یادداشت: من اگر زبانم آتش ...

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

۲۴ دی ۱۳۹۹

Bardarinharabenevis.png

من اگر زبانم آتش...

آرش عبدالله‌نژاد

پدرم چند سال پیش دربارۀ محمود کیانوش در فیسبوک یادداشتی نوشت و بعداً در کانال تگلرامش، ماخولیا، بازنشر کرد. حالا هردوی این عزیزان گذشته‌ شده‌اند. امروز خبر رسید که محمود کیانوش هم، بعد از چند ماه، بر اثرِ همسرش، پری منصوری، فرمان یافته. از زمانی که پدرم این یادداشت را نوشت من هم به محمود کیانوش علاقه‌مند شدم و کتاب پروین اعتصامی او را خواندم. هرچه بیشتر خواندم بیشتر از آن مایه دقت نظر و دانایی شگفت‌زده شدم. کتاب نیما یوشیج و شعر کلاسیک فارسی –که نشر قطره منتشر کرده– از معدود آثار اوست که در این سال‌ها در ایران منتشر شده. معتقدم اگر کسی بخواهد مطلبی انتقادی دربارهٔ شعر نیما یوشیج بنویسد، باید نقد ادبی در سبک هندی را هم خوب بخواند، چون آن‌طور خرده‌گیری‌های زبانی در آن دوره هم رایج بوده. مثلاً باید نقدهای خان آرزو بر حزین و جواب‌هایی را که بر آن‌ها نوشته شده بخواند. اینکه بدانیم چنین بحث‌هایی در گذشته هم مطرح بوده ممکن است در ذهنیت و نوع داوری‌هامان اثرگذار باشد. به‌هرصورت، کتاب نیما یوشیج و شعر کلاسیکِ فارسیِ او اثری‌ست خواندنی. کیانوش مرد شجاعی بود. چیزی که من ازو یاد گرفتم این بود که از هیچ‌کس بت نسازم و، در مسائل علمی، حرفم را بی‌تعارف بزنم. شاید به‌سبب همین شجاعت و صداقت و زبان‌گشادگی بود که از هم‌نسلانش بی‌مهری دید و به‌نوعی با سکوتشان او را بایکوت کردند، وگرنه حتی در همان نسل درخشان هم کمتر کسی‌ست که به‌اندازهٔ کیانوش شعر و رمان و داستان کوتاه و نقد ادبی نوشته باشد. در نهایت، ماه همیشه پشت ابر نمی‌مانَد و امثال کیانوش قدر می‌بینند و شرمندگی‌اش می‌مانَد برای کسانی که ازو به‌سکوت گذشتند، دست‌کم امیدوارم. بعدها، بلای غربت هم به بی‌مهری هم‌نسلانش اضافه شد و کمتر مجالی پیدا کردیم که از دانش و وسعت نظر کیانوش بهره‌ای ببریم. از همکارانم در نشر نو شنیده بودم بنا دارند آثار کیانوش را منتشر کنند، اما به مشکل خورده بودند، چون حاضر به تن دادن به سانسورِ حتی یک کلمه از آثارش هم نبود. برخی از آثار محمود کیانوش، به‌صورت اینترنتی و با اجازهٔ او، منتشر شده. برای خواندن کتاب پروین اعتصامی او اینجا کلیک کنید. کتاب بردار این‌ها را بنویس آقا را هم می‌توانید از اینجا(لینک وبلاگش) پیدا کنید و بخوانید. محمود کیانوش از سال ۱۹۸۲ تا سال ۲۰۱۶ برنامهٔ رادیویی «نامه‌ای از لندن» را در رادیو بی‌بی‌سی اجرا می‌کرد و بعد از آن هم برنامهٔ «هزار سال غزل فارسی» را اجرا کرد. امیدوارم بی‌بی‌سی فایل این برنامه‌ها را در دسترس علاقه‌مندان بگذارد. امروز دیدم یکی از همکاران جوانش در بی‌بی‌سی فارسی هم از اهتمامش به درست‌نویسی نوشته بود و اینکه جوان‌ترها را راهنمایی می‌کرده فارسی را خوب بنویسند. از محمود کیانوش شعر معروفی هست که شاید خیلی‌هامان شنیده باشیم، اما شاعرش را نشناسیم؛ شعری که اتفاقاً زبان حال این روزهای ماست:

من اگر زبانم آتش/من اگر ترانه‌هایم/همه شعله‌های سرکش/چه کنم که یک دل است و همه داغ‌های سوزان/غم خستگان عشق و غم کشتگان نفرت/غم آب‌های هرز و غم باغ‌های سوزان/تو اگر در این بیابان غزلی چو آب خواهی/عجبا که از سرابی/شطی از شراب خواهی.»

بخشی از این شعر را گروه دنگ‌شو خوانده بود و تیتراژ یک برنامهٔ تلویزیونی محبوب بود و ما می‌شنیدیمش، بدون اینکه شاعرش را بشناسیم. شعر زبان درد است. جایی که زبان عادی قادر به ادای حقّ مطلب نیست شعر آغاز می‌شود. این رباعی را –که مدتی پیش گفته بودم– به یاد محمود کیانوش عزیز اینجا می‌گذارم:

افسوس از آنچه دهر بدپیمان کرد

با ما همه غدر و حیله و دستان کرد

نایافته کامی از جهان می‌بینی

مرگ آمد و با خاک تو را یکسان کرد.»


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی


دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی