یادداشت: کشدار حرف زدن کرمانیها
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
کِشدار حرفزدنِ ما کرمانیها
مجید باغینیپور
شبِ گذشته، در واتساپ از همکاری ویدیویی به دستم رسید که در آن آقایِ حامد عسکری، شاعر و نویسنده، مطالبی را تحتِ عنوانِ «چرا کرمانیها کِشدار حرف میزنند؟» با نقلِقول از استاد باستانیِ پاریزی ارائه میکنند. خلاصۀ کلام آنکه تقصیرِ آقامحمدخانِ قاجار بودهاست که در حدودِ دویستوپنجاه سالِ پیش با حمله به کرمان و نابینا کردنِ بسیاری در این شهر باعث شدهاست که مردم نسلاندرنسل غمگین باشند و با ناله حرف بزنند و حرفزدنشان کِشدار شود. منبع البته در ویدیو ذکر نمیشود، ولی نامِ دکتر باستانیِ پاریزی کافی است که جرئت نکنی با این اظهارِنظر مخالفت کنی!
حدّاقل نتیجهگیریای که میشود از این اظهارِنظر کرد این است که ما کرمانیان قبل از حملۀ آقامحمدخانِ قاجار کِشدار حرف نمیزدهایم! پس از دیدنِ این ویدیو گفتوگوهایی با تنی چند از دوستان و همکاران داشتم که نکات جالبی در آنها مطرح شد. برخی از تأثیر جغرافیا بر نحوۀ سخنگفتنِ انسان میگویند و اینکه چون کرمان حدودِ ۱۸۰۰ متر از سطحِ دریا ارتفاع دارد، پس اکسیژن به اندازۀ کافی به شهروندانِ کرمانی نمیرسد و بیحالند و کِشدار حرف میزنند. نکتهای که یکی از همکاران ذکر کردند و من تا به حال نمیدانستم این بود که برخی بر این باورند که در این فرایند، طبیعت نیز به یاریِ ما کرمانیان آمدهاست و بینیهایِ بزرگی به ما دادهاست تا کمبودِ اکسیژن را با کشیدنِ مقدارِ بیشترِ اکسیژن جبران کنیم! به دوستی نوشتم: «البته این موضوع در بارۀ من صدق میکند، چون واقعآً بینیِ بزرگی دارم، امّا اگر شهروندی کرمانی با بینیای کوچکی دیدیم، آنوقت این فرضیه ردّ خواهد شد.» در هر صورت، اکثراً اصلِ اقتصاد و کمکوشی را دلیلِ مثلاً استفاده از /o/ بهجایِ /a/ در کلماتی همچون «مُحله» میدانند و با زبانِ بیزبانی همان بیحالیمان را به رُخمان میکشند. دوستی از فارس دلداریام داد که: «در فارس هم برخی نواحی کِشدار صحبت میکنند»، که تا حدّی مرهمی بود بر زخمِ کِشدار حرفزدنمان! در پایان این سؤال پیش آمد و چون ساعت به یکِ بعد از نیمهشب نزدیک میشد، بیجواب ماند که اصلاً تعریفِ «کِشدار حرفزدن» چه میتواند باشد؟ آیا کشیده تلفظ کردنِ واکههاست؟ یا کشیده تلفظ کردنِ همخوانها؟ یا هر دو؟ تکیه و آهنگ کلام چه نقشی دارند؟ آیا صرفاً عادتی است جمعی که تحتِ تأثیرِ جغرافیایِ محل (مثلاً گرمیِ هوا، آفتابِ سوزان) شکل گرفتهاست؟ البته برخی سخنگویان از عادتهایِ ناپسندِ دودآلود هم در عذابند. آیا بهراستی تاریخ میتواند در این مورد نقشی داشته باشد؟ تأثیرِ عواملی همچون سواد، شغل، تربیتِ خانوادگی، طبقۀ اجتماعی بر این عادتِ جمعی چیست؟ و ... که خداحافظی کردیم و با این امید خوابیدیم که خدا کند به دلیلِ کمبودِ اکسیژن در شهرِ کرمان، خوابِ کِشدار نبینیم! اوّلین شبی بود که از داشتنِ چنین بینیِ بزرگی ناراحت نبودم!
دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در پارسیشناسی