یادداشت مهمان: در نقد یک بررسی

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
  • توضیح: چنان‌که در مرام‌نامۀ پارسی‌شناسی آمده این وبگاه «حق نقد علمی و محترمانۀ هر شخص و اثر را در حوزۀ زبان و ادبیات برای خود محفوظ می‌داند» و بر همین اساس وظیفۀ خود می‌داند نقدهای علمی و محترمانۀ منتقدانی را که به هر دلیلی مایل به فاش شدن نام و نشان خود نیستند نیز بازتاب دهد. امیدواریم انتشار این نخستین یادداشت بی‌نام‌نویسنده باب تازه‌ای را در فعالیت‌های پارسی‌شناسی بگشاید و دیگر پژوهشگران و صاحب‌نظران نیز ما را از یادداشت‌های انتقادی خود بهره‌مند فرمایند. همچنین تذکر این نکته را ضروری می‌داند که بنده و دیگر نویسندگان محترم پارسی‌شناسی ترجیح می‌دهیم نقدهایمان را با نام و نشان خود منتشر سازیم. مطالب پیشین این وبگاه و نوشته‌های کانال‌ها و صفحات مجازی نویسندگان پارسی‌شناسی به‌روشنی گواه این مدعاست و دلیلی ندارد که در نقد آثاری چون کتاب و برنامۀ موردبحث در این یادداشت از روش خود عدول کنیم. ضمناً حق پاسخ علمی و محترمانه برای نقدشوندگان محفوظ است. (سرویراستار)

۲۲ فروردین ۱۴۰۰

در نقد یک بررسی

برنامه «بوطیقا»ی شبکۀ رادیویی فرهنگ، چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰، با حضور امیر مرزبان به‌عنوان کارشناس – که بنا به فرمایش استاد ناقد محترم برنامه، شاعر، پژوهشگر و عاشق ادبیات و میهنِ بزرگ ایران است - و دکتر ناصر محسنی‌نیا به‌عنوان ناقد برنامه، به بررسی مجموعه شعر پرواز در پیله، سرودۀ دکتر حامد حسینخانی، پرداخته‌است (پوشۀ شنیداری این برنامه را اینجا می‌توان یافت). حامد حسینخانی، به گفتۀ خانم مجری، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه هستند و به گفتۀ کارشناس برنامه، آقای امیر مرزبان، «از چهره‌های خوب گرانقدر شعر امروز و جوان کشور، شاعری تمام‌قد و بسیار قوی که در عین حال دغدغه‌های علمی و آکادمیک را دنبال کرده و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر و مدیر مرکز کرمان‌شناسی است و علی‌رغم کارهای علمی و اجرایی که دارد، هیچ‌گاه در شعر کم نگذاشته‌است، شعرهای باطراوتی می‌گوید و مجموعۀ مورد بحث جایزۀ «قلم زرین» را هم برده.» به گفتۀ کارشناس برنامه، ناقد محترم برنامه، آقای دکتر محسنی‌نیا، نیز استاد تمام دانشگاه شهید باهنر و پژوهشگر و از چهره‌های نامدار شعر و ادبیات امروز در حوزۀ آکادمیک هستند؛ استاد ادبیات عرب که ادبیات فارسی را هم به‌خوبی می‌دانند و بر شعر کهن و شعر شاعران امروز احاطۀ خوبی دارند.

این معرفی مبسوط شاعر، کارشناس و ناقد محترم برنامه، این انتظار را ایجاد می‌کند که شاهد نقدی علمی و وزین دربارۀ اثری باشیم که جایزۀ «قلم زرین» را هم برده‌است. برنامه بعد از تعارفات معمول، با این توضیح کارشناس محترم - که به گفتۀ خودشان نوعی شیطنت ادبی است! - آغاز می‌شود: «چهره‌هایی که در فضای علمی ادبیات از روزگاران کهن تا امروز وارد می‌شوند، مثل خاقانی بزرگ و دیگرانی که در اوج قدرت ادبی خودشان می‌رسند، وقتی به حداکثر توان علمی خودشان می‌رسند و حکیم می‌شوند، طراوت و حس ادبی شعرهایشان کمتر می‌شود؛ یعنی دغدغه‌ها به‌جای اینکه از آن جنون و شور و شوق و حس شاعرانه باشد، بیشتر با عقل درگیر می‌شود.» پس از این توضیح کارشناس محترم از ناقد محترم می‌پرسند که آیا موافقید که این مدخل بحث ما باشد؟ تا به اتفاقی برسیم که در شعرهای دکتر حامد حسینخانی می‌افتد و همچنان پر از شور و طراوت است؛ یعنی وقتی غزل‌ها و شعرهای دیگرش را می‌خوانیم، پرواز در پیله آدم را سرزنده می‌کند!»

ناقد محترم نیز اظهار می‌دارند که بالای ۹۰ درصد (۹۱-۱۰۰ درصد) با فرمایش «متین و محققانه»ی جناب کارشناس موافق هستند و اضافه می‌کنند که «برای ۹۰ درصد از شاعران ما، از روزگار کهن تا امروز، این ازشورافتادگی اتفاق افتاده؛ اما برای ده درصد نه و دکتر حامد حسینخانی، یکی از آن ده درصد هستند.» پس ناقد محترم و کارشناس محترم برنامه، هم‌عقیده هستند که در شعر دکتر حسینخانی، شور و نشاطی هست که برخلاف حداقل ۹۰ درصد شاعران حکیمی مثل خاقانی و سعدی و فردوسی و ... آدم را سرزنده می‌کند!

برای کسانی که منتظر شنیدنِ اگر نه بررسی و نقد، لااقل معرفی آخرین دفتر شعر حامد حسینخانی هستند، در همین آغاز برنامه چیزی جر بهت و حیرت باقی نمی‌ماند. بگذریم از اینکه معلوم نیست براساس کدام قراین و نشانه‌ها دو استاد کارشناس و ناقد برنامه توانسته‌اند زمان سرودن هریک از اشعار شاعرانی مثل حکیم نظامی و حکیم فردوسی و... را کشف کنند یا یافته‌های کدام‌یک از پژوهش‌های معتبر در این مورد منبع استناد ایشان است؛ اینکه چطور و بر اساس کدام پژوهش درازدامنی دو استاد برنامه به این نتیجه رسیده‌اند که برای ۹۰ درصد از شاعران حداقل ۱۰-۱۱ قرن شعر فارسی، از روزگار کهن تا امروز، ازشورافتادگی اتفاق افتاده‌است هم جای خود دارد؛ ولی اینکه تمامیت شعر فارسی و شاعران حکیمی چون فردوسی، ناصر خسرو ، خاقانی، سعدی و ... و شاعران معاصر ناحکیمی مثل نیما، شاملو، فروغ، اخوان، شفیعی کدکنی، ابتهاج و...، برای تعریف و تمجید اغراق‌آمیز از یک شاعر و یک دفتر شعر او اینچنین مصادره به مطلوب شود، دیگر جای حیرت هم نیست که جای دریغ و افسوس است. مهم‌تر اینکه در ادامه، هر دو استاد کارشناس و ناقد می‌فرمایند: «برخلاف آن حکیمان، از طراوت شعر دکتر حسینخانی با وجود اینکه به اوج قدرت ادبی رسیده‌است، کاسته نشده‌است.» از این گفته چنین برمی‌آید که دکتر حامد حسینخانی به مقام حکیم بودن هم دست یافته‌اند (ادعایی که بعید است حتی مورد تأیید خود شاعر باشد) و در سطحِ و حتی فراتر از بزرگانی چون حکیم خاقانی و حکیم فردوسی و حکیم نظامی و... قرار گرفته‌اند. پس جای خوشبختی است که به قول یکی از حکما شاهد ظهور الف‌قدی هستیم که در دوران ما پا به عرصۀ حکمت و شاعری نهاده‌اند:

به هر الفی الف‌قدّی برآید/الف‌قدم که در الف آمدستم

جالب‌تر از این، توضیح ناقد محترم برنامه دربارۀ دو مورد از دلایل متعددِ از شور و نشاط و هیجان نیفتادن شعر ریاست محترم مرکز کرمان‌شناسی، آقای دکتر حسینخانی، است:

  1. «جوانی و شادابی و نشاط خود دکتر که در عنفوان شباب است.»
  2. اینکه ایشان «اجازه نداده که تحصیلات آکادمیک و ورود به پژوهش ادبی و علمی، آن شور و شاعریت و ادبیت شعرش را بگیرد.»

و باز جالب‌تر نتیجه‌ای است که مجری دانشمند برنامه از دلایل یادشده توسط استاد ناقد دربارۀ شور و نشاط شعر آقای دکتر حسینخانی می‌گیرد؛ اینکه «در شعر او جهان‌های موازی را داریم می‌بینیم!»

کارشناس محترم برنامه- پس از اینکه ناقد محترم سخنشان را تأیید می‌فرمایند- اضافه می‌کنند که «شور و حس شعر جناب دکتر حسینخانی اصلاً به این معنی نیست که از لحاظ ادبی مجموعۀ پایینی باشد؛ بسیار فخامت تصویری، آرایه‌های ادبی، ترکیب‌سازی‌های جدید دارد» باز هم شنوندۀ نکته‌بین بینوا درمی‌ماند که وجود شور و حس در شعر، چه تضادی با فخامت شعر دارد که دکتر حسینخانی یک‌تنه بر این تضاد فائق آمده و مجموعه شعری با شور و حس و در عین حال دارای آرایه‌های ادبی و ترکیب‌سازی پدید آورده‌اند؟ یا بی‌اختیار به یاد تصاویر زیبای شعر شاعرانی مثل حکیم نظامی و خاقانی و منوچهری و... یا ترکیب‌سازی‌های بدیع شاعران سبک هندی، مثل صائب و بیدل، می‌افتد که لابد بنا به فرمایش استادان دانشمند برنامه، شعرشان حس و شور نداشته‌است و این شیوه ختم است بر ریاست محترم مرکز کرمان‌شناسی که برخلاف شاعران حکیم گذشته و شاعران ناحکیم معاصر که شاید فقط غم نان داشته‌اند، عهده‌دار کوهی از سمت‌های اجرایی و کارهای پژوهشی و تدریس هستند و این‌همه، مانع شور و نشاطشان نشده‌است.

کارشناس محترم البته به همین هم بسنده نمی‌کنند و بار دیگر تأکید می‌فرمایند که «گاهی در آثار بسیاری از اساتید که شعر می‌گویند و کار آکادمیک و پژوهش هم می‌کنند، می‌بینیم که عقل درگیرتر از حس است. جالب بودن مجموعۀ پرواز در پیله، این است که حسینخانی دو جهان را در کنار هم دارد و این یعنی که اتفاق خجسته‌ای دارد می‌افتد؛ به نوعی جهانی را داریم می‌بینیم که هم به ما حس شاعرانه می‌دهد و هم دغدغه‌های روز و دغدغه‌های خوب و شیرین شاعر را داریم.» جالب است که ظاهراً در طول قرن‌ها که از عمر شعر فارسی می‌گذرد، نه در گذشته و نه در دوران معاصر، این اتفاق نیفتاده‌است و تازه «دارد می‌افتد»؛ آن هم به لطف ظهور دکترِ شاعر، حامد حسینخانی. این اتفاق «خجسته» را باید به همه ادیبان، استادان و دوستداران شعر و ادبیات فارسی، به‌ویژه به دانشگاهیان شاعری چون شفیعی کدکنی و مرحومان خانلری و امین‌پور، تبریک و تهنیت گفت.

بحث با سخن گفتن دربارۀ درون‌مایۀ شعر دکتر حسینخانی ادامه پیدا می‌کند و افسوس که در این مورد هم چیزی نصیب شنونده نمی‌شود. استاد کارشناس برنامه در این باره می‌فرمایند: «درون‌مایه، اتفاقی که در شعر شاعران امروز می‌شود گفت گاهی لذتی از آن نمی‌بریم اما در پرواز در پیله، چه در ترکیب‌سازی‌ها، چه در جهان‌بینی کل شعرها و چه در جهان‌بینی کل مجموعه، ما یک درون‌مایۀ متفاوتی را می‌بینیم!»

بگذریم از اینکه معلوم نیست منظور ایشان از درون‌مایۀ متفاوت چیست، از این هم بگذریم که ظاهراً ایشان تعریف دقیقی هم از درون‌مایه ندارند؛ اما پاسخ ناقد محترم دربارۀ درون‌مایۀ مجموعه شعر نودوپنج‌صفحه‌ای پرواز در پیله از این هم جالب‌تر، شنیدنی‌تر، حیرت‌انگیزتر و درنیافتنی‌تر است. ایشان ضمن اینکه پاسخ را به شنیده‌های خودشان از شخص شاعر ارجاع می‌دهند و شعر دکتر حسینخانی را «نشان‌دهندۀ دردهای انسان معاصر» معرفی می‌کنند، می‌فرمایند «این شعر نه متنی است فلسفی کامل، نه عرفانی کامل، نه عاشقانۀ کامل، نه بیانیۀ سیاسی، نه به تناسب‌های سیاسی و روان‌شناسی و جامعه‌شناسی ارتباط یکسره دارد و نه یکسره به بلاغت و زیبایی‌شناسی و نه دستور و نه مباحث زبان‌شناسی؛ اما به طرز عجیب و شگفت‌آوری تمام اینها را در خود جای داده!»

و باز جالب‌تر تکلمه‌ای است که استاد کارشناس محترم در تأیید فرمایش استاد ناقد می‌فرمایند: «یعنی تصویری از یک انسان امروز که دارد خودش را واقعی نشان می‌دهد!» و باز استاد ناقد اضافه می‌فرمایند که «این را حسینخانی در شعرش بتمامه دارد؛ یک فضای پر از شعریت، با محتوای انسانی، عالی و بیانگر درد، مشکل و مصائب انسان معاصر نیز هست.»

قضاوت دربارۀ فرمایش‌های دو استاد محترم را به خوانندگانی واگذار می‌کنیم که از مجموع سخنان ایشان چیزی فهمیده‌اند اما شاهد آشکار اینکه وقت خود را صرف یک گفت‌وگوی بی‌محتوا و بی‌حاصل کرده‌ایم، پاسخ استاد محسنی‌نیا به درخواست استاد کارشناس است؛ اینکه علاوه بر همۀ اطلاعات سودمندی که در اختیار شنوندگان برنامه قرار داده‌اند، مختصری دربارۀ روایت در شعر دکتر حسینخانی صحبت بفرمایند. استاد ناقد، پس از گفتن اینکه دو مدرک دکتری ادبیات عربی و ادبیات فارسی دارند، خاطره‌ای را از همقدمی‌شان با مرحوم استاد ابوالقاسمی، استاد راهنمای خودشان، نقل می‌فرمایند و آن اینکه روزی برای انبساط خاطر استاد، شعری از دکتر حسینخانی خوانده‌اند که «تصویری از توانمندی هنری و فوق‌العادۀ دکتر حسینخانی ارائه می‌کند.» و سپس تمام شعر مذکور را - با تأکید بر اینکه آن را نه از روی متن که از حفظ می‌خوانند- در برنامه قرائت می‌فرمایند و در نهایت، دربارۀ روایت در شعر شاعر، چنین اظهار نظر می‌فرمایند: «بحث روایت در شعر حسینخانی، یک روایت طوفانی و جذاب است که آدم را به وجد می‌آورد!»

قضاوت دربارۀ بحث روایت در شعر حسینخانی را هم به دوستان آگاه و آشنا با ادبیات و نقد ادبی واگذار می‌کنیم و به این بیت صائب تبریزی اکتفا می‌کنیم:

بی‌قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را/ بر ما و خود ستم کرد هرکس ستود ما را

بیراه نگفته‌اند که برای کوبیدن چیزی، خوب به آن حمله نکن؛ بد از آن دفاع کن.