خیامی یا خیام

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خیامی یا خیام xayyâm-i yâ xayyâm [اسم خاص] {عربی (خیام، خیامی)-فارسی}

کتابی از محمد محیط طباطبایی. بخش عمده‌ای از مقالات و گفتارهای این کتاب دویست‌وهجده‌صفحه‌ای و فاقد منابع پژوهشی کامل از سال ۱۳۱۲ تا ۱۳۵۷ در مطبوعات و مجامع مختلف به چاپ رسید حال آنکه می‌توان آن را تنها در قالب یک مقاله گنجاند.

محیط طباطبایی معتقد است بنا بر بسیاری از نوشته‌های حکیم عمر خیامی و تصدیق برخی از ادیبان و مورخان معاصر او مانند نظامی عروضی و ابوالحسن بیهقی، نام این ریاضی‌دان نیشابوری با نسبت خیامی ذکر شده است و این خیامی فیلسوف با خیام شاعر یکی نبوده است. چنان‌که نظامی عروضی نیز به شعر و شاعری عمر خیامی اشاره‌ای نکرده است (محیط طباطبایی، ۱۳۷۰: ۱۰-۱۱). لذا حکیم ریاضی‌دان عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری و شاعر فارسی‌گو علی بن خلف خیام بخارایی دو نفرند و در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم است که عماد کاتب اصفهانی، فخر رازی، نجم‌الدین رازی و عطار از خیامی به نام خیام یاد کرده‌اند و خیامیِ ریاضی‌دان و فیلسوف را تبدیل به یک شاعر رباعی‌گو کرده و آن دو را یک نفر پنداشته‌اند (همان: ۱۵ و ۲۴ و ۹۳).

مسعود خیام در قسمتی از کتاب زار بر سر سبزه یا خیام و ترانه‌ها به مصاحبه با محمد محیط طباطبایی پرداخته و از زبان او می‌نویسد: «مرحوم صادق هدایت بسیار مهربان و نابغه‌ای بالفطره و انسانی غیرمتعارف بود که با مینوی و فرزاد توی کافۀ لقانته سر یک میز می‌نشستند و زمین و زمان (خصوصاً ادیان، انبیا و آخوندها) را مسخره می‌کردند... کفرگویی این سه نفر به‌ویژه هدایت که در واقع یک کافر قسم‌خورده بود در حد تحمل هیچ کس نبود... من دوست داشتم به جمع آنان بپیوندم و با آنان به بحث‌های جدی ادبی بپردازم و آنان را در مورد مسائل مذهبی از اشتباه دربیاورم، اما مسخره‌بازی آنان پایان‌ناپذیر بود و آنها این کار را از صادق یاد گرفته بودند. همه چیز از جلسه‌ای در منزل سعید نفیسی شروع شد. در آن جلسه تقی‌زاده و مینوی هم حضور داشتند. مینوی به تقی‌زاده بسیار اعتقاد داشت و تقی‌زاده برایش مثل امام بود. این جلسه در مورد خط فارسی بود. مینوی و تقی‌زاده طرفدار تغییر خط بودند. من به‌شدت مخالف بودم و دلایل محکم داشتم. مینوی مانند یک حاکم مطلق‌العنان نه تنها حاضر نمی‌شد به حرف‌ها و دلایل من گوش کند بلکه به‌شدت و به وقیحانه‌ترین وضعی به من توهین کرد. بعد از آن جلسه من تا مدت‌ها ناراحت بودم و به خود می‌پیچیدم و نمی‌دانستم چگونه باید تلافی کنم. من مترصد فرصت بودم تا اینکه خدای تبارک و تعالی اسباب این کار را هم مانند هر کار دیگری فراهم کرد و سال بعد نوروزنامه ی مینوی چاپ شد... مینوی بسیار حسود بود و کبر و غرور داشت و باید او را مالاند. من مالاندمش. حاصل کارش را بی‌اعتبار کردم. من کاری به کار خیام نداشتم. شاعر من سعدی و مولوی بود. اما برای زدن توی دهن مینوی مجبور شدم خیام را هم بزنم. اما خدا گواه است که من نمی‌خواستم خیام را دراز کنم... من از اینجا شروع کردم اما در اینجا توقف نکردم و بعدش در پرتو تحقیقاتم به‌واقع به وجود دو خیام معتقد شدم» (خیام، بی‌تا: ۱۳۰-۱۵۱).


منابع

- خیام، مسعود (بی‌تا). زار بر سر سبزه یا خیام و ترانه‌ها. نشر الکترونیک.

- محیط طباطبایی، محمد (۱۳۷۰). خیامی یا خیام. تهران: ققنوس.

میثم موسوی

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی