حافظ: غزل ۱

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها

متن غزل

متن غزل بر اساس چاپ قزوینی‌ ـ غنی (با حفظ رسم‌الخط)
Q1.PNG
۱. الا یا اَیّها السّاقی اَدِر کأساً و ناوِلها

که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها

۲. ببوی نافۀ کآخر صبا زان طرّه بگشاید

ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها

۳. مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد میدارد که بربندید محملها

۴. بمی سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها

۵. شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

۶. همه کارم ز خودکامی ببدنامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها

۷. حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ

متی ما تلق مَن تهوی دَعِ الدّنیا و اَهملها
متن غزل بر اساس چاپ قزوینی‌ ـ غنی (با امروزین‌سازی [حداقلی] رسم‌الخط و نشانه‌گذاری‌های لازم)

۱. اَلا یا اَیُّهَا السّاقی، اَدِر کَأساً وَ ناوِلها

که عشق آسان نِمود اوّل ولی افتاد مشکلها

۲. به بویِ نافه‌ای کآخِر صبا زان طرّه بگْشاید

زِ تابِ جَعدِ مُشکینش چه خون افتاد در دلها

۳. مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دم

جَرَس فریاد می‌دارد که بربندید مَحمِلها

۴. به می سجّاده رنگین کن گَرَت پیرِ مُغان گوید

که سالِک بی‌خبر نبْوَد ز راه‌ورسمِ منزلها

۵. شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چُنین هایِل

کجا دانند حالِ ما سبک‌بارانِ ساحلها

۶. همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخِر

نهان کی مانَد آن رازی کزو سازند محفلها

۷. حضوری گر همی‌خواهی ازو غایب مشو، حافظ

مَتیٰ ما تَلقَ مَن تَهویٰ دَعِ الدُّنیا وَ اَهمِلها