیر شده‌است، به‌راحتی می‌توانست بگوید «ز خون چشم» و به وزن بیت نیز خدشه‌ای وارد نمی‌شد.


  • منابع:

الف) چاپی

۱. امیرخسرو، خسرو بن محمود، ۱۹۷۲م، دیوان اشعار، ۲ج، به تصحیح اقبال صلاح‌الدین، لاهور، مطبع عالیه.

۲. امیرخسرو، خسرو بن محمود، ۱۳۶۱، دیوان اشعار، به کوشش م. درویش، چ۲، تهران، جاویدان.

ب) خطی

۳. امیرخسرو، خسرو بن محمود، ۹۸۴ ق، منتخب دیوان امیرخسرو دهلوی، محفوظ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ ۱۳۳۸۷.

۴. فخری هروی، محمد بن امیر، ۱۳۱۶ ق، تحفة الحبیب، محفوظ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ ۱۳۶۴۷.


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی

دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی