تاریخ خانقاه در ایران

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تاریخ خانقاه در ایران târix=e xâneqâh dar (Ɂ)irân [اسم خاص] {عربی/ معرب (تاریخ) - معرب (خانقاه) - فارسی}

کتابی از محسن کیانی. نویسنده در فصل اول این کتاب به پیشینهٔ عرفان و تصوف و مسائل نظری و عملی آن نگاهی می‌اندازد و شباهت برخی آداب و رسوم عرفان و تصوف اسلامی با عرفان در آیین میترایی، زردشتی، بودایی، مسیحی و مانوی را برمی‌شمرد. در فصل دوم صورت‌های مختلف ضبط‌شدهٔ کلمهٔ «خانقاه» در متون کهن و معانی مختلفی که برای این کلمه از سوی لغت‌شناسان و پژوهشگران ارائه شده‌است بررسی می‌شود و در نهایت مؤلف کتاب، این واژه را متشکل از دو جزء «خانه» و «گاه» می‌داند و خانقاه را در معنای اصطلاحی آن بنایی با حجره‌های متعدد معرفی می‌کند که درویشان و مسافران در آن اقامت می‌گزیده‌اند و اطعام می‌شده‌اند. در ادامه مکان‌های دیگری همچون رباط‌ها، مسجدها، شکاف کوه‌ها و غارها، گورها، دویره‌ها، زاویه‌ها، مدرسه‌ها، تکیه‌ها، لنگرها، خرابات‌ها را که در عصر اسلامی همچون خانقاه مورد استفادهٔ صوفیان قرار می‌گرفتند برمی‌شمرد و تمایز این‌ها را تا حدودی روشن می‌کند. در فصل سوم به بخش‌های مختلف مجتمع ساختمانی خانقاه ازجمله حمام و اصطبل و... اشاره می‌شود. سپس نویسنده به بررسی تاریخچهٔ نخستین خانقاه در جهان اسلام می‌پردازد و بر اساس شواهد متنی به این نتیجه می‌رسد که نخستین خانقاه در رملهٔ شام یا در جایی از عبادان و در تاریخی در حدود سال ۱۵۰ هجری قمری ساخته شده‌است. بررسی تاریخچهٔ خانقاه در شهرها و کشورهایی چون بغداد، مکه، مصر، ترکیه، شام، خراسان، شیراز، یزد، کرمان، آذربایجان و... از مباحث دیگری است که نویسنده در این فصل بدان می‌پردازد. سپس دلایل زوال تصوف به بحث گذاشته می‌شود، نویسنده معتقد است که با قدرت گرفتن روزافزون فقیهان شیعی و همراهی پادشاهان صفوی با این جریان، آیین تصوف رفته‌رفته در مذهب تشیع تحلیل می‌رود و عناصر معنوی خود را از دست می‌دهد. علمای شیعه با سخنان شفاهی و نوشتن کتاب‌های ضدتصوف و صدور فتاوی، ارزش معنوی و اجتماعی آیین تصوف را انکار و مشایخ تصوف را تکفیر می‌کنند و با کمک نیروهای سیاسی، زمینهٔ قتل و تبعید آنان را فراهم می‌آوردند. فرمانروایان سلسله‌های افشاریه و زندیه هم از نظر رابطه با مسلک تصوف، وارث فرهنگ صفویان بودند، بنابراین زوال و فترت جریان تصوف تا اواخر قرن سیزدهم هجری قمری ادامه پیدا می‌کند و تقریباً از زمان محمدشاه قاجار و حاجی میرزا آغاسی و برخی از شاهزادگان و رجال سیاسی، دوباره به مسئلهٔ تصوف مختصر توجهی می‌شود و ضمن کمک به رهبران این مسلک، به آنان اجازهٔ فعالیت داده می‌شود. فصل چهارم کتاب دربارهٔ منابع اقتصادی و درآمدهای خانقاه‌هاست. نویسنده در این فصل به برخی از منابع درآمد خانقاه‌ها از جمله نذورات مردم، دریوزه و گدایی کردن اعضای خانقاه، وام گرفتن از توانگران، بهره‌وری از ثروت برخی اعضای توانگر خانقاه، کمک مالی برخی رجال سیاسی و منابع اوقافی اشاراتی می‌کند. فصل پنجم کتاب به چگونگی رهبری و مدیریت خانقاه‎‌ها، القاب مشایخ، کیفیت مریدپذیری و تعداد مریدان هر خانقاه اختصاص دارد و کارهای فرهنگی‌ای که در خانقاه‌ها انجام می‌شده ازجمله وعظ و مجلس‌گویی، تدریس علوم اسلامی، آموزش کتاب‌های عرفانی، تألیف و تکثیر کتب، تفسیر قرآن، برنامه‌های شعر و موسیقی و ایجاد کتابخانه به‌صورت مختصر شرح و توضیح داده می‌شود. فصل ششم دربارهٔ مسائل مربوط به مریدان و امور و اعمال داخلی خانقاه است. در این فصل نویسنده به مسائلی چون توبه و بیعت و سرتراشی، ریاضت‌کشی و مبارزه با نفس، ذکر گفتن، چله‌نشینی، طول مدت تربیت مریدان، سماع، تنبیه انضباطی و خرقه‌پوشی می‌پردازد. در فصل هفتم به سفر که یکی از ارکان زندگی صوفیان بوده پرداخته می‌شود و آداب آن برشمرده می‌شود. رابطهٔ آیین فتوت و تصوف شرح داده می‌شود و رابطهٔ صوفیان با یکدیگر، با مردم اجتماع، با رجال سیاسی و علمای دینی بررسی می‌گردد.

تاریخ خانقاه در ایران از آن جهت که به‌صورت اختصاصی یک موضوع ویژه را بررسی کرده‌است، کتابی ارزشمند است. نویسندهٔ کتاب منابع بسیار زیادی را دیده و سعی کرده‌است مستند و مستدل سخن بگوید، اما مهم‌ترین ضعف کتاب این است که گاهی مواقع در یک موضوع مشخص نظرات دیگران را نقل می‌کند اما به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نمی‌پردازد. به همین دلیل بخش‌هایی از کتاب به شکل نقل‌قول‌هایی پی‌درپی درمی‌آید که بی‌نتیجه و پادرهوا رها می‌شوند.


  • منبع

- کیانی، محسن (۱۳۶۹). تاریخ خانقاه در ایران. تهران: طهوری.

محسن احمدوندی

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی