فارسی کرمانی: واژه‌نامه

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

واژه‌نامۀ مختصر فارسی کرمانی

آ

آب‌پاش ʔâb-pâš آبسه

آجیر کردن ʔâjir kerd-an <«آجیر» گونه‌ای از آژیر فارسی به معنی «زیرک، هوشیار؛ آماده» است (نک. صادقی، ١٣٩٢).> بیدار کردن

آدرشکو ʔâderešk-u لرز

آدریمون ʔâdereymun مسکین

آدور ʔâdur <شاید از ādur «آذر، آتش» فارسی میانه که مجازاً به علاقۀ مجاورت به این معنی درآمده‌است.> خار

آدوربند ʔâdur-band آلاچیقی از خار

آریک ʔârik <گونه‌های دیگر در فارسی: آروک، آروگ، اروک، اَروج؛ نیز سنج. آرُک به معنی «دندان آسیا» (نک. صادقی، ١٣٩٢)> لثه

آستینو ʔâstin-u آستینچه، آستینک، پوشش آستین‌مانندی برای بیرون آوردن نان از تنور

آسمون‌لحاف ʔâsemun-lehâf آسمان‌جل

آفک ʔâfk تاول

آفوک ʔâfuk هیچ

آگیرا ʔâgirâ شاخه‌های کوچک و نازک برای روشن کردن آتش

الف

ابرام‌خانی ʔebrâm-xân-i <ظاهراً منسوب به ابراهیم‌خان ظهیرالدوله، حاکم کرمان> شله‌زرد

اسپریچو ʔesperiču پرستو

اق ʔaq اَه

اماچو ʔomâč-u <اُماج کلمه‌ای ترکی است که در فارسی نیز به معنی «نوعی آش» به کار رفته‌است (نک. انوری، ١٣٨١). + پسوند ـو> نوعی آش، شولی <در کرمان و یزد>

اوگرمو ʔow-garm-u <«او» گونه‌ای از آب است.> اشکنه

ب

بادو bâd-u <باد به معنی «تکبر، غرور» که در فارسی معیار نیز به کار می‌رود (نک. انوری، ١٣٨١) + پسوند ـو> متکبر

باشو bâšu پدربزرگ

بلیت boleyt ساده، ابله

بود bud <ظاهراً صفت فاعلی گذشتۀ مرخم از بودن به معنی «به پایان رسیدن» که در متون قدیم شاهد دارد (نک. پورمختار و فروزنده فرد، ١٣٩٦؛ فروزنده فرد، ١٣٩٩).> کامل؛ همه، کل

پ

پپرمه peperme <از انگلیسی peppermint به معنی «آب‌نبات نعناعی»> (نوعی) آب‌نبات

پت pot <گونه‌ای از پَت در فارسی معیار به معنی «کُرک، پشم نرم پشت بز»؛ سنج. پتو (نک. انوری، ١٣٨١)> مو

پرک park <ظاهراً از pārak/g «پاره» فارسی میانه> نیم

پق paq <گونه‌ای از پخ و پَخت در فارسی معیار> پهن

ت

ترده tarde <در کشف الاسرار و برخی متون قدیم نیز بدین معنا به کار رفته‌است (نک. انوری، ١٣٨١؛ رضائی باغ‌بیدی، ١٣٩٢؛ حسن‌دوست، ١٣٩٣).> موریانه

ترش‌بالا torošbâlâ <ظاهراً در اصل ترشی‌پالا> آبکش

تنگفت‌منگفت tongoft-mongoft فتنه‌جویی

توره ture <در برخی متون فارسی نیز به کار رفته‌است (نک. انوری، ١٣٨١)> شغال

ج

جکیدن jek-id-an <ظاهراً گونه‌ای از جهیدن> پریدن

جر (جهر) ja:r, jahr <ظاهراً از jafra- > jahr > jar و هم‌ریشه با ژرف فارسی> عمیق

جوغن juγan <سنج. جاون در متون قدیم> هاون

جهر ---> جر

  این صفحه تکمیل خواهد شد.

  • منابع

- انوری، حسن (١٣٨١) [سرپرست]. فرهنگ بزرگ سخن. تهران: سخن.

- باغینی‌پور، مجید (زیر چاپ). نکته‌هایی پراکنده دربارۀ لهجۀ کرمانی و سایر گونه‌های زبانی استان کرمان. کرمان: خدمات فرهنگی.

- پورمختار، محسن و منوچهر فروزنده فرد (١٣٩٦). «همچو گلبرگ طری بودِ وجود تو لطیف: پیشنهاد خوانشی نو برای بیتی از حافظ بر پایۀ شواهد گویشی». شعرپژوهی (بوستان ادب)، س٩، ش٤ (پیاپی ٣٤)، ص٣٩-٥٦. بارگیری

- حسن‌دوست، محمد (١٣٩٣). فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. ٥ج. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

- رضائی باغ‌بیدی، حسن (١٣٩٢). «حشره‌ای هندواروپایی در زبان‌ها و گویش‌های ایرانی». زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، ش٢، ص٢٧-٣٣.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٩٢) [زیر نظر]. فرهنگ جامع زبان فارسی. ج۱ (آ). تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

- فروزنده فرد، منوچهر (١٣٩٩). «کجا بودنی بود و شد کار بود (تأملی در خوانش و معنای بیتی از گشتاسپ‌نامۀ دقیقی)». فصلنامۀ قلم (کرمانشاه)، ش١٤، ص١٢-١٨. بارگیری

مجید باغینی‌پور - منوچهر فروزنده فرد

دربارۀ مجید باغینی‌پور و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی

دربارۀ منوچهر فروزنده فرد و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی