فارسی شهرضایی

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فارسی شهرضایی <املای دیگر: فارسی شهرضائی> fârs-i=y-e šah-rezâ-y(/Ɂ)-i [گروه اسمی] {فارسی - عربی (رضا)}

گونه‌ای از زبان فارسی که در شهرضا به آن تکلم می‌شود. این گونۀ زبانی را بنا به تعریف دبیرمقدم (۱۳۸۷) می‌توان «گویش» دانست.

توضیح: شیوۀ واج‌نگاری این مدخل بر اساس الفبای آوانگاری بین‌المللی (IPA)است و با شیوه‌نامۀ پارسی‌شناسی مطابقت ندارد. 

ویژگی‌های آوایی

۱. از مهم‌ترین تفاوت‌های آوایی گویش شهرضایی که در تناظر با گونۀ محاوره‌ای یا رسمی قرار می‌گیرد، وجود دو همخوان حلقی [ħ] (سایشی، حلقی و بی‌واک) و [ʕ] (سایشی، حلقی، واکدار) است که در واژه‌های عربی دارای این دو همخوان به‌صورت حلقی ادا می‌شود درحالی‌که در گونۀ رسمی یا محاوره‌ای در تمامی واژه‌ها به یک صورت ادا می‌شود. به نظر می‌رسد که در گویش شهرضایی این دو همخوان به‌عنوان دو واج مجزا و نه واجگونه‌های دو همخوان [h] و [ʔ] به شمار می‌روند زیرا سبب ایجاد تمایز معنایی می‌گردند. شایان ذکر است که حتی گاهی بر اثر تعمیم افراطی [ħ] و [ʕ] در جایگاه نادرست به جای [h] و [ʔ] به کار می‌رود.

در واژه‌های وام‌گرفته از عربی در صورتی که واکۀ [e] در مجاورت همخوان‌های [h] و [ʔ] قرار گیرد، به واکۀ [a] تبدیل می‌شود.

- جمعه: گونۀ محاوره‌ای: dʒomʔe / گویش شهرضایی: dʒomʕa

- ضایع: گونۀ محاوره‌ای: zɑjeʔ / گویش شهرضایی: zɑjaʕ

- قانع: گونۀ محاوره‌ای: qɑneʔ / گویش شهرضایی: qɑnaʕ

- فاتحه: گونۀ محاوره‌ای: fɑtehe / گویش شهرضایی: fɑtħa

- صاحب: گونۀ محاوره‌ای: sɑheb / گویش شهرضایی: saħab

٢. واکۀ [ʊ] (پسین، افراشته، گرد و سخت) در بیشتر موارد به‌جای واکۀ [u] (پسین، افراشته، گرد و نرم) به کار می‌رود. در تولید واکۀ [ʊ] ریشۀ زبان جلوتر و ارتفاع آن بیشتر است. در این تغییر عموماً واکۀ [ʊ] کشیده می‌شود.

- گونی: گونۀ محاوره‌ای: guni / گویش شهرضایی: gʊni

- پول: گونۀ محاوره‌ای: pul / گویش شهرضایی: pʊl

- کوزه: گونۀ محاوره‌ای: kuze / گویش شهرضایی: kʊ:ze

- لوله: گونۀ محاوره‌ای: lule / گویش شهرضایی: lʊ:le

- پونه: گونۀ محاوره‌ای: pune / گویش شهرضایی: pʊ:ne

۳. وجود واکۀ مرکب [aj] (در تقابل با [ej] در گونۀ محاوره‌ای) در گویش شهرضایی که معمولاً در واژه‌های وام‌گرفته از عربی دیده می‌شود.

- حیف: گونۀ محاوره‌ای: hejf / گویش شهرضایی: ħajf

- عیب: گونۀ محاوره‌ای: ʔejb / گویش شهرضایی: ʕajb

- عید: گونۀ محاوره‌ای: ʔejd / گویش شهرضایی: ʕajd

۴. تبدیل واکۀ [ɑ] به [u] قبل از همخوان‌های [m] و [n] و هجای پایانی [ne].

- شام: گونۀ محاوره‌ای: ʃɑm / گویش شهرضایی: ʃum

- خام: گونۀ محاوره‌ای: xɑm / گویش شهرضایی: xum

- بدگمان: گونۀ محاوره‌ای: bad-gomɑn / گویش شهرضایی: bad-gemun

- میدان: گونۀ محاوره‌ای: mejdɑn / گویش شهرضایی: mejdun

- دانه: گونۀ محاوره‌ای: dɑne / گویش شهرضایی: dun

- زنانه: گونۀ محاوره‌ای: zanɑne / گویش شهرضایی: zanune

۵. تبدیل واکه‌های کوتاه [a] و [o] به واکۀ پیشین و افراشتۀ [u].

- صواب: گونۀ محاوره‌ای: savɑb / گویش شهرضایی: suvɑb

- جواب: گونۀ محاوره‌ای: dʒavɑb / گویش شهرضایی: dʒuvɑb

- نماز: گونۀ محاوره‌ای: namɑz / گویش شهرضایی: numɑz

- دوا: گونۀ محاوره‌ای: davɑ / گویش شهرضایی: duvɑ

- خدا: گونۀ محاوره‌ای: xodɑ / گویش شهرضایی: xudɑ

- ناخن: گونۀ محاوره‌ای: nɑxon / گویش شهرضایی: nɑxun

- الاغ: گونۀ محاوره‌ای: ʔolɑq / گویش شهرضایی: ʔulɑq

۶. تبدیل واکۀ [a] به [e] به دلیل ایجاد همگونی با واکۀ پیشین افراشته و گستردۀ [i] در هجای اول.

- پنیر: گونۀ محاوره‌ای: panir / گویش شهرضایی: penir

- قدیم: گونۀ محاوره‌ای: qadim / گویش شهرضایی: qedim

- یتیم: گونۀ محاوره‌ای: jatim / گویش شهرضایی: jetim

- اسیر: گونۀ محاوره‌ای: ʔasir / گویش شهرضایی: ʔesir

- کثیف: گونۀ محاوره‌ای: kasif / گویش شهرضایی: cesif

شایان ذکر است که واج /k/ در مجاورت واکه‌های پیشین به‌صورت کامی [c] ادا می‌شود و در مجاورت واکه‌های پسین به‌صورت نرمکامی [k] تلفظ می‌گردد. این قاعده برای واج /g/ نیز مصداق دارد.

۷. تبدیل واکۀ [u] به [i] در هجای پایانی برخی از واژه‌ها.

- هلو: گونۀ محاوره‌ای: hulu / گویش شهرضایی: ħuli

- دوقلو: گونۀ محاوره‌ای: doqolu / گویش شهرضایی: doqoli

- گلو: گونۀ محاوره‌ای: galu / گویش شهرضایی: gʊli

- کوچولو: گونۀ محاوره‌ای: kutʃulu / گویش شهرضایی: kʊtʃʊli

۸. همگونی واکۀ وند تصریفی -be با واکۀ ستاک فعل. این همگونی هم با واکه‌های پیشین و هم با واکه‌های پسین اتفاق می‌افتد مگر در شرایطی که همخوان آغازی ستاک حال از نوع همخوان‌های تیغه‌ای باشد که در این صورت همگونی رخ نمی‌دهد.

- بشین: گونۀ محاوره‌ای: beʃin / گویش شهرضایی: biʃin

- بگیر: گونۀ محاوره‌ای: begir / گویش شهرضایی: bigir

- ببین: گونۀ محاوره‌ای: bebin / گویش شهرضایی: bibin

- بپیچ: گونۀ محاوره‌ای: bepitʃ / گویش شهرضایی: bipitʃ

- بریز: گونۀ محاوره‌ای: beriz / گویش شهرضایی: biriz

- بپرس: گونۀ محاوره‌ای: bepors / گویش شهرضایی: bopors

- بخوان: گونۀ محاوره‌ای: bexun / گویش شهرضایی: buxun

- بخور: گونۀ محاوره‌ای: bexor / گویش شهرضایی: boxor

- بگو: گونۀ محاوره‌ای: begu / گویش شهرضایی: bugu

- بپوش: گونۀ محاوره‌ای: bepuʃ / گویش شهرضایی: bupuʃ

۹. تبدیل واکۀ [a] به [e] که سبب ایجاد ناهمگونی با واکۀ [a] در هجای دوم می‌شود.

- غلط: گونۀ محاوره‌ای: qalat / گویش شهرضایی: qalet

- هوس: گونۀ محاوره‌ای: havas / گویش شهرضایی: haves

- عسل: گونۀ محاوره‌ای: ʔasal / گویش شهرضایی: ʕasel

- شربت: گونۀ محاوره‌ای: ʃarbat / گویش شهرضایی: ʃarbet

- علف: گونۀ محاوره‌ای: ʔalaf / گویش شهرضایی: ʕalef

- قفس: گونۀ محاوره‌ای: qafas / گویش شهرضایی: qafes

- گرمک: گونۀ محاوره‌ای: garmac / گویش شهرضایی: garmec

- سبد: گونۀ محاوره‌ای: sabad / گویش شهرضایی: sabed

- مگس: گونۀ محاوره‌ای: magas / گویش شهرضایی: magez

۱۰. تبدیل واکۀ [a] به [e] که سبب ایجاد ناهمگونی با واکۀ [a] در هجای اول می‌شود. البته بسامد وقوع این فرایند کمتر از فرایند بالاست.

- نمک: گونۀ محاوره‌ای: namac / گویش شهرضایی: nemac

- خبر: گونۀ محاوره‌ای: xabar / گویش شهرضایی: xebar

- تبر: گونۀ محاوره‌ای: tabar / گویش شهرضایی: tebar

- نمد: گونۀ محاوره‌ای: namad / گویش شهرضایی: nemad

- کمر: گونۀ محاوره‌ای: camar / گویش شهرضایی: cemar

۱۱. تبدیل واکۀ [a] به [e] در هجای اول که سبب ایجاد ناهمگونی با [ɑ] در هجای بعد می‌شود.

- انار: گونۀ محاوره‌ای: ʔanɑr / گویش شهرضایی: ʔenɑr

- طلا: گونۀ محاوره‌ای: talɑ / گویش شهرضایی: telɑ

- کلاغ: گونۀ محاوره‌ای: calɑq / گویش شهرضایی: celɑq

- کباب: گونۀ محاوره‌ای: cabɑb / گویش شهرضایی: cebɑb

- بلا: گونۀ محاوره‌ای: balɑ / گویش شهرضایی: belɑ

۱٢. تبدیل واکۀ [a] به [e] در هجای دوم که سبب ایجاد ناهمگونی با [ɑ] در هجای قبل می‌شود.

- آدم: گونۀ محاوره‌ای: ʔɑdam / گویش شهرضایی: ʔɑdem

- کاغذ: گونۀ محاوره‌ای: kɑqaz / گویش شهرضایی: kɑqez

- آهک: گونۀ محاوره‌ای: ʔɑhac / گویش شهرضایی: ʔɑhec

- باید: گونۀ محاوره‌ای: bɑjad / گویش شهرضایی: bɑjed

- شاید: گونۀ محاوره‌ای: ʃɑjad / گویش شهرضایی: ʃɑjed

- عادت: گونۀ محاوره‌ای: ʔɑdat / گویش شهرضایی: ʕɑdet

۱۳. تبدیل روان [r] به [l].

- برگ: گونۀ محاوره‌ای: barg / گویش شهرضایی: balg

- غربال: گونۀ محاوره‌ای: qarbɑl / گویش شهرضایی: qalbul

- خیار: گونۀ محاوره‌ای: xijɑr / گویش شهرضایی: xijɑl

- موسیر: گونۀ محاوره‌ای: musir / گویش شهرضایی: musil

- کرفس: گونۀ محاوره‌ای: carafs / گویش شهرضایی: calafs

- سرفه: گونۀ محاوره‌ای: sorfe / گویش شهرضایی: solfe

۱۴. حذف واکۀ پیشین و افراشتۀ [i] در جایگاهی که بعد از همخوان [j] آمده باشد.

- پاییز: گونۀ محاوره‌ای: pɑjiz / گویش شهرضایی: fɑjz

- پایین: گونۀ محاوره‌ای: pɑjin / گویش شهرضایی: pɑjn

- گدایی: گونۀ محاوره‌ای: gedɑji / گویش شهرضایی: gedɑj

- بیایید: گونۀ محاوره‌ای: bijɑjid / گویش شهرضایی: bijɑjd

- تویی: گونۀ محاوره‌ای: toji / گویش شهرضایی: toj

۱۵. جابه‌جایی یا قلب دو همخوان که معمولاً یکی از آنها روان است.

- حضرت: گونۀ محاوره‌ای: hazrat / گویش شهرضایی: ħarzet

- قلیان: گونۀ محاوره‌ای: qaljɑn / گویش شهرضایی: qejlun

- کسر: گونۀ محاوره‌ای: casr / گویش شهرضایی: cars

- بفروش: گونۀ محاوره‌ای: befruʃ / گویش شهرضایی: berfuʃ

- بفرست: گونۀ محاوره‌ای: befrest / گویش شهرضایی: berfes

ویژگی‌های دستوری

۱. حذف نشانۀ اضافۀ e-.

- پشتِ در / poʃ dar

- صبحِ جمعه / sɑħ dʒomʕa

- قلۀ کوه / :qolle ku

- درِ دکان / dar dokun

٢. نشانۀ مفعول مستقیم «را» در گویش شهرضایی در جایگاه پس از همخوان به‌صورت [ɑ] و پس از واکه به‌صورت [rɑ] به کار می‌رود. البته در واژه‌های مختوم به واکۀ [i] عموماً با افزوده شدن همخوان میانجی [j] از همان صورت [ɑ] برای نشانۀ مفعولی استفاده می‌شود.

- مریم را دیدم. / marjam-ɑ didam

- غذا را خوردم. / qezɑ rɑ xordam

- علی را زدم. / ʕali-j-ɑ zadam

۳. حرف ربط «و» که در گونۀ محاوره‌ای به‌صورت [o] ادا می‌شود در گویش شهرضایی به‌صورت [ɑ] و [vɑ] (پس از واژه‌های مختوم به واکه) تلفظ می‌شود که گاهی در ابتدای جملات پرسشی نیز کاربرد دارد.

- گل و گلدان / gol-ɑ goldun

- مینا و مریم / minɑ-vɑ marjam

- و دیگر کجا را دیدی؟ / ʔɑ dige kudʒɑ rɑ didi

۴. کاربرد پسوند اسم‌معنی‌ساز giri- که با کمی تسامح می‌توان گفت در معنای پسوند «-بازی» در واژه‌هایی چون [divune-giri] «دیوانه‌بازی» و [qoħ-giri] «خنگ‌بازی» به کار می‌رود.

۵. کاربرد پسوند تصغیر و تحبیب tʃi- در واژه‌هایی چون [doxder-tʃi] «دخترک» و [kʊtʃe-tʃi] «کوچۀ کوچک و باریک».

۶. کاربرد پسوند undi- در معنای آغشته و آلوده بودن در واژه‌هایی چون [xɑk-undi] «خاک‌آلود» و [gel-undi] «گل‌آلود».

۷. وجود فرایند تکرار در به‌کارگیری ضمیر پرسشی «چه» (در گونۀ محاوره‌ای: [tʃi]) که به‌صورت [tʃi-tʃi] به کار می‌رود.

- چه می‌گویی؟ / tʃi-tʃi mi-guj

نمونه‌ای از واژه‌های شهرضایی

ارسی [ʔorosi] ۱. کفش ٢. پنجرۀ کشویی

اسدن [ʔesedan] ۱. گرفتن ٢. خریدن

اشتلم [ʔoʃtolom] اختلاف، دوبه‌هم‌زنی

بولونی [buluni] ظرفی از سفال لعابدار که در آن سرکه و شیره و امثال آن می‌ریزند

پت [pat] پریشان، شانه‌ناکرده

پچل [patʃel] آلوده، کثیف

پوشن [puʃan] پوشاک و لحاف و مانند آن

تاختی [tɑxti] به‌سرعت

توروسیدن [turusidan] کهنه شدن به حدی که اگر کمی بکشند پاره شود

جخ [dʒax] تازه، اکنون

خارسو [xɑrsu] ۱. مادرزن ٢. مادرشوهر

دقله [doqole] کنج

سرمی [sarami] پیوسته

قح [qoħ] شخص نادان و بدوی، ساده، گول، زبان‌نفهم

کش [keʃ] دفعه، بار

گمل [gemel] افسرده، ناراحت

هاگالیدن [hɑgɑlidan] رشد کردن، چاق شدن

هم‌ریش [ham-riʃ] باجناق

یاد [jɑd] جاری، زن برادرشوهر

یانه [jɑne] هاون سنگی بزرگ

  • منابع:

- دبیرمقدم، محمد (۱۳۸۷). «زبان، گونه، گویش و لهجه: کاربردهای بومی و جهانی». ادب‌پژوهی، ش۵، ص ۹۱-۱٢۸.

- مدرسی قوامی، گلناز (۱۳۹٢). آواشناسی: بررسی علمی گفتار. تهران: سمت.

این نوشتار پیش‌تر در فصلنامۀ فرهنگ مردم (س۱۶، ش۵۵-۵۶) منتشر شده‌است.
عاطفه جعفری

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی