فارسی کرمانی: واژهنامه: تفاوت بین نسخهها
جز |
|||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
آبپاش ʔâb-pâš آبسه | آبپاش ʔâb-pâš آبسه | ||
− | آجیر کردن ʔâjir kerd-an < | + | آجیر کردن ʔâjir kerd-an <«آجیر» گونهای از ''آژیر '' فارسی به معنی «زیرک، هوشیار؛ آماده» است.> بیدار کردن |
آدرشکو ʔâderešk-u لرز | آدرشکو ʔâderešk-u لرز | ||
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
اق ʔaq اَه | اق ʔaq اَه | ||
− | اماچو ʔomâč-u <اُماج کلمهای ترکی است که در فارسی نیز به معنی «نوعی آش» به کار | + | اماچو ʔomâč-u <''اُماج'' کلمهای ترکی است که در فارسی نیز به معنی «نوعی آش» به کار رفتهاست. + پسوند ـو> نوعی آش، شولی <در کرمان و یزد> |
اوگرمو ʔow-garm-u <«او» گونهای از ''آب'' است.> اشکنه | اوگرمو ʔow-garm-u <«او» گونهای از ''آب'' است.> اشکنه |
نسخهٔ ۳ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۳۵
واژهنامۀ مختصر فارسی کرمانی
آ
آبپاش ʔâb-pâš آبسه
آجیر کردن ʔâjir kerd-an <«آجیر» گونهای از آژیر فارسی به معنی «زیرک، هوشیار؛ آماده» است.> بیدار کردن
آدرشکو ʔâderešk-u لرز
آدریمون ʔâdereymun مسکین
آدور ʔâdur <شاید از ādur «آذر، آتش» فارسی میانه که مجازاً به علاقۀ مجاورت به این معنی درآمدهاست.> خار
آدوربندʔâdur-band آلاچیقی از خار
آریک ʔârik <گونههای دیگر در فارسی: آروک، آروگ، اروک، اَروج؛ نیز سنج. آرُک به معنی «دندان آسیا»> لثه
آستینو ʔâstin-u آستینچه، آستینک، پوشش آستینمانندی برای بیرون آوردن نان از تنور
آسمونلحاف ʔâsemun-lehâf آسمانجل
آفک ʔâfk تاول
آفوک ʔâfuk هیچ
آگیرا ʔâgirâ شاخههای کوچک و نازک برای روشن کردن آتش
الف
ابرامخانی ʔebrâm-xân-i <ظاهراً منسوب به ابراهیمخان ظهیرالدوله، حاکم کرمان> شُلهزرد
اسپریچو ʔesperiču پرستو
اق ʔaq اَه
اماچو ʔomâč-u <اُماج کلمهای ترکی است که در فارسی نیز به معنی «نوعی آش» به کار رفتهاست. + پسوند ـو> نوعی آش، شولی <در کرمان و یزد>
اوگرمو ʔow-garm-u <«او» گونهای از آب است.> اشکنه
این صفحه تکمیل خواهد شد.
مجید باغینیپور - منوچهر فروزنده فرد