یادداشت: دربارۀ «سین‌جین کردن» و «جدوآباد»

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Sinjim.PNG

۲۸ فروردین ۱۴۰۰

دربارۀ دو اصطلاح «سین‌جین‌کردن» و «جدوآباد»

محمدمهدی یزدانی

در زبان فرایندی برای ساخت اصطلاح‌ها و تعبیرها و ترکیب‌های ثابت وجود دارد تحت عنوان «lexicalization»، یا به‌لفظ روسی «лексикализация»، که در فارسی به آن «واژگانی‌شدگی» می‌گوییم.

از طریق این فرایند ممکن است از یک واژه دو صورت جمع در زبان به وجود بیاید که یکی معنای مستقلی از صورت مفرد دارد (یکی از نمودهای واژگانی‌شدگی). درواقع، یک صورت صرفی از واژه معنای مستقل پیدا می‌کند. مثلاً واژه‌های عربیِ جمعی که در فارسی مفرد هستند و در فرهنگ‌ها جدا از صورت مفردشان می‌توانند مدخل بشوند. مانند «اخبار» که واژگانی شده و معنای مستقل از صورت مفرد آن یافته‌است. گاهی هم فرم مفرد یک کلمه واژگانی‌ می‌شود؛ مثلاً خود واژهٔ «خبر» در معنای «اخبار» (مثلاً «خبرِ ۲۰:۳۰») نیز واژگانی شده‌است. یا «عملیات» که صورت جمع «عملیه» است و خودش معنای مفرد یافته؛ یا «انتخابات» که مفرد است و به «جریان عمومی برگزیدن فرد/افراد برای منصبی» اشاره می‌کند؛ یا «آثار» (در معنای «کارها و تولیدات فرد/افراد در یک حوزهٔ علم») یا «شهادت» (در معنای «کشته‌شدن در راه خدا») و هزاران نمونهٔ دیگر که صورت‌های واژگانی‌شده‌ای/لکسیکالیزه‌شده‌ای هستند که معنای مستقلی از معنای لفظیِ صورت مفرد یا جمعشان پیدا کرده‌اند و هر کدام می‌توانند به مدخلی واژگانی تبدیل بشوند. نمود دیگر واژگانی‌شدگی مربوط به تبدیلِ یک جزء غیراسمی کلام به اسم است. مثلاً وقتی می‌گوییم «فلانی خیلی ایسم‌ایسم می‌کند»، وند اشتقاقی «ایسم» را در نقش اسم و جزئی از فعل مرکب به‌کار برده‌ایم و اصطلاحی جدید برساخته‌ایم.

از طریق همین فرآیند، همچنین ممکن است دو واژه کنار یکدیگر قرار بگیرند و ترکیبی بسازند که معنای کل آن با اجزای سازندهٔ آن ترکیب متفاوت است و در مجموع یک اصطلاح می‌سازند؛ مثلاً «جدوآباد» که برخی آن را غلط مصطلح* می‌دانند و «جدوآباء» را درست می‌دانند. («آباد» در این ترکیب محرف «آباء»، جمع «اَب» (پدر) عربی است). البته این حرف صحیح نیست و «جدوآباد» غلط نیست و آن «د» پایان «آباد» یک ضرورت آوایی است و کل این ترکیب در نقش یک اصطلاح ثابت در موقعیت معیّن (هنگام دشنام‌دادن: کودن هفت جدوآبادته!) به‌کار می‌رود و معنای کل آن با معنای لفظی آن تا حدی متفاوت است. «جد» یعنی «پدربزرگ» و «نیا»، و «اَب» یعنی «پدر»؛ اما ترکیب «جدوآبادته» معنای لفظیِ «پدر و پدران» ندارد و به‌معنای «خودت و نسل‌های قبلت» و «خودت و همهٔ اخلاف و پیشینیانت» (اعم از زن و مرد) است و به اصطلاح تبدیل شده. از این رو، در فرهنگ‌ها ممکن است جدا مدخل بشود. ضمن این‌که، دلیل اصلی تغییر «آباء» به «آباد» این است که هم‌خوان‌های انسدادی‌چاکناییِ «ء/ع» در واژه‌های عربی، در زبانِ گویش‌وران فارسی، در بسیاری از واژه‌ها تلفظ نمی‌شوند (مثل «املاء» و «انشاء» و «راجع‌به» که «املا» و «انشا» و «راجب» وامی‌گوییم). مسلماً گفتن «جدوآبائته» انرژی‌بَرتر از «جدوآبادته» است. پس، با حذف «ء»، برای واج‌آرایی ترکیب (وجودواج «د» در پایان «جد») و زحمت کمتر در هنگام تلفظ، به‌جای آن «د» گذاشتند. علاوه بر این‌ها، «جدوآباد» در جایی غیر از موقعیت مذکور معمولاً به‌کار نمی‌رود و نمی‌شود دو صورت معیار یا غیرمعیار برای آن تعیین کرد. لذا، تنها صورت درست همان «جدوآبادته» است.

«سین‌جین کردن»، که صورت اصلی آن «سین‌جیم‌کردن» («سین» اول «سؤال» و «جیم» اول «جواب») است نیز، حاصل همین فرآیند زبانی است و غلط نیست. چراکه معنای لفظی آن با معنای اصطلاحی آن (بازجویی کردن، بازخواست کردن) متفاوت است. تغییر «جین» به «جیم» هم برای واج‌آرایی ترکیب بوده‌است و صرف انرژیِ کمتر در تلفظ و بی‌اشکال و در انتقال معنا اختلالی ایجاد نمی‌کند. ضمن آن‌‌که برخی از افراد این اصطلاح را «سیم‌جین کردن» ادا می‌کنند. این یعنی تغییر یکی از این دو جزء اسمی این اصطلاح در گفتار و زنجیرۀ کلام ناگزیر است. از آن‌جایی‌که بسامد «سین‌جین» در گفتار بیشتر از صورت‌های دیگر اسم، همین صورت درست است و در نوشتارِ گفتاری هم بهتر است همین آورده شود.


  • برخی هرجا نتوانستند پدیده‌ای زبانی را توصیف و تبیین کنند، فوراً «غلط مصطلح» نامیدَندَش؛ در صورتی که ترکیب‌های «غلط مصطلح» و «غلط عام» و «غلط مشهور» در علم زبان‌شناسی امروز بی‌معنا هستند. در زبان اگر چیزی مصطلح باشد، دیگر غلط نیست. این نوع غلط‌ها خود عامل زایایی در زبان هستند. اگر «دوقلو» را گویش‌وران به‌ظن خودشان تفسیر و تعبیر نمی‌کردند، برای دو کودک و سه کودک و... اِن‌کودکِ همسان، واژۀ زایا و مختصری مانند «دوقلو» و «سه‌قلو» و... ساخته می‌شد؟

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی