یادداشت: دن ایرانی

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰

رود دُن © منبع تصویر: بریتانیکا

دُنِ ایرانی

محمدمهدی یزدانی

سکاها، یا به‌لفظ روسی «اسکیف‌ها»، از اقوام ایرانی‌ای بودند که در منطقه‌ای که از آسیای میانه و شرق ایران تا قفقاز و غرب روسیه و اوکراین را در بر می‌گیرد سکنی داشتند. از زبان سکایی واژه‌ها و نام‌های خاص زیادی وارد زبان‌های اسلاوی و مخصوصاً روسی و اوکراینی شده‌است که تا امروز در این دو زبان به حیات خود ادامه می‌دهند.

«دُن» یکی از این واژه‌های ایرانی‌‌ای است که یکی از رودهای بزرگ در بخش اروپاییِ روسیه با آن نامیده می‌شود. دُن، به‌روایتی، مشتق از واژۀ اوستایی -dānu به‌معنیِ «رود» است. در فارسی باستان، واژۀ -danuva* به‌معنای «جاری‌شدن» است ۱. در زبان آسی و زبان‌های ایرانی قفقاز شمالی دُن به‌معنی «رود» است و در نامِ رودهای مختلفی حضور دارد؛ مانند فیاگ‌دن، آردن و غیره. این ریشه در نام‌های جغرافیایی بسیاری در اروپا باقی مانده‌است؛ مخصوصاً در نام رودخانه‌ها. در روسیه و اوکراین، این واژه همچنین در نامِ رودهای دنیپر، دنِسْتْر، دانِتْس، و نیز در نام دو شهر مورد مناقشۀ روسیه و اوکراین، دونِتسْک و دانباس (نام دیگر آن دانِتْچینا)، و در نام رود دانوب باقی مانده‌است. ضمن این‌که به‌عقیدۀ آبایف، نام رود دنِسْتْر متشکل است از -dānu و str- که بخش دوم آن با واژۀ فارسی سُتُرگ هم‌ریشه است و در مجموع به‌معنای «رود بزرگ/سترگ» است. نام شهر دونِتسْک (تلفظ روسی: دانِتْسْک) نیز صورتی از نام رود دانِتْس، یکی از رودهای شرق اوکراین، است که خود صورت مصغر نام رود دُن است. یکی از پسوندهای نام‌ِشهرساز در زبان‌های اسلاوی و مخصوصاً اسلاوی شرقی، پسوند «-سْک/-تْسْک» است. اسلاوها از طریق این پسوند معمولاً از نام رودها، نام شهر می‌ساخته‌اند؛ درواقع، نام برای شهرهایی که در کنار رود بنا شده‌اند؛ مانند لوگانسْک (از نام رود لوگانایرکوتسْک (از نام رود ایرکوتکورسْک (از نام رود کورآمورسْک (از نام رود آمورمینسْک (از نام رود میِنکا) و تُمسْک (از نام رود تُم) و ده‌ها نام دیگر. در طول زمان، دایرۀ کاربرد این پسوند گسترده‌تر شده و در ساخت نام برای شهرهای مختلف با موقعیت‌های جغرافیایی مختلف نیز به‌کار رفته؛ مثلاً در نووسیبیرسْک (مخفف نُوی سیبیرسکی یعنی «سیبریِ جدید»)، یاکوتسْک (در منقطۀ یاکوتیا (صورتی از «یاقوت»))، پیتروفسْک.

  • پی‌نوشت
  1. به‌عقیدۀ فره‌وشی جزء دوم واژۀ ناودان نیز از همین ریشه است. ناو یعنی «چوب بزرگ توخالی که آب از طریق آن آسیاب آبی را به حرکت درمی‌آورد» یا «هر چیز دراز میان‌خالی»، و دان به‌معنای «جریان آب» است.

  • منابع:

- فره‌وشی، بهرام (۱۳۶۸). ایرانویج. تهران: دانشگاه تهران.

- معین، محمد. فرهنگ فارسی. نسخۀ برخط.

Фасмер М. Этимологический словарь русского языка = Russisches etymologisches Wörterbuch / пер. с нем. и доп. О. Н. Трубачёва. — 2-е изд., стер. — М. : Прогресс, 1986–1987. — Т. 1—4

Абаев В. И. Историко-этимологический словарь осетинского языка

Авдеенко Ю.И., (2018) История формирования суффикса -ск, Харків: Міжнароднийнауково-методичний семінар


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی


دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی