یادداشت: دربارۀ جستار «فارسی در پاکستان»: تفاوت بین نسخهها
جز |
جز |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱۷: | سطر ۱۷: | ||
◾️ '''دستانه''' «دستکش» (ص۳۶): به لحاظ ساختاری سنج. «انگشتانه: در خیاطی یا لحافدوزی و مانند آنها، ابزاری از جنس فلز یا چرم یا پلاستیک که برای محافظتِ انگشتی که سوزن را به جلو فشار میدهد، بر سر انگشت میگذارند» (انوری، ۱۳۸۱: ۱/ ۶۳۷). | ◾️ '''دستانه''' «دستکش» (ص۳۶): به لحاظ ساختاری سنج. «انگشتانه: در خیاطی یا لحافدوزی و مانند آنها، ابزاری از جنس فلز یا چرم یا پلاستیک که برای محافظتِ انگشتی که سوزن را به جلو فشار میدهد، بر سر انگشت میگذارند» (انوری، ۱۳۸۱: ۱/ ۶۳۷). | ||
− | ◾️ '''شادی''' «تأهل، عروسی» (ص۳۸): سنج. این بیت حافظ که در آن «شادی» ایهامی به معنی «دامادی» نیز دارد (حمیدیان، ۱۳۹۲: ۵/ ۴۰۷۸): حافظ شب هجران شد، بوی خوش وصل آمد/ شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی (حافظ، ۱۳۹۰: ۳۵۲). بعید نیست در بیت زیر از شاهنامه نیز «شادی» به معنی «دامادی» باشد. شاه یمن به فریدون میگوید: | + | ◾️ '''شادی''' «تأهل، عروسی» (ص۳۸): سنج. این بیت حافظ که در آن «شادی» ایهامی به معنی «دامادی» نیز دارد (حمیدیان، ۱۳۹۲: ۵/ ۴۰۷۸): حافظ شب هجران شد، بوی خوش وصل آمد/ شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی (حافظ، ۱۳۹۰: ۳۵۲). بعید نیست در بیت زیر از ''شاهنامه'' نیز «شادی» به معنی «دامادی» باشد. شاه یمن به فریدون میگوید: |
به فرمان شاه این سه فرزند من | به فرمان شاه این سه فرزند من | ||
سطر ۳۹: | سطر ۳۹: | ||
---- | ---- | ||
*منابع | *منابع | ||
− | - [[انوری، حسن]] | + | - [[انوری، حسن]]، ۱۳۸۱ [زیر نظر]، ''[[فرهنگ بزرگ سخن]]''، تهران، سخن. |
− | - [[حافظ]]، شمسالدین | + | - [[حافظ]]، شمسالدین محمد، ۱۳۷۳، ''حافظ به سعی سایه''، تهران، کارنامه. |
− | - [[حافظ]]، شمسالدین | + | - [[حافظ]]، شمسالدین محمد، ۱۳۹۰، ''دیوان خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی''، به اهتمام [[قزوینی، محمد|محمد قزوینی]] و [[غنی، قاسم|قاسم غنی]]، تهران، زوار. |
− | - [[حقشناس، علیمحمد]] و | + | - [[حقشناس، علیمحمد]] و همکاران، ۱۳۸۱، ''فرهنگ معاصر هزاره (انگلیسی - فارسی)''، تهران، فرهنگ معاصر. |
− | - [[حمیدیان، سعید]] | + | - [[حمیدیان، سعید]]، ۱۳۹۲، ''[[شرح شوق]]: شرح و تحلیل اشعار حافظ''، ۵ج، تهران، قطره. |
− | - [[دهخدا، علیاکبر]] | + | - [[دهخدا، علیاکبر]]، ۱۳۷۳، ''[[لغتنامه]]''، زیر نظر [[معین، محمد|محمد معین]] و [[شهیدی، جعفر|جعفر شهیدی]]، ۱۴ج، تهران، دانشگاه تهران و روزنه. |
− | - [[صادقی، علیاشرف]] | + | - [[صادقی، علیاشرف]]، ۱۳۷۲، «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (۱۱)»، ''نشر دانش''، ش۷۷، ص۲۱-۲۵. |
− | - [[صادقی، علیاشرف]] | + | - [[صادقی، علیاشرف]]، ۱۳۸۷، «تحول a– پایانی کلمات فارسی به e–»، ''جشننامۀ استاد اسماعیل سعادت''، زیر نظر [[حبیبی، حسن|حسن حبیبی]]، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ص۳۹۷-۴۱۰. |
− | - [[صادقی، علیاشرف]] | + | - [[صادقی، علیاشرف]]، ۱۳۹۱، «اضافه شدن پسوند"ī-" مصدری به اسامی معنی»، ''دستور'' (ویژهنامۀ ''نامۀ فرهنگستان'')، ش۸، ص۲-۹. |
− | - [[فردوسی]]، | + | - [[فردوسی]]، ابوالقاسم، ۱۳۹۴، ''[[شاهنامه]]''، پیرایش [[خالقی مطلق، جلال|جلال خالقی مطلق]]، ۴ج، تهران، سخن. |
− | - [[کزازی، میرجلالالدین]] | + | - [[کزازی، میرجلالالدین]]، ۱۳۷۵، ''دیر مغان: گزارش بیست غزل حافظ برپایۀ زیباشناسی و باورشناسی''، تهران، قطره. |
− | - [[ماهیار نوابی، یحیی]] | + | - [[ماهیار نوابی، یحیی]]، ۱۳۸۱، «مدهوش، نیازان، آواشناسی زبان فارسی»، ''سروش پیر مغان: یادنامۀ جمشید سروشیان''، به کوشش [[مزداپور، کتایون|کتایون مزداپور]]، تهران، ثریا، ص۳۹۲-۴۵۶. |
− | - [[نجفی، ابوالحسن]] | + | - [[نجفی، ابوالحسن]]، ۱۳۹۰، ''[[غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی]]''، تهران، مرکز نشر دانشگاهی. |
− | - [[نوشاهی، عارف]] | + | - [[نوشاهی، عارف]]، ۱۳۹۴، «فارسی در پاکستان»، تنظیم، ویرایش و پینوشتها: زهره مشاوری، ''گزارش میراث''، دورۀ ۲، س۹، ش۵-۶ (پیاپی ۷۲-۷۳)، ص۳۲-۴۲. |
---- | ---- | ||
[[پارسیشناسی: منوچهر فروزنده فرد|دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در ''پارسیشناسی'']] | [[پارسیشناسی: منوچهر فروزنده فرد|دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در ''پارسیشناسی'']] | ||
[[پارسیشناسی: یادداشتهای همکاران|دیگر یادداشتهای همکاران ''پارسیشناسی'']] | [[پارسیشناسی: یادداشتهای همکاران|دیگر یادداشتهای همکاران ''پارسیشناسی'']] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۳۸
۲۲ خرداد ۱۴۰۰
دربارۀ جستار «فارسی در پاکستان»
منوچهر فروزنده فرد
در شمارۀ ۷۲ و ۷۳ گزارش میراث مقالهای با عنوان «فارسی در پاکستان» به قلم دکتر عارف نوشاهی و با ویرایش دکتر زهره مشاوری درج شدهاست (نوشاهی، ۱۳۹۴). نگارنده ضمن سپاسگزاری از این دو بزرگوار، نکاتی را دربارۀ برخی از مدخلهای این مقاله عرض مینماید:
◾️ آبیانه «آببها» (ص۳۴): ظاهراً متشکل است از «آبی (= آب + «-ی» نسبت): آنکه به خانهها آب میبَرَد، آبفروش، آبکش» (انوری، ۱۳۸۱: ۳۹-۴۰) و پسوند «ـانه» که بر «نوعی پول که باید پرداخت شود» دلالت میکند، مانند «بیعانه، شاگردانه، ماهانه» (صادقی، ۱۳۷۲: ۲۵). همچنین به نظر میرسد معادل «آببها» برای «آبیانه» دقیقتر از «حقابه» باشد۱.
◾️ آرامگاه «استراحتگاه»، آخری/ ابدی آرامگاه «قبر» (ص۳۴): «آخری آرامگاه» را بسنجید با «خوابگه آخر» در این بیت حافظ: هر که را خوابگهِ آخر مشتی خاک است/ گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را (حافظ، ۱۳۹۰: ۸).
◾️ تلاش «جستوجو»، تلاشی «بازرسی»، متلاشی «جستوجوگر» (ص۳۵): تحول معنی «تلاش» از «کوشش» به «کوشش برای یافتن، جستوجو» کاملاً طبیعی است (برای نمونه بسنجید با فعل to seek در انگلیسی که هم به معنی «کوشیدن» است و هم «جستوجو کردن» (حقشناس و همکاران، ۱۳۸۱: ۱۵۰۳)). اما میتوان حدس زد که اهل زبان واژۀ موجودِ «متلاشی» را (که از «لاشیء» عربی و به معنای «معدوم» بوده)، به دلیل شباهت صوری با «تلاش» (ترکی)، اسم فاعل از «تلاش» تصور کردهاند. از این نظر قابل مقایسه است با «مدهوش» که در اصل اسم مفعول از «دهشت» است اما به سبب شباهت ظاهری با «هوش» فارسی از دیرباز در زبان فارسی به معنی «بیهوش» آمدهاست (نجفی، ۱۳۹۰: ۳۴۳)۲. خلطهایی که معمولاً بین دو واژۀ دارای شباهت صوری ولی با خاستگاه مختلف صورت میگیرد، در فارسی شواهد دیگری هم دارد؛ برای نمونه بنگرید به توضیحات ذیل «فراز» در غلط ننویسیم (همان: ۲۹۰). در توجیه «تلاشی: بازرسی» نیز دو احتمال به نظر نگارنده میرسد؛ نخست اینکه «تلاشی: از هم پاشیدن» عربی به دلیل شباهت با «تلاش» ترکی هممعنی آن پنداشته شده و دوم اینکه «تلاشی» همان «تلاش» ترکی است با افزوده شدن پسوند «-ی». افزوده شدن پسوند «-ی» مصدری به اسامی معنی پدیدهای شناختهشده است (در این باره نک. صادقی، ۱۳۹۱).
◾️ چارپایی «چهارپایه» (ص۳۵): ظاهراً «ی» پایانی این واژه گونهای از پسوند «ـه» (-a/-e) و در نتیجه «چهارپایی» گونهای از «چارپایه» است (احتمال اینکه «-ی» پسوند نسبت باشد اندک است). برای تبدیل «ـه» پایانی به «ی» نک. صادقی (۱۳۸۷: ۴۰۲-۴۰۳) و همچنین سنج. «دایی: دایه» در صفحۀ ۴۱ از همین مقالۀ «فارسی در پاکستان».
◾️ چراغ [را] گل/ بزرگ کردن «(حسن تعبیر) خاموش کردن چراغ» (ص۳۵): ابتهاج در مقدمۀ حافظ به سعی سایه مینویسد: «در ولایت ما، گیلان، لفظ "خاموش کردن" را برای چراغ به کار نمیبردند و آن را بدشگون میدانستند و میگفتند "چراغ را راحت کن"» (حافظ، ۱۳۷۳: ۳۹). در ادب فارسی تعبیرهای «کشتن» و «مردن» چراغ، شمع، آتش و ... کاربرد بسیار دارد و «بیشتر کاربردی باورشناختی است تا زیباشناختی؛ و از ارج و ارزش آیینی آتش در جهانبینی باستانی که در آن آخشیجِ برترین شمرده میشدهاست، برآمدهاست» (کزازی، ۱۳۷۵: ۵۴).
◾️ دستانه «دستکش» (ص۳۶): به لحاظ ساختاری سنج. «انگشتانه: در خیاطی یا لحافدوزی و مانند آنها، ابزاری از جنس فلز یا چرم یا پلاستیک که برای محافظتِ انگشتی که سوزن را به جلو فشار میدهد، بر سر انگشت میگذارند» (انوری، ۱۳۸۱: ۱/ ۶۳۷).
◾️ شادی «تأهل، عروسی» (ص۳۸): سنج. این بیت حافظ که در آن «شادی» ایهامی به معنی «دامادی» نیز دارد (حمیدیان، ۱۳۹۲: ۵/ ۴۰۷۸): حافظ شب هجران شد، بوی خوش وصل آمد/ شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی (حافظ، ۱۳۹۰: ۳۵۲). بعید نیست در بیت زیر از شاهنامه نیز «شادی» به معنی «دامادی» باشد. شاه یمن به فریدون میگوید:
به فرمان شاه این سه فرزند من
برون آنگه آید ز دربند من
کجا من ببینم سه شاه تو را
فروزندۀ تاج و گاه تو را
به «شادی» بیایند نزدیک من
شود روشن این شهر تاریک من (فردوسی، ۱۳۹۴: ۱/ ۵۶).
نگارنده امیدوار است آنچه در این یادداشت کوتاه عرض کردهاست تأییدی باشد بر شباهتهای ساختاریِ بیشترِ فارسی پاکستان با فارسی ایرانِ دیروز و امروز.
- پینوشت
۱- «حقابه» در لغتنامه به دو معنی «[۱-] سهم مشروع و مقرّرِ دهی یا مزرعهای یا باغی یا خانهای یا کسی از آب رود یا چشمه یا قنات در ساعات و به اندازۀ معلوم || [۲-] بهای آب، آببها» آمدهاست (دهخدا، ۱۳۷۳: ذیل «حقابه») اما در فرهنگ بزرگ سخن تنها معنی نخست برای آن ذکر شدهاست؛ یعنی «مقدار آبی که سهم یک مِلک یا زمین از یک منبع آب مانند رود، چشمه، یا قنات است» (انوری، ۱۳۸۱: ۳/ ۲۵۵۱). از آنجا که «حقابه» به معنی «آببها» در لغتنامه بدون شاهد آمده و در فرهنگ بزرگ سخن اصلاً ذکر نشدهاست، به نظر میرسد واژۀ «آببها» (همان: ۱/ ۱۹) معادل دقیقتری برای «آبیانه» باشد. حتی اگر بپذیریم که «حقابه» به معنای «آببها» نیز هست، باز هم «آببها» به دلیل تکمعنایی و شفافتر بودن برای «آبیانه» معادل بهتری است.
۲- پذیرش نظر ماهیار نوابی (۱۳۸۱: ۳۹۳-۳۹۴) که «مدهوش» را از *ma pad-hōš «نه بههوش» پهلوی میداند به لحاظ آوایی دشوار مینماید.
- منابع
- انوری، حسن، ۱۳۸۱ [زیر نظر]، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن.
- حافظ، شمسالدین محمد، ۱۳۷۳، حافظ به سعی سایه، تهران، کارنامه.
- حافظ، شمسالدین محمد، ۱۳۹۰، دیوان خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، به اهتمام محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، زوار.
- حقشناس، علیمحمد و همکاران، ۱۳۸۱، فرهنگ معاصر هزاره (انگلیسی - فارسی)، تهران، فرهنگ معاصر.
- حمیدیان، سعید، ۱۳۹۲، شرح شوق: شرح و تحلیل اشعار حافظ، ۵ج، تهران، قطره.
- دهخدا، علیاکبر، ۱۳۷۳، لغتنامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، ۱۴ج، تهران، دانشگاه تهران و روزنه.
- صادقی، علیاشرف، ۱۳۷۲، «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (۱۱)»، نشر دانش، ش۷۷، ص۲۱-۲۵.
- صادقی، علیاشرف، ۱۳۸۷، «تحول a– پایانی کلمات فارسی به e–»، جشننامۀ استاد اسماعیل سعادت، زیر نظر حسن حبیبی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ص۳۹۷-۴۱۰.
- صادقی، علیاشرف، ۱۳۹۱، «اضافه شدن پسوند"ī-" مصدری به اسامی معنی»، دستور (ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان)، ش۸، ص۲-۹.
- فردوسی، ابوالقاسم، ۱۳۹۴، شاهنامه، پیرایش جلال خالقی مطلق، ۴ج، تهران، سخن.
- کزازی، میرجلالالدین، ۱۳۷۵، دیر مغان: گزارش بیست غزل حافظ برپایۀ زیباشناسی و باورشناسی، تهران، قطره.
- ماهیار نوابی، یحیی، ۱۳۸۱، «مدهوش، نیازان، آواشناسی زبان فارسی»، سروش پیر مغان: یادنامۀ جمشید سروشیان، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، ثریا، ص۳۹۲-۴۵۶.
- نجفی، ابوالحسن، ۱۳۹۰، غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
- نوشاهی، عارف، ۱۳۹۴، «فارسی در پاکستان»، تنظیم، ویرایش و پینوشتها: زهره مشاوری، گزارش میراث، دورۀ ۲، س۹، ش۵-۶ (پیاپی ۷۲-۷۳)، ص۳۲-۴۲.