حافظ (کتاب)

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حافظ hâfez [اسم خاص] {عربی}

Hafez-khorramshahi.jpg

کتابی از بهاءالدین خرمشاهی. این کتاب ده فصل دارد و نویسنده در هر فصل به بخشی از زندگی، زمانه، اندیشه و شعر حافظ می‌پردازد. فصل اول کتاب به تاریخ عصر حافظ اختصاص دارد و زندگی او در عصر حکمرانی پادشاهان آل‌اینجو و آل‌مظفر بر شیراز و رابطهٔ این شاعر با پادشاهان این دو سلسله تببین می‌شود. فصل دوم کتاب به وضعیت شیراز در قرن هشتم اختصاص دارد، شهری که با تدبیر حاکمانش از حمله و هجوم مغول در امان ماند و به مأمنی برای علما و ادبا و شعرا بدل شد. نویسنده در این فصل سعی می‌کند نشان دهد که حافظ چه مطالعات گسترده‌ای در زمینهٔ علوم قرآنی، علوم بلاغی و دیوان‌های عربی و فارسی داشته و چه کتاب‌هایی خوانده‌است. در فصل سوم وضعیت شاعران در جهان سنت و رابطهٔ آنها با قدرت و حکومت بررسی می‌شود و نویسنده هشدار می‌دهد که شاعران کهن را باید در بافت جهان کهن فهمید و نباید با نگرش امروزین به سراغ آنها رفت. در جهان سنت به همان اندازه که شعر در خدمت قدرت بوده‌است، قدرت هم امکاناتی برای آسایش شاعر و ماندگاری شعر او فراهم می‌آورده‌است و همان قدر که شاهان و امیران برای مقاصد تبلیغاتی از شعر بهره می‌برده‌اند، به همان اندازه هم شعر در سایهٔ حمایت شاهان و امیران می‌بالیده‌است. بنابراین اگر شاعری پادشاهی را مدح گفته‌است نباید او را مذمت کرد. نویسنده در فصل چهارم از انقلابی که حافظ در ساخت و صورت غزل ایجاد کرده‌است سخن می‌گوید و نشان می‎‌دهد که شاعر با گنجاندن مفاهیم متنوع و معانی مختلف در یک غزل و توجه بیش از پیش به محور افقی و کنار گذاشتن محور عمودیِ غزل، این قالب شعری را متحول کرده‌است. خرمشاهی در فصل پنجم حافظ را از نظر کلامی اشعری‌مسلکی می‌داند که اندیشه‌هایش با آرای اعتزالی و شیعی درآمیخته‌است. نویسنده همچنین اذعان می‌کند که با توجه به اشعار حافظ و تناقضات موجود در آن، به ضرس قاطع نمی‌توان گفت که او در برخی اندیشه‌های کلامی چون جبر و اختیار و رؤیت خدا و مانند آن چه نظرگاهی دارد. در فصل ششم حافظ مسلمان معتقدی معرفی می‌شود که به سه اصل اساسی دین یعنی توحید، نبوت و معاد باور دارد و اگر به مسائل دینی انتقادی وارد می‌کند، دلیل بر بی‌اعتقادی او نیست. در ادامه نویسنده حافظ را از نظر مذهب، اهل سنتی می‌داند که به علی بن ابی‌طالب و اهل بیت ارادت داشته‌است. خرمشاهی در فصل هفتم این مسئله را مطرح می‌کند که حافظ صوفیِ رسمیِ خانقاهی نبوده‌است و پیر و مرادی نداشته‌است. در فصل هشتم «عشق» و «رندی» دو پیام و دستاورد بزرگ حافظ معرفی می‌شود. در فصل نهم به بحث دربارهٔ راز جاودانگی حافظ پرداخته می‌شود و فصل دهم و پایانی کتاب نیز کتاب‌شناسیِ توصیفیِ مهم‌ترین آثار حافظ‌پژوهی است.


  • منبع:

- خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۷۳). حافظ. تهران: طرح نو [ویرایش جدید: تهران: ناهید].

محسن احمدوندی

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی