پارسی‌شناسی: واژه‌نامۀ سره (همگانی): تفاوت بین نسخه‌ها

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز
 
(۷۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
===آ===
 
===آ===
ـ آبا(ء) [جِ ''اَب'']: پدران، نیاکان (/ نیاگان)، پیشینیان، پیشینگان، گذشتگان؛ بزرگان، برگزیدگان، گزیدگان
+
ـ '''آ''' ← آقا
  
ـ آبا(ء)واجداد: نیاکان (/ نیاگان)، پدران و نیاکان (/ نیاگان)
+
ـ '''آبا(ء)''' [جِ ''اَب'']: پِدَران، نیاکان، نیاگان، پیشینیان، پیشینِگان، گُذَشتِگان؛ بُزُرگان، بَرگُزیدِگان، گُزیدِگان، دین‌مَردان
  
ـ آباء (/ آبای) سبعه: هفت پدر، هفت پدران، پدران هفت‌گانه، هفت ستاره، هفت ستارگان، ستارگان هفت‌گانه، هفت اختر، هفت اختران، اختران هفت‌گانه، هفتان * نیز نک. آباء (/ آبای) علوی (/ علویه)
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) اَثیری ← آباءِ عُلوی
  
ـ آباء (/ آبای) علوی (/ علویه): پدران فرازی، پدران آسمانی، پدران برین * نیز نک. آباء (/ آبای) سبعه
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) اَفلاک ← آباءِ عُلوی
  
ـ آباء (/ آبای) عنصری: پدران آخشیجی، آخشیجان، چهار (/ چار) آخشیج، چهار (/ چار) آخشیجان، آخشیجان چهارگانه
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) سَبعه: هَفت پِدَر، هَفت پِدَران، پِدَرانِ هَفت‌گانه، هَفت سِتاره، هَفت سِتارِگان، سِتارِگانِ هَفت‌گانه، هَفت اَختَر، هَفت اَختَران، اَختَرانِ هَفت‌گانه، هَفتان، هَفت آسمان، هَفت آیِنه، هَفت پَرگار، هَفت آسیا، هَفت اَِژدَِها، هَفت بُنیاد، هَفت اِیوان، هَفت بام، هَفت خَراس ← آباءِ عُلوی
  
ـ آباجی: خواهر، خواهر بزرگ، همشیره
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) عالَمِ عُلوی ← آباءِ عُلوی
  
ـ آباد [جِ ''اَبَد'']: جاوید بودن‌ها، زمان‌های بی‌پایان
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) عُلوی (/ عُلویه): پِدَرانِ فَرازی، پِدَرانِ فَرازین، پِدَرانِ آسمانی، پِدَرانِ بَرین، پِدَرانِ چَرخ ← آباءِ سَبعه
  
ـ آبار [جِ ''بِئر'']: چاه‌ها
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) عُنصُری: پِدَرانِ آخشیجی، آخشیجان، چَهار آخشیج، چار آخشیج، چَهار آخشیجان، چار آخشیجان، آخشیجانِ چَهارگانه، آخشیجانِ چارگانه
  
ـ آبال [جِ ''اِبِل'']: شتران، شترها، اشتران، اشترها
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) فَلَک (/ فَلَکی) ← آباءِ عُلوی
  
ـ آبجی: خواهر، خواهر بزرگ، همشیره
+
ـ آباءِ (/ آبایِ) کِلیسا: تَرسایانِ بَرگُزیده، تَرسایانِ گُزیده، بُزُرگانِ تَرسایان، بَرگُزیدِگانِ تَرسایان، گُزیدِگانِ تَرسایان، دین‌مَردانِ تَرسا، دین‌مَردانِ تَرسایی
  
ـ آبسه: آب‌پاش <فارسی کرمانی>
+
ـ '''آبا(ء)واَجداد''': نیاکان، نیاگان، پِدَران و نیاکان، پِدَران و نیاگان
  
ـ آپاچی: پررو، گستاخ
+
ـ '''آباجی''' ← آبجی
  
ـ آپارات: دستگاه، ابزار؛ دوربین
+
ـ '''آباد''' [جِ ''اَبَد'']: جاوید بودَن‌ها، زَمان‌هایِ بی‌پایان
  
ـ آپارتاید: جدانژادی <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آبار'''<sup>۱</sup>: سُربِ سوخته، سُرب
  
ـ آپارتمان: کاشانه <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آبار'''<sup>۲</sup> [جِ ''بِئر'']: چاه‌ها
  
ـ آپارتی: (بسیار) بی‌شرم، پررو، گستاخ، دهن‌دریده، پاچه‌پاره
+
ـ '''آبال''' [جِ ''اِبِل'']: شُتُران، شُتُرها، اُشتُران، اُشتُرها
  
ـ آپاردی: (بسیار) بی‌شرم، پررو، گستاخ، دهن‌دریده، پاچه‌پاره
+
ـ '''آبجی''': خواهَر، خواهَرِ بُزُرگ، هم‌شیره
  
ـ آپاندیس: آویزه <فرهنگستان نخست، فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آبِد''': جاودانه، (جانوَرِ) رام‌نَشُده، دَد؛ مرغِ یِک‌جانِشین
  
ـ آپاندیسِت: آویزآماس <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آبِده''': (جانوَرِ) رام‌نَشُده، دَد؛ مُرغِ یِک‌جانِشین؛ رویدادِ بُزُرگ و شِگِفت؛ چیستان، سُخَنِ شِگِفت؛ سَختی
  
ـ آپاندیسیت: آویزآماس <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آبسه''': پیله، آب‌پاش <فارسیِ کِرمانی>
  
ـ آپتودیت: روزآمد، به‌روز؛ به‌روزرسانی، روزآمدسازی
+
ـ '''آپاچی''': پُررو، گُستاخ، نَدیدبَدید
  
ـ آپدیت: روزآمد <فرهنگستان سوم>، به‌روز؛ به‌روزرسانی، روزآمدسازی
+
ـ '''آپارات''': دَستگاه، اَبزار؛ دوربین
  
ـ آپدیتینگ: به‌روزرسانی، روزآمدسازی
+
ـ '''آپارتایت''' ← آپارتاید
  
ـ آپلود: بارگذاری
+
ـ '''آپارتاید''': جُدانِژادی <فَرهَنگِستانِ سِوُم>
  
ـ آتاشه: وابسته
+
ـ '''آپارتِمان''': کاشانه <فَرهَنگِستانِ سِوُم>
  
ـ آتریاد: دستۀ سربازان
+
ـ '''آپارتهاید''' ← آپارتاید
  
ـ آتل: تختۀ شکسته‌بندی
+
ـ '''آپارتهِید''' ← آپارتاید
  
ـ آتلیه: کارگاه <فرهنگستان سوم>، کارگاه هنری، کارگاه هنرمندان
+
ـ '''آپارتید''' ← آپارتاید
  
ـ آتو: برگ برنده؛ دستاویز، بهانه
+
ـ '''آپارتی''': (بِسیار) بی‌شَرم، پُررو، گُستاخ، بی‌چِشم‌ورو، دَهَن‌دَریده، پاچه‌پاره
  
ـ آتی: (زمان) آینده؛ پس از این، پسین
+
ـ '''آپاردی''' ← آپارتی
  
ـ آتیه: (زمان) آینده؛ پس از این، پسین
+
ـ '''آپانتیس''' ← آپاندیس
  
ـ آتئیست: بی‌خدا
+
ـ '''آپاندیس''': آویزه <فَرهَنگِستانِ نَخُست، فَرهَنگِستانِ سِوُم>؛ آویزآماس [← آپاندیسیت]
  
ـ آتئیسم: بی‌خدایی
+
ـ '''آپاندیسِت''' ← آپاندیسیت
  
ـ آثار [جِ ''اَثَر'' و ''اِثر'']: نشانه‌ها، نشان‌ها، یادگارها، یادبودها، یادمان‌ها؛ نوشته‌ها، ساخته‌ها؛ کارها، کردارها؛ پیامدها، دستاوردها || [جِ ''ثَأر'']: خون‌خواهی‌ها، کینه‌جویی‌ها
+
ـ '''آپاندیسیت''': آویزآماس <فَرهَنگِستانِ سِوُم>
  
ـ آثام [جِ ''اِثم'']: گناهان، گناه‌ها، بزه‌ها
+
ـ '''آپتودِیت''': روزآمَد، به‌روز؛ به‌روزرَسانی، روزآمَدسازی
  
ـ آثم: گناه‌کار، بزه‌کار، بزه‌مند
+
ـ '''آپدِیت''': روزآمَد <فَرهَنگِستانِ سِوُم>، به‌روز؛ به‌روزرَسانی، روزآمَدسازی
  
ـ آجال [جِ ''اَجَل'']: مرگ‌ها
+
ـ '''آپدیتینگ''': به‌روزرَسانی، روزآمَدسازی
  
ـ آجام [جِ ''اَجَم''؛ جِ جِ ''اَجَمَه'']: بیشه‌ها، نیزارها، نیستان‌ها || [جِ  ''اُجْم'' و ''اُجُم'']: دژها، دزها
+
ـ '''آپلود''': بارگُذاری
  
ـ آجان: پاسبان
+
ـ '''آتاش''': هم‌نام
  
ـ آجرک‌الله: خدایت پاداش دهاد، خدات مزد دهاد، خدا به تو مزد دهد
+
ـ '''آتاشه''': وابَسته <فَرهَنگِستانِ سِوُم>
  
ـ آجرکم‌الله: خدایتان پاداش دهاد، خدایتان مزد دهاد
+
ـ '''آتریاد''': دَسته‌یِ سَربازان، هَنگ، سربازگان*
  
ـ آجل: دیر، دیرنده، دیررس، آینده، پس‌آینده، دیرآینده، آیندۀ دور، زمان آینده؛ جهان پس از مرگ، سرای دیگر، آن‌جهان، آن‌سرای، جهان دیگر، سرای دیگر
+
ـ '''آتَشه''' ← آتاشه
  
ـ آجلاً: در (زمان) آینده
+
ـ '''آتِل''': تَخته‌یِ شِکَسته‌بَندی
  
ـ آجل‌وعاجل: دیر و زود؛ این‌سرای و آن‌سرای، این‌جهان و آن‌جهان
+
ـ '''آتُلیه''': کارگاه <فَرهَنگِستانِ سِوُم>، کارگاهِ هُنَری، کارگاهِِ هُنَرمَندان
  
ـ آجودان: استوار دوم، (افسر) دستیار فرمانده
+
ـ '''آتو''': بَرگِ بَرَنده؛ دَستاویز، بَهانه
  
ـ آچارفرانسه: همه‌کاره
+
ـ '''آتی''': (زَمانِ) آیَنده؛ پَس اَز این، پَسین، به‌دُنبال‌آیَنده، آمَدَنی، ناآمَده
  
ـ آچمز: گرفتار، گیر، گیرافتاده
+
ـ '''آتیاً''': دَر (زَمانِ) آیَنده
  
ـ آحاد [جِ ''اَحَد'']: یکان <فرهنگستان نخست>، یک‌ها؛ تک‌تک، یک‌یک، یکایک؛ یکاها؛ همه؛ تنها؛ مردم، مردمان، کسان
+
ـ '''آتیه''' ← آتی
  
ـ آخذ: گیرنده
+
ـ '''آتِئیست''': بی‌خُدا، خُداناگِرا(ی)، خُداناشِناس
  
ـ آخَر: دیگر، دگر، دیگری، دگری
+
ـ '''آتِئیسم''': بی‌خُدایی، خُداناگِرایی، خُداناشِناسی
  
ـ آخِر: پایان، انجام، فرجام، فرجام کار؛ سرانجام، در پایان؛ پایانی، پسین، واپسین، بازپسین؛ دست‌کم؛ کران، کرانه، سر، ته، بُن؛ بالاترین؛ چون، زیرا؛ به هر روی
+
ـ '''آثار'''<sup>۱</sup> [جِ ''اَثَر'' و ''اِثر'']: نِشانه‌ها، نِشان‌ها، یادگارها، یادبودها، یادمان‌ها، بازمانده‌ها، جایِ پایِ چیزی؛ ویرانه‌هایِ کُهَن؛ نِوِشته‌ها، ساخته‌ها؛ کارها، کِردارها؛ پَیامَدها، دَستاوَردها
  
ـ آخرالامر: سرانجام، (در) پایان کار
+
ـ آثارِ تاریخی: سازه‌هایِ باستانی، ساختمان‌هایِ کُهَن، یادمان‌هایِ کُهَن
  
ـ آخرالزمان: پایان زمان، پایان روزگار
+
ـ آثارِ عُلوی: پَدیده‌هایِ آسمانی، شِناختِ پَدیده‌هایِ آسمانی
  
ـ آخرت: جهان پس از مرگ، جهان پس از رستاخیز، سرای دیگر، دیگرسرای، آن‌سرای، آن‌جهان، جهان دیگر، آن‌گیتی؛ پایان، سرانجام
+
ـ '''آثار'''<sup>۲</sup> [جِ ''ثَأر'']: خون‌خواهی‌ها، کینه‌جویی‌ها، کین‌جویی‌ها، کینه‌خواهی‌ها، کین‌خواهی‌ها
  
ـ آخر(و)عاقبت: سرانجام، پایان؛ سرنوشت، روزگار
+
ـ '''آثام''' [جِ ''اِثم'']: گُناهان، گُناه‌ها، بِزه‌ها
  
ـ آداب [جِ ''اَدَب'']: آیین‌ها، روش‌ها، شیوه‌ها؛ رفتارها؛ فرهنگ‌ها، روش‌های پسندیده، روش‌های نیکو
+
ـ '''آثِم''': گُناه‌کار، بِزه‌کار، بِزه‌مَند
  
ـ آداب‌ورسوم: روش‌های پذیرفته(شده)، آیین‌های پذیرفته(شده)
+
ـ '''آجال''' [جِ ''اَجَل'']: مَرگ‌ها
  
ـ آداپتاسیون: سازگاری، همسازی
+
ـ '''آجام'''<sup>۱</sup> [جِ ''اَجَم''؛ جِ جِ ''اَجَمَه'']: بیشه‌ها، نِیزارها، نِیِستان‌ها(یِ اَنبوه)، اَنبوهِ دِرَخت و گیاه
  
ـ آداش: هم‌نام
+
ـ '''آجام'''<sup>۲</sup> [جِ  ''اُجم'' و ''اُجُم'']: دِژها، دِزها
  
ـ آدالتکلد (/ آدالت‌کلد): سرماخوردگی بزرگسالان
+
ـ '''آجان''' ← آژان
  
ـ آدام [جِ ''ادام'']: نان‌خورش‌ها
+
ـ '''آجدان''' ← آژان
  
ـ آدرس: نشانی
+
ـ '''آجَرَک‌َالله''': خُدایَت پاداش دَهاد، خُدات پاداش دَهاد، خُدا تو را پاداش دَهاد، خُدا به تو پاداش دَهاد، خُدا به تو پاداش دَهَد، خُدایَت مُزد دَهاد، خُدات مُزد دَهاد، خُدا تو را مُزد دَهاد، خُدا به تو مُزد دَهاد، خُدا به تو مُزد دَهَد
  
ـ آدرس الکترونیکی: رایانامه
+
ـ '''آجَرَکُم‌ُالله''': خُدایِتان پاداش دَهاد، خُدا شُما را پاداش دَهاد، خُدا به شُما پاداش دَهاد، خُدا به شُما پاداش دَهَد، خُدایِتان مُزد دَهاد، خُدا شُما را مُزد دَهاد، خُدا به شُما مُزد دَهاد، خُدا به شُما مُزد دَهَد
  
ـ آدم: مردم؛ کس؛ کارگزار، زیردست، وابسته
+
ـ '''آجِل''': دیر، دیرَنده، دیررَس، (دَر) آیَنده، پَس‌آیَنده، دیرآیَنده، آیَنده‌یِ دور، زَمانِ آیَنده؛ جَهانِ پَس اَز مَرگ، سَرایِ دیگَر، آن‌جَهان، آن‌سَرا(ی)، جَهانِ دیگَر
  
ـ آدمیّت: مردمی
+
ـ آجِل و عاجِل: دیر و زود؛ این‌سَرا(ی) و آن‌سَرا(ی)، این‌جَهان و آن‌جَهان
  
ـ آدمیرال: دریاسالار
+
ـ '''آجِلاً''': دَر (زَمانِ) آیَنده، دَر آیَنده‌یِ دور؛ دَر جَهانِ دیگَر
  
ـ آدولتکلد (/ آدولت‌کلد): سرماخوردگی بزرگسالان
+
ـ '''آجِله''': جَهانِ پَس اَز مَرگ، آیَنده‌یِ دور
  
ـ آذان [جِ ''اُذُن'']: گوش‌ها
+
ـ '''آجودان''': اُستوار دُوُم، (اَفسَرِ) دَستیارِ فَرماندِه، هَمهَرز <پارسیِ میانه>
  
ـ آذان‌الفار: مرزنگوش
+
ـ '''آچارفَرانسه''': هَمه‌کاره
  
ـ آذان فار: مرزنگوش
+
ـ '''آچمَز''': گِرِفتار، گیر، گیراُفتاده
  
ـ آرا(ء) [جِ ''رأی'']: رای‌ها، اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها
+
ـ '''آحاد''' [جِ ''اَحَد'']: یِکان <فَرهَنگِستانِ نَخُست>، یِک‌ها؛ تَک‌تَک، یِک‌یِک، یِکایِک؛ یِکاها؛ هَمه؛ تَنها؛ مَردُم، مَردُمان، کَسان
  
ـ آرتزین: خودبرآ، جهنده، چاه جهنده
+
ـ '''آختور''' ← آکتور
  
ـ آرتیزین: خودبرآ، جهنده، چاه جهنده
+
ـ '''آخِذ''': گیرَنده
  
ـ آرتیست: هنرمند، هنرپیشه، بازیگر؛ تردست، فریبکار
+
ـ '''آخِذه''': گیرَنده
  
ـ آرشه: زِه
+
ـ '''آخَر''': دیگَر، دِگَر، دیگَری، دِگَری
  
ـ آرشیو: بایگانی <فرهنگستان نخست>، گنجینه
+
ـ '''آخِر''': پایان، اَنجام، فَرجام، فَرجامِ کار، آفدُم، اَفدُم، سَرنِوِشت؛ سَراَنجام، دَر پایان، بافدُم؛ پایانی، پَسین، واپَسین، بازپَسین؛ دَست‌ِکَم؛ کَران، کَرانه، سَر، تَه، بُن؛ بالاتَرین، بیشتَرین؛ نیستی، نابودی؛ چون، زیرا؛ به‌هَرروی
  
ـ آرشیویست: بایگان <فرهنگستان نخست>
+
ـ آخِرِ وَقت: زَمانِ پایانی
  
ـ آرکاییسم: کهن‌گرایی، کهنگری، باستان‌گرایی
+
ـ '''آخِراً''': دَر پایانِ کار، سَراَنجام
  
ـ آرکاییک: کهن‌گرایانه، کهنگرانه، باستان‌گرایانه، کهن‌وش
+
ـ '''آخِرُالآخِرین''': پایانِ (همۀ) پایان‌ها
  
ـ آرم: نشانه <فرهنگستان سوم>، نشان
+
ـ '''آخِرُالاَبَد''': پایانِ (همۀ) زَمان‌ها
  
ـ آژان: پاسبان؛ کارگزار، نماینده <فرهنگستان نخست>
+
ـ '''آخِرُالاَعوام''': زَمانِ پایان یافتنِ جَهان
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالاَمر''': سَراَنجام، (دَر) پایانِ کار
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالاُمور''': (دَر) پایانِ (همۀ) کارها، سَراَنجام
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالحال''': پایانِ کار، سَراَنجام
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالدَّوا(ء)''': واپَسین دارو، واپَسین دَرمان، واپَسین چاره، واپَسین راهکار
 +
 
 +
ـ '''آخِرالدَّواءُالکَی''': واپَسین دَرمان داغ کَردَن اَست
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالدَّهر''': پایانِ جَهان، پایانِ روزگار، رِستاخیز
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالزَّمان''': پایانِ زَمان، پایانِ روزگار
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالعِلاج''': واپَسین چاره، واپَسین دَرمان
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالعَمَل''': پایانِ کار، دَستاوَردِ کار
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالکَلام''': (دَر) پایانِ سُخَن
 +
 
 +
ـ '''آخِرُالوَقت''': (دَر) پایانِ زَمان، (دَر) پایانِ کار، سَراَنجام
 +
 
 +
ـ '''آخِرَت''': جَهانِ پَس اَز مَرگ، جَهانِ پَس اَز رِستاخیز، سَرایِ دیگَر، دیگَرسَرا(ی)، آن‌سَرا(ی)، آن‌جَهان، جَهانِ دیگَر، آن‌گیتی؛ پایان، سَراَنجام
 +
 
 +
ـ '''آخِرحال''': پایانِ کار، سَراَنجام
 +
 
 +
ـ '''آخِردَوا(ء)''': واپَسین دارو، واپَسین دَرمان، واپَسین چاره، واپَسین راهکار
 +
 
 +
ـ '''آخِرزَمان''': پایانِ زَمان، پایانِ روزگار
 +
 
 +
ـ '''آخِرنَفَس''': واپَسین دَم
 +
 
 +
ـ '''آخِر(و)عاقِبَت''': سَراَنجام، پایان؛ سَرنِوِشت، روزگار
 +
 
 +
ـ '''آداب''' [جِ ''اَدَب'']: آیین‌ها، روش‌ها، شیوه‌ها؛ رفتارها؛ دانش‌ها، هنرها، فرهنگ‌ها، روش‌های پسندیده، روش‌های نیکو، رفتارهای نیک، خوی‌های نیکو
 +
 
 +
ـ '''آدابتر''' ← آداپتور
 +
 
 +
ـ '''آدابتور''' ← آداپتور
 +
 
 +
ـ '''آدابته''' ← آداپته
 +
 
 +
ـ '''آداب‌ورسوم''': روش‌های پذیرفته(شده)، آیین‌های پذیرفته(شده)
 +
 
 +
ـ '''آداپتاسیون''': سازگاری، همسازی، سازگارسازی
 +
 
 +
ـ '''آداپتر''' ← آداپتور
 +
 
 +
ـ '''آداپتور''': سازگارساز*
 +
 
 +
ـ '''آداپته''': سازگار(شده)
 +
 
 +
ـ '''آداش''' ← آتاش
 +
 
 +
ـ '''آدالتکلد''' (/ آدالت‌کلد) ← آدولتکلد (/ آدولت‌کلد)
 +
 
 +
ـ '''آدام''' [جِ ''ادام'']: نان‌خورش‌ها
 +
 
 +
ـ '''آدرس''': نشانی؛ نشانه
 +
 
 +
ـ آدرس الکترونیکی: رایانامه، رایانشانی
 +
 
 +
ـ '''آدژوان''': دستیار
 +
 
 +
ـ '''آدم''': مردم؛ کس؛ کارگزار، شاگرد، زیردست، دستیار، وردست، وابسته؛ بزرگ، بزرگوار، بزرگ‌منش
 +
 
 +
ـ '''آدمیّت''': مردمی
 +
 
 +
ـ '''آدمیرال''': دریاسالار
 +
 
 +
ـ '''آدولتکلد''' (/ آدولت‌کلد): سرماخوردگی بزرگسالان
 +
 
 +
ـ '''آذان''' [جِ ''اُذُن'']: گوش‌ها
 +
 
 +
ـ آذان فار ← آذان‌الفار
 +
 
 +
ـ '''آذان‌الفار''': (گونه‌ای) مرزنگوش
 +
 
 +
ـ '''آرا(ء)''' [جِ ''رأی'']: رای‌ها، اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها
 +
 
 +
ـ '''آرام'''<sup>۱</sup> [جِ ''رَِئم'']: آهُوانِ سِپید، آهوهایِ سِفید
 +
 
 +
ـ '''آرام'''<sup>۲</sup> [جِ ''اِرَم'']: نشانه‌های راه، نشان‌های راه
 +
 
 +
ـ '''آرت''': هنر
 +
 
 +
ـ '''آرتزین''': خودبرآ، جهنده، چاه جهنده
 +
 
 +
ـ '''آرتیزین''' ← آرتزین
 +
 
 +
ـ '''آرتیست''': هنرمند، هنرپیشه، بازیگر؛ تردست، فریبکار
 +
 
 +
ـ '''آرتیکل''': بند؛ جُستار
 +
 
 +
ـ '''آردوارک''': موریانه‌خوار
 +
 
 +
ـ '''آرشه''': کمانه <فرهنگستان سوم>، کمان، زِه
 +
 
 +
ـ '''آرشیو''': بایگانی <فرهنگستان نخست>، گنجینه
 +
 
 +
ـ '''آرشیویست''': بایگان <فرهنگستان نخست>
 +
 
 +
ـ '''آرکاییسم''': کهن‌گرایی، کهنگری، باستان‌گرایی
 +
 
 +
ـ '''آرکاییک''': کهن‌گرایانه، کهنگرانه، باستان‌گرایانه، کهن‌وش
 +
 
 +
ـ '''آرکائیسم''' ← آرکاییسم
 +
 
 +
ـ '''آرکائیک''' ← آرکاییک
 +
 
 +
ـ '''آرکئولوژی''': باستان‌شناسی
 +
 
 +
ـ '''آرم''': نشانه <فرهنگستان سوم>، نشان
 +
 
 +
ـ '''آژان''': پاسبان؛ کارگزار، نماینده <فرهنگستان نخست>
  
 
ـ آژان پلیس: پاسبان <فرهنگستان نخست>
 
ـ آژان پلیس: پاسبان <فرهنگستان نخست>
  
ـ آژانس: بنگاه، کارگزاری <فرهنگستان نخست>، نمایندگی <فرهنگستان نخست>
+
ـ '''آژانس''': بنگاه، کارگزاری <فرهنگستان نخست>، نمایندگی <فرهنگستان نخست>
  
 
ـ آژانس معاملات: کارگزاری <فرهنگستان نخست>
 
ـ آژانس معاملات: کارگزاری <فرهنگستان نخست>
  
ـ آژدان: پاسبان
+
ـ '''آژدان''' ← آژان
 +
 
 +
ـ '''آژودان''' ← آجودان
 +
 
 +
ـ '''آس'''<sup>۱</sup>: برگ برنده؛ تک، بی‌همتا، بهترین، برترین
 +
 
 +
ـ '''آس'''<sup>۲</sup>: (درخت) مورْد، مورْد سبز
 +
 
 +
ـ آس برّی: مورداسفرم
 +
 
 +
ـ '''آسانسور''': بالارو <فرهنگستان نخست>، آسان‌بر، بالابر
 +
 
 +
ـ '''آسترولوژی''': اخترشناسی، ستاره‌شناسی
 +
 
 +
ـ '''آسترونومی''': اخترشناسی، ستاره‌شناسی
 +
 
 +
ـ '''آسطرنومیا''' ← آسترونومی
  
ـ آس: برگ برنده؛ تک، بی‌همتا، بهترین، برترین
+
ـ '''آسیستان''': دستیار <فرهنگستان سوم>، وردست
  
ـ آس: (درخت) مورد، مورد سبز
+
ـ '''آسیستانت''' ← آسیستان
  
ـ آسانسور: بالارو <فرهنگستان نخست>، آسان‌بر، بالابر
+
ـ '''آصار''' [جِ ''اِصر'']: بندها، بارها، پیمان‌ها، کارهای سخت، بایسته‌های دشوار، گناه‌ها
  
ـ آسطرنومیا: اخترشناسی، ستاره‌شناسی
+
ـ '''آصال''' [جِ ''اصیل'']: شبانگاه‌ها، شبانگاهان
  
ـ آسیستان: دستیار <فرهنگستان سوم>، وردست
+
ـ '''آطاشه''' ← آتاشه
  
ـ آصار [جِ ''اِصر'']: بندها
+
ـ '''آغا'''<sup>۱</sup>: بانو؛ خواجه‌سرا(ی)
  
ـ آصال [جِ ''اصیل'']: شبانگاه‌ها، شبانگاهان
+
ـ '''آغا'''<sup>۲</sup> ← آقا
  
ـ آغا: بانو؛ خواجه‌سرای
+
ـ '''آغاباجی''' ← آبجی
  
ـ آغرق: باروبنه
+
ـ '''آغراق''' ← آغروق
  
ـ آغروق: باروبنه
+
ـ '''آغرق''' ← آغروق
  
ـ آف: بیکاری؛ بیکار
+
ـ '''آغروق''': باروبنه
  
ـ آفات [جِ ''آفت'']: آسیب‌ها، زیان‌ها، گزندها، تباهی‌ها
+
ـ '''آغسقل''' (/ آغ‌سقل) ← آقسقال (/ آق‌سقال)
  
ـ آفازی: زبان‌پریشی
+
ـ '''آف''': بیکاری؛ بیکار؛ خاموش
  
ـ آفازیا: زبان‌پریشی
+
ـ '''آفات''' [جِ ''آفت''] ← آفت
  
ـ آفاق [جِ ''اُفُق'']: کرانه‌ها، کران‌ها؛ کشورها، سرزمین‌ها، (سراسر) جهان؛ جهانیان، (همۀ) مردم جهان
+
ـ '''آفازی''': زبان‌پریشی، ناگویایی
 +
 
 +
ـ '''آفازیا''' ← آفازی
 +
 
 +
ـ '''آفاق''' [جِ ''اُفُق'']: کرانه‌ها، کران‌ها؛ کرانه‌های آسمان، کران‌های آسمان؛ میدان‌های دید؛ دورترین جا(ی)ها، دوردست‌ها؛ کران تا کران، کشورها(ی دوردست)، سرزمین‌ها(ی دور)، (سراسر) جهان، (سراسر) کیهان، (سراسر) گیهان، (سراسر) گیتی؛ جهانیان، (همۀ) مردم جهان
  
 
ـ آفاق ارض: کرانه‌های زمین، کران‌های زمین، کرانه‌های جهان
 
ـ آفاق ارض: کرانه‌های زمین، کران‌های زمین، کرانه‌های جهان
  
ـ آفت: آسیب، زیان، گزند، (مایۀ) تباهی، پلیدی، بیماری، سختی؛ (زن) هوشیار، (زن) زیرک؛ (زن) بسیار زیبا، (زن) آتشپاره
+
ـ '''آفت''': (مایۀ) آسیب، (مایۀ) زیان، گزند، (مایۀ) تباهی، پلیدی، (مایۀ) رنج، بیماری (ـِ همه‌گیر)، سختی، بدبختی، (مایۀ) گرفتاری، (مایۀ) نابودی، (مایۀ) ویرانی، رویداد ناگوار، پیشامد دشوار، آگَفت، آکَفت، پتیاره، بتیاره، ناآرامی، آشوب، آک، آهو، کاستی؛ (زن) هوشیار، (زن) زیرک؛ (زن) بسیار زیبا، (زن) زیبارو، (زن) آتشپاره، (زن) دلبر
 +
 
 +
ـ '''آفتامات''': خودکار
 +
 
 +
ـ '''آفتومات''' ← آفتامات
 +
 
 +
ـ '''آفِر''': پیشنهاد (کردن/ دادن)، پیشکش (کردن)
 +
 
 +
ـ '''آفِل''': فروشونده، ناپدیدشونده، ناپدیدگردنده، گذرا، زودگذر، ناپایدار
 +
 
 +
ـ '''آفة''' ← آفت
 +
 
 +
ـ '''آق'''<sup>۱</sup>: سفید، سپید؛ سفیدپوست، سپیدپوست
 +
 
 +
ـ '''آق'''<sup>۲</sup> ← آقا
 +
 
 +
ـ '''آقا''': خواجه، سروَر، سر، مهتر، خدا(ی)، خداوندگار، سرپرست، کارفرما؛ برادر بزرگ‌تر؛ پدر، همسر، شوهر، مرد، پسر، مرد خانه، مرد خانواده، مانبِد <پارسی میانه>؛ بزرگ، بزرگوار، بزرگ‌منش
 +
 
 +
ـ '''آقاباجی''' ← آبجی
 +
 
 +
ـ '''آقاسی''': سر، سروَر، سرپرست، مهتر
 +
 
 +
ـ '''آقتور''' ← آکتور
 +
 
 +
ـ '''آقثقال''' (/ آق‌ثقال) ← آقسقال (/ آق‌سقال)
 +
 
 +
ـ '''آقروق''' ← آغروق
 +
 
 +
ـ '''آقسقال''' (/ آق‌سقال): ریش‌سفید، ریش‌سپید، بزرگِ دِه، بزرگِ خاندان
 +
 
 +
ـ '''آقسقل''' (/ آق‌سقل) ← آقسقال (/ آق‌سقال)
 +
 
 +
ـ '''آقصقال''' (/ آق‌صقال) ← آقسقال (/ آق‌سقال)
 +
 
 +
ـ '''آک''' ← آکبند
 +
 
 +
ـ '''آکادمی''': فرهنگستان <فرهنگستان سوم>؛ دانشگاه، آموزشگاه، هنرکده، هنرسرا
 +
 
 +
ـ '''آکادمیا''' ← آکادمی
 +
 
 +
ـ '''آکادمیست''': دانشور، فرهیخته
 +
 
 +
ـ '''آکادمیسین''': فرهنگستانی
 +
 
 +
ـ '''آکادمیک''': فرهنگستانی، دانشگاهی، دانشی
 +
 
 +
ـ '''آکبند''': بازنشده، کارنکرده، دست‌نخورده، سربه‌مهر، دارای بسته‌بندی، نو؛ دوشیزه، مردنادیده، شوهرنکرده، شوی‌نکرده
 +
 
 +
ـ '''آکتر''' ← آکتور
 +
 
 +
ـ '''آکتریس''': هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>، هنرمند، هنرپیشۀ زن، بازیگر زن، هنرمند زن، زن هنرپیشه، زن بازیگر، زن هنرمند، بانوی هنرپیشه، بانوی بازیگر، بانوی هنرمند
 +
 
 +
ـ '''آکتور''': هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>، هنرمند، هنرپیشۀ مرد، بازیگر مرد، هنرمند مرد، مرد هنرپیشه، مرد بازیگر، مرد هنرمند؛ تردست، فریبکار
 +
 
 +
ـ '''آکتوریست''' ← آکتریس
  
ـ آفتامات: خودکار
+
ـ '''آکربات''' ← آکروبات
  
ـ آفتومات: خودکار
+
ـ '''آکرباسی''' ← آکروباسی
  
ـ آفِل: فروشونده، ناپدیدگردنده
+
ـ '''آکروبات''': بندباز
  
ـ آق: سفید، سپید؛ سفیدپوست
+
ـ '''آکروباسی''': بندبازی
  
ـ آق: خواجه، سروَر
+
ـ '''آکروسفالی''': بزرگ‌سری
  
ـ آقا: خواجه، سروَر، کارفرما؛ پدر؛ همسر، شوهر، مرد، مرد خانه؛ بزرگ، بزرگوار، بزرگ‌منش
+
ـ '''آکرومگالی''': درشت‌پایانکی <فرهنگستان سوم>
  
ـ آقاسی: سر، سرور، مهتر
+
ـ '''آکل''': خورنده
  
ـ آقسقال (/ آق‌سقال): ریش‌سفید
+
ـ '''آکلاد''' ← آکولاد
  
ـ آقسقل (/ آق‌سقل): ریش‌سفید
+
ـ '''آکله''': خوره؛ خورنده؛ زن گستاخ، زن پررو، زن (بسیار) بی‌شرم، زن زشت، پاچه‌پاره
  
ـ آک: بازنشده، کارنکرده، دست‌نخورده، سربه‌مهر
+
ـ '''آکنه''': رخ‌جوش
  
ـ آکادمی: فرهنگستان <فرهنگستان سوم>؛ هنرکده، هنرسرا
+
ـ '''آکواریم''' ← آکواریوم
  
ـ آکادمیست: دانشور، فرهیخته
+
ـ '''آکواریوم''': آبزیدان <فرهنگستان سوم>، آبزی‌خانه
  
ـ آکادمیسین: فرهنگستانی
+
ـ '''آکولاد''': ابرو
  
ـ آکادمیک: دانشگاهی، دانشی
+
ـ '''آکومولاتر''' ← آکومولاتور
  
ـ آکبند: بازنشده، کارنکرده، دست‌نخورده، سربه‌مهر؛ دوشیزه
+
ـ '''آکومولاتور''': انباره
  
ـ آکتریس: هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>، هنرمند، هنرپیشۀ زن، بازیگر زن، هنرمند زن، زن هنرپیشه، زن بازیگر، زن هنرمند، بانوی هنرپیشه، بانوی بازیگر، بانوی هنرمند
+
ـ '''آگراندیسمان''': بزرگ‌سازی <فرهنگستان سوم>، بزرگ‌نمایی؛ گزافه‌گویی، گزاف‌گویی
  
ـ آکتور: هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>؛ تردست، فریبکار
+
ـ '''آگراندیسور''': بزرگ‌ساز <فرهنگستان سوم>، بزرگ‌نما
  
ـ آکروبات: بندباز
+
ـ '''آگرمان''': پذیرش
  
ـ آکروباسی: بندبازی
+
ـ '''آگرندیسمان''' ← آگراندیسمان
  
ـ آکل: خورنده
+
ـ '''آگونیست''': هم‌کنش
  
ـ آکلاد: ابرو
+
ـ '''آل'''<sup>۱</sup>: خاندان، خانواده، دودمان، دوده، تبار، خویشان، خویشاوندان، بستگان، فرزندان؛ پیروان
  
ـ آکله: خوره؛ خورنده؛ زن گستاخ، زن پررو، بسیار بی‌شرم، پاچه‌پاره
+
ـ آل آدم: مردمان
  
ـ آکنه: رخ‌جوش
+
ـ آل اطهار: خاندان پاک، دوازده پیشوا
  
ـ آکواریوم: آبزیدان <فرهنگستان سوم>، آبزی‌خانه
+
ـ آل طه (/ طاها) ← آل یس
  
ـ آکولاد: ابرو
+
ـ آل طه و یس (/ طاها و یاسین) ← آل یس
  
ـ آکومولاتور: انباره
+
ـ آل عبا: پنج تن
  
ـ آگراندیسمان: بزرگ‌سازی <فرهنگستان سوم>، بزرگ‌نمایی؛ گزافه‌گویی، گزاف‌گویی
+
ـ آل نبی: دودمان پیامبر، خاندان پیغامبر، دودۀ پیمبر، بستگان پیغمبر
  
ـ آگونیست: هم‌کنش
+
ـ آل یس (/ یاسین): خاندان پیامبر، دوازده پیشوا
  
ـ آل: خاندان، دودمان
+
ـ '''آل'''<sup>۲</sup>: سرخ، سرخ‌رنگ؛ رنگ سرخ؛ اسب سرخ؛ مُهر سرخ، فرمان (ـِ سرخ‌نشان)
  
ـ آل نبی: دودمان پیامبر، دودمان پیغامبر، دودمان پیمبر، دودمان پیغمبر، خاندان پیامبر، خاندان پیغامبر، خاندان پیمبر، خاندان پیغمبر
+
ـ '''آلا(ء)''' [جِ ''اِلیٰ''، ''اَلیٰ'' و ''اِلْیْ'']: دهش‌ها، بخشش‌ها، نیکی‌ها، نیکویی‌ها، ویژگی‌های خوب
  
ـ آلا(ء) [جِ ''اِلیٰ''، ''اَلیٰ'' و ''اِلْیْ'']: دهش‌ها، بخشش‌ها، نیکی‌ها، نیکویی‌ها
+
ـ '''آلات''' [جِ ''آلت''] ← آلت
  
ـ آلات [جِ ''آلت'']: ابزارها، افزارها، مایه‌ها، زین‌وبرگ‌ها، سازوبرگ‌ها؛ اندام‌ها؛ شرمگاه‌ها، شرم‌ها، شرم‌اندام‌ها؛ سازها، رودها
+
ـ '''آلارم''': هشدار <فرهنگستان نخست>، پیام هشدار، آژیر
  
ـ آلارم: هشدار <فرهنگستان نخست>، آژیر
+
ـ '''آلاف''' [جِ ''اَلف'']: هزارها، هزاران، چندهزار، چندین‌هزار؛ دارایی بسیار، خواستۀ فراوان
  
ـ آلاف [جِ ''اَلف'']: هزارها، هزاران
+
ـ '''آلاف(و)الوف''': دارایی بسیار، خواستۀ فراوان
  
ـ آلام [جِ ''اَلَم'']: دردها، رنج‌ها
+
ـ '''آلام''' [جِ ''اَلَم'']: دردها، رنج‌ها، اندوه‌ها، اَندُهان
  
ـ آلامد: امروزی، امروزین،امروزه‌پسند
+
ـ '''آلامد''': امروزی، امروزین، امروزه‌پسند
  
ـ آلبومن: سفیدۀ تخم‌مرغ
+
ـ '''آلبومن''': سفیده <فرهنگستان سوم>، سفیدۀ تخم‌مرغ
  
ـ آلبینیسم: زالی <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آلبینیسم''': زالی <فرهنگستان سوم>، زال‌تنی
  
ـ آلْت: [رایانه] دگرساز
+
ـ '''آلْت''': [رایانه] دگرساز
  
ـ آلَت: ابزار، افزار، مایه، زین‌وبرگ، سازوبرگ؛ اندام؛ شرمگاه، شرم، شرم‌اندام؛ ساز <فرهنگستان نخست>، رود
+
ـ '''آلَت''': ابزار، افزار، اوزار، دستگاه، مایه، زین‌وبرگ، سازوبرگ، دست‌موزه؛ اندام؛ اندام زادآوری، اندام فرزندآوری، اندام پیش، اندام نهانی، اندام شرم، شرم‌اندام، شرمگاه، شرم، اندام آمیزش، کامِش‌اندام؛ ساز <فرهنگستان نخست>، رود؛ توانایی؛ دارایی، خواسته، دم‌ودستگاه
  
 
ـ آلت بصر: ابزار دیدن، دیده، بینش
 
ـ آلت بصر: ابزار دیدن، دیده، بینش
  
ـ آلت جماع: شرم‌اندام‌ (زن و مرد)، شرم (زن و مرد)، شرمگاه (زن و مرد)
+
ـ آلت تناسل (/ تناسلی): اندام زادآوری، اندام فرزندآوری، اندام پیش، اندام نهانی، اندام شرم، شرم‌اندام، شرمگاه، شرم، اندام آمیزش، کامِش‌اندام
 +
 
 +
ـ آلت جارحه: بُرِش‌افزار
 +
 
 +
ـ آلت جرم: بزه‌افزار
 +
 
 +
ـ آلت جماع ← آلت تناسل
 +
 
 +
ـ آلت جنسی ← آلت تناسل
 +
 
 +
ـ آلت حبس: بندافزار
  
 
ـ آلت حرب: ابزار جنگ، افزار جنگ، ساز جنگ، جنگ‌افزار، زین‌افزار
 
ـ آلت حرب: ابزار جنگ، افزار جنگ، ساز جنگ، جنگ‌افزار، زین‌افزار
  
ـ آلَت رجولیّت: شرم مرد، شرمگاه مرد، شرم‌اندام مرد
+
ـ آلَت رجولیّت: نره، اندام زادآوری مرد، اندام فرزندآوری مرد، اندام پیش مرد، اندام نهانی مرد، اندام شرم مرد، شرم‌اندام مرد، شرمگاه مرد، شرم مرد، اندام آمیزش مرد، کامِش‌اندام مرد
  
 
ـ آلت زراعت: ابزار کشاورزی، افزار کشت‌ورزی
 
ـ آلت زراعت: ابزار کشاورزی، افزار کشت‌ورزی
  
ـ آلت سلاح: ابزار جنگ، افزار جنگ، ساز جنگ، جنگ‌افزار، زین‌افزار
+
ـ آلت سلاح ← آلت حرب
 +
 
 +
ـ آلت فعل: ابزار کار، ابزار دست، دست‌ابزار، دست‌افزار، بازیچه
 +
 
 +
ـ آلت قتاله: ابزار کشنده، کُشت‌افزار
 +
 
 +
ـ آلت قتل: ابزار کشتار
 +
 
 +
ـ آلت معطّله: ابزار بی‌سود؛ مردم ناکارآمد
  
 
ـ آلت موسیقی: ساز، رود
 
ـ آلت موسیقی: ساز، رود
 +
 +
ـ آلت مولّده ← آلت رجولیّت
 +
 +
ـ آلت ناریه: آتش‌بار
  
 
ـ آلت نجاری: ابزار درودگری، افزار درودگری
 
ـ آلت نجاری: ابزار درودگری، افزار درودگری
  
ـ آلترناتیو: جایگزین، جانشین
+
ـ آلت نسل ← آلت رجولیّت
 +
 
 +
ـ '''آلترناتیو''': جایگزین، جانشین، گزینه
 +
 
 +
ـ '''آلتمغا''' (/ آل‌تمغا): مُهر سرخ؛ فرمان (ـِ سرخ‌نشان)
 +
 
 +
ـ '''آلتمقا''' (/ آل‌تمقا) ← آلتمغا
 +
 
 +
ـ '''آلتون''': زر
 +
 
 +
ـ '''آلتونتمغا''' (/ آلتون‌تمغا): مُهر زرّین، مُهر زر؛ فرمان (ـِ زرنشان)
 +
 
 +
ـ '''آلتیمتر''': فرازیاب <فرهنگستان سوم>، بلندی‌سنج
 +
 
 +
ـ '''آلتین''': نره و خایه‌ها، گایه‌وخایه*، خایه‌وگایه*
 +
 
 +
ـ '''آلرژی''': دگرکاری
 +
 
 +
ـ '''آلطمغا''' (/ آل‌طمغا) ← آلتمغا
 +
 
 +
ـ '''آلف''': خوگیرنده
 +
 
 +
ـ '''آلفه''': خوگیرنده
 +
 
 +
ـ '''آلگرو''': تند و سبک
 +
 
 +
ـ '''آلگوریتم''': خوارزمی <فرهنگستان سوم>، خوارزمیک
 +
 
 +
ـ '''آله''' ← آلت
 +
 
 +
ـ '''آلة''' ← آلت
 +
 
 +
ـ '''آلهه''' [جِ ''اِلٰه'']: خدایان، ایزدان || [گونه‌ای از ''اِلٰهه''] ایزدبانو
 +
 
 +
ـ '''آلیاژ''': همجوش <فرهنگستان نخست>، هم‌بسته؛ آمیزه
 +
 
 +
ـ '''آلیناسیون''': ازخودبیگانگی، باخودبیگانگی
 +
 
 +
ـ '''آمال''' [جِ ''اَمَل'']: امیدها، اومیدها، آرزوها، خواست‌ها، خواسته‌ها، دلخواه‌ها، آرمان‌ها، اَرمان‌ها، یوبه‌ها، بویه‌ها، بوی‌ها، وایه‌ها، کام‌ها، کامه‌ها، اَیاسه‌ها، یاسه‌ها
 +
 
 +
ـ '''آمبریولوژی''': رویان‌شناسی
 +
 
 +
ـ '''آمبولانس''': خودروی بیماربَر، خودروی بیمارکَِش؛ خودروی مُرده‌بَر، خودروی مُرده‌کَِش
 +
 
 +
ـ '''آمپاس''': بن‌بست، رودربایستی
 +
 
 +
ـ '''آمپلیتود''': دامنه
 +
 
 +
ـ '''آمپلیفایر''': فزون‌ساز
 +
 
 +
ـ '''آمر''': فرماینده، فرمانده، فرمان‌دهنده، کارفرما، سروَر، دستوردهنده
 +
 
 +
ـ '''آمَن''': استوارتر
 +
 
 +
ـ '''آمِن''': بی‌بیم، بی‌ترس، به‌زینهار، آرام
 +
 
 +
ـ آمن‌ و مطمئن: بی‌ترس‌وبیم
 +
 
 +
ـ '''آمَنّا''': گرویدیم
 +
 
 +
ـ '''آمولن''': نشاسته
 +
 
 +
ـ '''آمیدون''': نشاسته
 +
 
 +
ـ '''آمیرال''' ← آدمیرال
 +
 
 +
ـ '''آمین''': ایدون باد(ا)، چنین باد(ا)، برآور، برآورده ساز، بپذیر
 +
 
 +
ـ '''آن''': دم، هنگام، (اندک) زمان، زمان (بسیار) کوتاه؛ اکنون
 +
 
 +
ـ '''آناً''': دردم، (در) همان‌دم، به‌یک‌دم، در یک دم، بی‌درنگ، درزَمان، هم‌اندرزمان، بسیار زود
 +
 
 +
ـ '''آنابولیسم''': فراگشت <فرهنگستان سوم>، فراساخت
 +
 
 +
ـ '''آناتومی''': تن‌شناسی، پیکرشناسی، پیکرشکافی
 +
 
 +
ـ '''آنارشی''': آشوب، آشفتگی، آشوبِش
 +
 
 +
ـ '''آناًفَآناً''': اندک‌اندک، یکی پس از دیگری
  
ـ آلتمغا (/ آل‌تمغا): مُهر سرخ؛ فرمان
+
ـ '''آنتراک''' ← آنتراکت
  
ـ آلتون: زر
+
ـ '''آنتراکت''': میان‌پرده؛ درنگ
  
ـ آلتونتمغا (/ آلتون‌تمغا): مُهر زرّین، مُهر زرنشان
+
ـ '''آنتروپولوژی''': مردم‌شناسی <فرهنگستان نخست>
  
ـ آلتیمتر: فرازیاب <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آنتروزوئید''': گیازامه
  
ـ آلفه: خوگیرنده
+
ـ '''آنتن''': سرون <فرهنگستان نخست>؛ شاخک؛ نره، اندام زادآوری مرد (/ پسر)، اندام فرزندآوری مرد (/ پسر)، اندام پیش مرد (/ پسر)، اندام نهانی مرد (/ پسر)، اندام شرم مرد (/ پسر)، شرم‌اندام مرد (/ پسر)، شرمگاه مرد (/ پسر)، شرم مرد (/ پسر)، اندام آمیزش مرد (/ پسر)، کامِش‌اندام مرد (/ پسر)؛ سخن‌چین؛ برنامه؛ دستگاه ماهوارۀ خانگی
  
ـ آلگرو: تند و سبک
+
ـ '''آنتوراک''' ← آنتراکت
  
ـ آلهه [جِ ''اِلٰه'']: خدایان
+
ـ '''آنتولوژی''': گزیده، گزینه، برگزیده، به‌ْگزین، گلچین
  
ـ آلیاژ: همجوش <فرهنگستان نخست>، هم‌بسته
+
ـ '''آنتیـ ـ''' (/ آنتی ـ): پاد ـ
  
ـ آمال [جِ ''اَمَل'']: امیدها، آرزوها، خواست‌ها، خواسته‌ها، آرمان‌ها (/ اَرمان‌ها)، بوی‌ها، یوبه‌ها (/ بویه‌ها)، وایه‌ها، کام‌ها، کامه‌ها
+
ـ '''آنتیبادی''' (/ آنتی‌بادی): پادتن <فرهنگستان سوم>
  
ـ آمر: فرماینده، فرمانده، فرمان‌دهنده، کارفرما، دستوردهنده
+
ـ '''آنتیبیوتیک''' (/ آنتی‌بیوتیک): پادزیست، پادزی، پادزیو
  
ـ آمَن: استوارتر
+
ـ '''آنتیتز''' (/ آنتی‌تز): برابرنهاد، برابرنهاده، برابرستاده
  
ـ آمِن: بی‌بیم، بی‌ترس، بزینهار (به‌زینهار)
+
ـ '''آنتیتوکسین''' (/ آنتی‌توکسین): پادزهر
  
ـ آمن‌ومطمئن: بی‌ترس‌وبیم
+
ـ '''آنتیژل''' (/ آنتی‌ژل): پادیَخ*
  
ـ آمولن: نشاسته
+
ـ '''آنتیژن''' (/ آنتی‌ژن): پادگن <فرهنگستان سوم>، پادزا
  
ـ آمیرال: دریاسالار
+
ـ '''آنتیسپتیک''' (/ آنتی‌سپتیک): گندزدا <فرهنگستان سوم>، پلشت‌بر <فرهنگستان سوم>
  
ـ آمین: ایدون باد، چنین باد، برآور، برآورده ساز، بپذیر
+
ـ '''آنتیک''': دیرینه، باستانی؛ (بسیار) باارزش، (بسیار) گران‌بها، چشمگیر، شگفت؛ (سخت) بد، (سخت) زشت، کهنه، بی‌ارزش، (بسیار) فرسوده، به‌دردنخور
  
ـ آن: دم، هنگام، اندک زمان، زمان (بسیار) کوتاه
+
ـ '''آنتیکُر''' (/ آنتی‌کُر): پادتن
  
ـ آناً: دردم، همان‌دم، به‌یک‌دم، در یک دم، بی‌درنگ، هم‌اندرزمان، بسیار زود
+
ـ '''آنتیکور''' (/ آنتی‌کور) ← آنتیکُر (/ آنتی‌کُر)
  
ـ آنابولیسم: فراگشت <فرهنگستان سوم>، فراساخت
+
ـ '''آنتیکه''' ← آنتیک
  
ـ آناتومی: تن‌شناسی، پیکرشناسی، پیکرشکافی
+
ـ '''آنتیم''': دوست، خودمانی
  
ـ آنتروزوئید: گیازامه
+
ـ '''آندانت''' ← آندانته
  
ـ آنتن: سرون <فرهنگستان نخست>؛ شاخک؛ شرم مرد، شرمگاه مرد، شرم‌اندام مرد؛ سخن‌چین
+
ـ '''آندانته''': آهسته و روان، (کم‌وبیش) آرام
  
ـ آنتولوژی: گزیده، گزینه، برگزیده، به‌ْگزین، گلچین
+
ـ '''آندو''': [رایانه] واگرد
  
ـ آنتیبادی (/ آنتی‌بادی): پادتن <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آندو ـ''': درونی، درون ـ
  
ـ آنتیبیوتیک (/ آنتی‌بیوتیک): پادزیست
+
ـ '''آندوپلاسم''': درمیان‌یاخته <فرهنگستان سوم>، درون‌مایه
  
ـ آنتیتز (/ آنتی‌تز): برابرنهاده، برابرستاده
+
ـ '''آندوتوکسین''': درون‌زهرابه <فرهنگستان سوم>، درون‌زهر
  
ـ آنتیژن (/ آنتی‌ژن): پادگن <فرهنگستان سوم>، پادزا
+
ـ '''آندودرم''': درون‌پوست <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنتیسپتیک (/ آنتی‌سپتیک): گندزدا <فرهنگستان سوم>، پلشت‌بر <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آندوسپرم''': درون‌دانه <فرهنگستان سوم>؛ خورش <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنتیک: دیرینه، باستانی؛ باارزش، گران‌بها؛ سخت بد، سخت زشت
+
ـ '''آندوسکپ''' ← آندوسکوپ
  
ـ آندانت: آهسته و روان
+
ـ '''آندوسکپی''' ← آندوسکوپی
  
ـ آندو: [رایانه] واگرد
+
ـ '''آندوسکوپ''': درون‌بین <فرهنگستان سوم>
  
ـ آندوپلاسم: درمیان‌یاخته <فرهنگستان سوم>، درون‌مایه
+
ـ '''آندوسکوپی''': درون‌بینی <فرهنگستان سوم>
  
ـ آندوتوکسین: درون‌زهرابه <فرهنگستان سوم>، درون‌زهر
+
ـ '''آندوکارپ''': درون‌بر
  
ـ آندودرم: درون‌پوست <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آندوکارد''': درون‌دل
  
ـ آندوسپرم: درون‌دانه <فرهنگستان سوم>؛ خورش <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آندوکرین''': درون‌ریز <فرهنگستان سوم>
  
ـ آندوسکوپ: درون‌بین <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آندوگامی''': درون‌همسری
  
ـ آندوسکوپی: درون‌بینی <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آندولنف''': درون‌تنابه <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنرمال: نابهنجار <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آنرمال''': نابهنجار <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنزیم: زی‌مایه <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آنزیم''': زی‌مایه <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنژین: گلودرد <فرهنگستان سوم>، درد گلو
+
ـ '''آنژین''': گلودرد <فرهنگستان سوم>، درد گلو
  
 
ـ آنژین صدری: درد سینه <فرهنگستان سوم>
 
ـ آنژین صدری: درد سینه <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنژیوپلاستی: رگ‌بازسازی <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آنژیوپلاستی''': رگ‌بازسازی <فرهنگستان سوم>
 +
 
 +
ـ '''آنژیوسپرم''': نهان‌دانه
 +
 
 +
ـ '''آنژیوگرافی''': رگ‌نگاری <فرهنگستان سوم>
 +
 
 +
ـ '''آنژیولوژی''': رگ‌شناسی
 +
 
 +
ـ '''آنس''': خوگیرتر
 +
 
 +
ـ '''آنسامبل''': همنوایان <فرهنگستان سوم>؛ همنوایی <فرهنگستان سوم>، گروه‌نوازی
 +
 
 +
ـ '''آنِست''': درست‌کار
 +
 
 +
ـ '''آنستزی''': بیهوشی، هوشبری
 +
 
 +
ـ '''آنسه''': زن خوب، زن نیکو، دلارام، دلاویز
 +
 
 +
ـ '''آنسیکلوپدی''': دانشنامه <فرهنگستان سوم>
 +
 
 +
ـ '''آنکال''': گوش‌به‌زنگ <فرهنگستان سوم>، دردسترس، دم دست
 +
 
 +
ـ '''آنِکس''': پیوست
  
ـ آنژیوگرافی: رگ‌نگاری <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آنلاین''': دردسترس، دم دست
  
ـ آنژیولوژی: رگ‌شناسی
+
ـ '''آنمی''': کم‌خونی
  
ـ آنس: خوگیرتر
+
ـ '''آنومالی''': ناهنجاری <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنسامبل: همنوایان <فرهنگستان سوم>؛ همنوایی <فرهنگستان سوم>، گروه‌نوازی
+
ـ '''آنومی''': بی‌هنجاری <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنسه: زن خوب، زن نیکو، دلارام، دلاویز
+
ـ '''آنونس''': پیش‌پرده <فرهنگستان سوم>
  
ـ آنسیکلوپدی: دانشنامه <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آنیمیسم''': جان‌گرایی
  
ـ آنکال: گوش‌به‌زنگ <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آنیه''' [جِ ''اِناء''، در فارسی به‌گونۀ مفرد به کار می‌رود]: آوند(ها)، آبدان‌(ها)
  
ـ آنلاین: دردسترس، دم دست
+
ـ '''آوانگارد''': پیشرو، پیشگام، پیشتاز، پیشرفته
  
ـ آنمی: کم‌خونی
+
ـ '''آی''' [جِ ''آیت/ آیه''] ← آیت
  
ـ آنومالی: ناهنجاری <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آیات''' [جِ ''آیت/ آیه''] ← آیت
  
ـ آنومی: بی‌هنجاری <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آیای''' [جِ ''آیت/ آیه''] ← آیت
  
ـ آنونس: پیش‌پرده <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آیت''': نشانه، نشان، نشانی، نمودار، نمودگار، نماد؛ بخشی از نُِبی؛ نُِبی؛ کار شگرف، چیز شگفت؛ نمونه، برجسته؛ مایۀ پند و اندرز؛ گواه؛ گفتار، گفته، سخن، نوشته، نوشتار؛ (زن/ دختر) بسیار زیبا
  
ـ آنیمیسم: جان‌گرایی
+
ـ '''آیروپلان''' ← آئروپلان
  
ـ آنیه [جِ ''اِناء'']: آوندها، آبدان‌ها
+
ـ '''آیزنه''': شوهرخواهر، داماد
  
ـ آوانگارد: پیشرو، پیشگام، پیشتاز
+
ـ '''آیِس''': ناامید(شونده)، نومید(شونده)، نُمید(شونده)، دلسرد(شونده)، امیدبُریده، امیدگسسته؛ با ناامیدی، نومیدانه
  
ـ آیات [جِ ''آیت/آیه'']: نشانه‌ها، نشان‌ها، نشانی‌ها
+
ـ '''آیِساً''': با ناامیدی، نومیدانه
  
ـ آیت: نشانه، نشان، نشانی؛ گواه؛ گفتار، سخن
+
ـ '''آیفن''' ← آیفون
  
ـ آیزنه: شوهرخواهر
+
ـ '''آیفون''': آوابر، دربازکن؛ بلندگو
  
ـ آیِس: ناامیدشونده، ناامید، نومید
+
ـ '''آی‌کیو''': بهرۀ هوشی، هوش‌بهر؛ کم‌هوش، نادان
  
ـ آیفن: آوابر، دربازکن
+
ـ '''آیودی''' ← آی‌یودی
  
ـ آیفون: آوابر، دربازکن
+
ـ '''آیه''' ← آیت
  
ـ آی‌کیو: بهرۀ هوشی، هوش‌بهر؛ نادان
+
ـ آیۀ یاس: (بسیار) ناامید، نومید، نُمید، دلسرد، سرخورده، بی‌انگیزه، (بسیار) بدبین؛ ناامیدکُن(نده)، نومیدساز(نده)، نُمیدنما(ینده)، دلسردگردان(نده)، سرخوردگی‌افزا(ینده)، بدبینی‌پیشه، امیدبُر(نده)، امیدگسل(نده)؛ نشانۀ ناامیدی، نشان نُمیدی، نماد نومیدی، نمودار دلسردی، نمودگار بدبینی، مایۀ بی‌انگیزگی، انگیزه‌کُش(نده)، انگیزه‌سوز(نده)، انگیزش‌بَر(نده)، خوش‌بینی‌زدا(ینده)، دلگرمی‌ربا(ینده)، امیدکاه(نده)، نومیدی‌زا(ینده)، نومیدگر، نومیدی‌گرا(ینده)، شکست‌گرا(ینده)
  
ـ آیودی: ابزار درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آیة''' ← آیت
  
ـ آیه: نشانه، نشان
+
ـ '''آییزنه''' ← آیزنه
  
ـ آیۀ یاس: ناامیدکننده، نومیدکننده، ناامید، نومید، نماد نومیدی، نماد ناامیدی، دلسرد، دلسردکننده، بدبین، بدبین‌کننده
+
ـ '''آی‌یودی''': ابزار درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، ابزار پیشگیری از بارداری
  
ـ آی‌یودی: ابزار درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>
+
ـ '''آئروپلان''': آسمان‌پیما
  
ـ آئِس: ناامیدشونده، ناامید، نومید
+
ـ '''آئِس''' ← آیِس
  
 
===سرچشمه‌ها===
 
===سرچشمه‌ها===
 +
ـ آذرنوش، آذرتاش، ۱۳۹۴ [۱۳۷۹]، ''فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی''، چ۱۷، تهران، فرهنگ معاصر.
 +
 
ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۸۱، ''فرهنگ بزرگ سخن''، ۸ج، تهران، سخن.
 
ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۸۱، ''فرهنگ بزرگ سخن''، ۸ج، تهران، سخن.
  
سطر ۴۵۸: سطر ۷۷۲:
 
   
 
   
 
ـ رازی، فریده، ۱۳۸۹ [۱۳۶۶]، ''فرهنگ واژه‌های فارسی سره برای واژه‌های عربی در فارسی معاصر''، چ۷، تهران، نشر مرکز.
 
ـ رازی، فریده، ۱۳۸۹ [۱۳۶۶]، ''فرهنگ واژه‌های فارسی سره برای واژه‌های عربی در فارسی معاصر''، چ۷، تهران، نشر مرکز.
 +
 +
ـ زمردیان، رضا، ۱۳۸۴، ''فرهنگ ریشه‌شناختی واژه‌ها و کوتاه‌نوشته‌های دخیل اروپایی و آمریکایی در فارسی''، مشهد، دانشگاه فردوسی.
  
 
ـ صادقی، علی‌اشرف، ۱۳۹۲، ''فرهنگ جامع زبان فارسی''، ج۱، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
 
ـ صادقی، علی‌اشرف، ۱۳۹۲، ''فرهنگ جامع زبان فارسی''، ج۱، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
سطر ۴۶۴: سطر ۷۸۰:
  
 
ـ فروزانفر، بدیع‌الزمان، ۱۳۸۶ [۱۳۱۹]، ''فرهنگ تازی به پارسی''، چ۱ ناشر، تهران، اساطیر.
 
ـ فروزانفر، بدیع‌الزمان، ۱۳۸۶ [۱۳۱۹]، ''فرهنگ تازی به پارسی''، چ۱ ناشر، تهران، اساطیر.
 +
 +
ـ فره‌وشی، بهرام، ۱۳۸۸، ''فرهنگ فارسی به پهلوی''، چ۴، تهران، دانشگاه تهران.
  
 
ـ کیانوش، حسن، ۱۳۸۱، ''واژه‌های برابر فرهنگستان ایران''، تهران، سروش.
 
ـ کیانوش، حسن، ۱۳۸۱، ''واژه‌های برابر فرهنگستان ایران''، تهران، سروش.
سطر ۴۷۰: سطر ۷۸۸:
  
 
ـ معین، محمد، ۱۳۷۵، ''فرهنگ فارسی''، ۶ج، چ۹، تهران، امیرکبیر.  
 
ـ معین، محمد، ۱۳۷۵، ''فرهنگ فارسی''، ۶ج، چ۹، تهران، امیرکبیر.  
 +
 +
ـ مکنزی، دیوید نیل، ۱۳۷۳، ''فرهنگ کوچک زبان پهلوی''، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
  
 
ـ نجفی، ابوالحسن، ۱۳۸۷، ''فرهنگ فارسی عامیانه''، چ۲، تهران، نیلوفر.
 
ـ نجفی، ابوالحسن، ۱۳۸۷، ''فرهنگ فارسی عامیانه''، چ۲، تهران، نیلوفر.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۱۴

آ

ـ آ ← آقا

ـ آبا(ء) [جِ اَب]: پِدَران، نیاکان، نیاگان، پیشینیان، پیشینِگان، گُذَشتِگان؛ بُزُرگان، بَرگُزیدِگان، گُزیدِگان، دین‌مَردان

ـ آباءِ (/ آبایِ) اَثیری ← آباءِ عُلوی

ـ آباءِ (/ آبایِ) اَفلاک ← آباءِ عُلوی

ـ آباءِ (/ آبایِ) سَبعه: هَفت پِدَر، هَفت پِدَران، پِدَرانِ هَفت‌گانه، هَفت سِتاره، هَفت سِتارِگان، سِتارِگانِ هَفت‌گانه، هَفت اَختَر، هَفت اَختَران، اَختَرانِ هَفت‌گانه، هَفتان، هَفت آسمان، هَفت آیِنه، هَفت پَرگار، هَفت آسیا، هَفت اَِژدَِها، هَفت بُنیاد، هَفت اِیوان، هَفت بام، هَفت خَراس ← آباءِ عُلوی

ـ آباءِ (/ آبایِ) عالَمِ عُلوی ← آباءِ عُلوی

ـ آباءِ (/ آبایِ) عُلوی (/ عُلویه): پِدَرانِ فَرازی، پِدَرانِ فَرازین، پِدَرانِ آسمانی، پِدَرانِ بَرین، پِدَرانِ چَرخ ← آباءِ سَبعه

ـ آباءِ (/ آبایِ) عُنصُری: پِدَرانِ آخشیجی، آخشیجان، چَهار آخشیج، چار آخشیج، چَهار آخشیجان، چار آخشیجان، آخشیجانِ چَهارگانه، آخشیجانِ چارگانه

ـ آباءِ (/ آبایِ) فَلَک (/ فَلَکی) ← آباءِ عُلوی

ـ آباءِ (/ آبایِ) کِلیسا: تَرسایانِ بَرگُزیده، تَرسایانِ گُزیده، بُزُرگانِ تَرسایان، بَرگُزیدِگانِ تَرسایان، گُزیدِگانِ تَرسایان، دین‌مَردانِ تَرسا، دین‌مَردانِ تَرسایی

ـ آبا(ء)واَجداد: نیاکان، نیاگان، پِدَران و نیاکان، پِدَران و نیاگان

ـ آباجی ← آبجی

ـ آباد [جِ اَبَد]: جاوید بودَن‌ها، زَمان‌هایِ بی‌پایان

ـ آبار۱: سُربِ سوخته، سُرب

ـ آبار۲ [جِ بِئر]: چاه‌ها

ـ آبال [جِ اِبِل]: شُتُران، شُتُرها، اُشتُران، اُشتُرها

ـ آبجی: خواهَر، خواهَرِ بُزُرگ، هم‌شیره

ـ آبِد: جاودانه، (جانوَرِ) رام‌نَشُده، دَد؛ مرغِ یِک‌جانِشین

ـ آبِده: (جانوَرِ) رام‌نَشُده، دَد؛ مُرغِ یِک‌جانِشین؛ رویدادِ بُزُرگ و شِگِفت؛ چیستان، سُخَنِ شِگِفت؛ سَختی

ـ آبسه: پیله، آب‌پاش <فارسیِ کِرمانی>

ـ آپاچی: پُررو، گُستاخ، نَدیدبَدید

ـ آپارات: دَستگاه، اَبزار؛ دوربین

ـ آپارتایت ← آپارتاید

ـ آپارتاید: جُدانِژادی <فَرهَنگِستانِ سِوُم>

ـ آپارتِمان: کاشانه <فَرهَنگِستانِ سِوُم>

ـ آپارتهاید ← آپارتاید

ـ آپارتهِید ← آپارتاید

ـ آپارتید ← آپارتاید

ـ آپارتی: (بِسیار) بی‌شَرم، پُررو، گُستاخ، بی‌چِشم‌ورو، دَهَن‌دَریده، پاچه‌پاره

ـ آپاردی ← آپارتی

ـ آپانتیس ← آپاندیس

ـ آپاندیس: آویزه <فَرهَنگِستانِ نَخُست، فَرهَنگِستانِ سِوُم>؛ آویزآماس [← آپاندیسیت]

ـ آپاندیسِت ← آپاندیسیت

ـ آپاندیسیت: آویزآماس <فَرهَنگِستانِ سِوُم>

ـ آپتودِیت: روزآمَد، به‌روز؛ به‌روزرَسانی، روزآمَدسازی

ـ آپدِیت: روزآمَد <فَرهَنگِستانِ سِوُم>، به‌روز؛ به‌روزرَسانی، روزآمَدسازی

ـ آپدیتینگ: به‌روزرَسانی، روزآمَدسازی

ـ آپلود: بارگُذاری

ـ آتاش: هم‌نام

ـ آتاشه: وابَسته <فَرهَنگِستانِ سِوُم>

ـ آتریاد: دَسته‌یِ سَربازان، هَنگ، سربازگان*

ـ آتَشه ← آتاشه

ـ آتِل: تَخته‌یِ شِکَسته‌بَندی

ـ آتُلیه: کارگاه <فَرهَنگِستانِ سِوُم>، کارگاهِ هُنَری، کارگاهِِ هُنَرمَندان

ـ آتو: بَرگِ بَرَنده؛ دَستاویز، بَهانه

ـ آتی: (زَمانِ) آیَنده؛ پَس اَز این، پَسین، به‌دُنبال‌آیَنده، آمَدَنی، ناآمَده

ـ آتیاً: دَر (زَمانِ) آیَنده

ـ آتیه ← آتی

ـ آتِئیست: بی‌خُدا، خُداناگِرا(ی)، خُداناشِناس

ـ آتِئیسم: بی‌خُدایی، خُداناگِرایی، خُداناشِناسی

ـ آثار۱ [جِ اَثَر و اِثر]: نِشانه‌ها، نِشان‌ها، یادگارها، یادبودها، یادمان‌ها، بازمانده‌ها، جایِ پایِ چیزی؛ ویرانه‌هایِ کُهَن؛ نِوِشته‌ها، ساخته‌ها؛ کارها، کِردارها؛ پَیامَدها، دَستاوَردها

ـ آثارِ تاریخی: سازه‌هایِ باستانی، ساختمان‌هایِ کُهَن، یادمان‌هایِ کُهَن

ـ آثارِ عُلوی: پَدیده‌هایِ آسمانی، شِناختِ پَدیده‌هایِ آسمانی

ـ آثار۲ [جِ ثَأر]: خون‌خواهی‌ها، کینه‌جویی‌ها، کین‌جویی‌ها، کینه‌خواهی‌ها، کین‌خواهی‌ها

ـ آثام [جِ اِثم]: گُناهان، گُناه‌ها، بِزه‌ها

ـ آثِم: گُناه‌کار، بِزه‌کار، بِزه‌مَند

ـ آجال [جِ اَجَل]: مَرگ‌ها

ـ آجام۱ [جِ اَجَم؛ جِ جِ اَجَمَه]: بیشه‌ها، نِیزارها، نِیِستان‌ها(یِ اَنبوه)، اَنبوهِ دِرَخت و گیاه

ـ آجام۲ [جِ اُجم و اُجُم]: دِژها، دِزها

ـ آجان ← آژان

ـ آجدان ← آژان

ـ آجَرَک‌َالله: خُدایَت پاداش دَهاد، خُدات پاداش دَهاد، خُدا تو را پاداش دَهاد، خُدا به تو پاداش دَهاد، خُدا به تو پاداش دَهَد، خُدایَت مُزد دَهاد، خُدات مُزد دَهاد، خُدا تو را مُزد دَهاد، خُدا به تو مُزد دَهاد، خُدا به تو مُزد دَهَد

ـ آجَرَکُم‌ُالله: خُدایِتان پاداش دَهاد، خُدا شُما را پاداش دَهاد، خُدا به شُما پاداش دَهاد، خُدا به شُما پاداش دَهَد، خُدایِتان مُزد دَهاد، خُدا شُما را مُزد دَهاد، خُدا به شُما مُزد دَهاد، خُدا به شُما مُزد دَهَد

ـ آجِل: دیر، دیرَنده، دیررَس، (دَر) آیَنده، پَس‌آیَنده، دیرآیَنده، آیَنده‌یِ دور، زَمانِ آیَنده؛ جَهانِ پَس اَز مَرگ، سَرایِ دیگَر، آن‌جَهان، آن‌سَرا(ی)، جَهانِ دیگَر

ـ آجِل و عاجِل: دیر و زود؛ این‌سَرا(ی) و آن‌سَرا(ی)، این‌جَهان و آن‌جَهان

ـ آجِلاً: دَر (زَمانِ) آیَنده، دَر آیَنده‌یِ دور؛ دَر جَهانِ دیگَر

ـ آجِله: جَهانِ پَس اَز مَرگ، آیَنده‌یِ دور

ـ آجودان: اُستوار دُوُم، (اَفسَرِ) دَستیارِ فَرماندِه، هَمهَرز <پارسیِ میانه>

ـ آچارفَرانسه: هَمه‌کاره

ـ آچمَز: گِرِفتار، گیر، گیراُفتاده

ـ آحاد [جِ اَحَد]: یِکان <فَرهَنگِستانِ نَخُست>، یِک‌ها؛ تَک‌تَک، یِک‌یِک، یِکایِک؛ یِکاها؛ هَمه؛ تَنها؛ مَردُم، مَردُمان، کَسان

ـ آختور ← آکتور

ـ آخِذ: گیرَنده

ـ آخِذه: گیرَنده

ـ آخَر: دیگَر، دِگَر، دیگَری، دِگَری

ـ آخِر: پایان، اَنجام، فَرجام، فَرجامِ کار، آفدُم، اَفدُم، سَرنِوِشت؛ سَراَنجام، دَر پایان، بافدُم؛ پایانی، پَسین، واپَسین، بازپَسین؛ دَست‌ِکَم؛ کَران، کَرانه، سَر، تَه، بُن؛ بالاتَرین، بیشتَرین؛ نیستی، نابودی؛ چون، زیرا؛ به‌هَرروی

ـ آخِرِ وَقت: زَمانِ پایانی

ـ آخِراً: دَر پایانِ کار، سَراَنجام

ـ آخِرُالآخِرین: پایانِ (همۀ) پایان‌ها

ـ آخِرُالاَبَد: پایانِ (همۀ) زَمان‌ها

ـ آخِرُالاَعوام: زَمانِ پایان یافتنِ جَهان

ـ آخِرُالاَمر: سَراَنجام، (دَر) پایانِ کار

ـ آخِرُالاُمور: (دَر) پایانِ (همۀ) کارها، سَراَنجام

ـ آخِرُالحال: پایانِ کار، سَراَنجام

ـ آخِرُالدَّوا(ء): واپَسین دارو، واپَسین دَرمان، واپَسین چاره، واپَسین راهکار

ـ آخِرالدَّواءُالکَی: واپَسین دَرمان داغ کَردَن اَست

ـ آخِرُالدَّهر: پایانِ جَهان، پایانِ روزگار، رِستاخیز

ـ آخِرُالزَّمان: پایانِ زَمان، پایانِ روزگار

ـ آخِرُالعِلاج: واپَسین چاره، واپَسین دَرمان

ـ آخِرُالعَمَل: پایانِ کار، دَستاوَردِ کار

ـ آخِرُالکَلام: (دَر) پایانِ سُخَن

ـ آخِرُالوَقت: (دَر) پایانِ زَمان، (دَر) پایانِ کار، سَراَنجام

ـ آخِرَت: جَهانِ پَس اَز مَرگ، جَهانِ پَس اَز رِستاخیز، سَرایِ دیگَر، دیگَرسَرا(ی)، آن‌سَرا(ی)، آن‌جَهان، جَهانِ دیگَر، آن‌گیتی؛ پایان، سَراَنجام

ـ آخِرحال: پایانِ کار، سَراَنجام

ـ آخِردَوا(ء): واپَسین دارو، واپَسین دَرمان، واپَسین چاره، واپَسین راهکار

ـ آخِرزَمان: پایانِ زَمان، پایانِ روزگار

ـ آخِرنَفَس: واپَسین دَم

ـ آخِر(و)عاقِبَت: سَراَنجام، پایان؛ سَرنِوِشت، روزگار

ـ آداب [جِ اَدَب]: آیین‌ها، روش‌ها، شیوه‌ها؛ رفتارها؛ دانش‌ها، هنرها، فرهنگ‌ها، روش‌های پسندیده، روش‌های نیکو، رفتارهای نیک، خوی‌های نیکو

ـ آدابتر ← آداپتور

ـ آدابتور ← آداپتور

ـ آدابته ← آداپته

ـ آداب‌ورسوم: روش‌های پذیرفته(شده)، آیین‌های پذیرفته(شده)

ـ آداپتاسیون: سازگاری، همسازی، سازگارسازی

ـ آداپتر ← آداپتور

ـ آداپتور: سازگارساز*

ـ آداپته: سازگار(شده)

ـ آداش ← آتاش

ـ آدالتکلد (/ آدالت‌کلد) ← آدولتکلد (/ آدولت‌کلد)

ـ آدام [جِ ادام]: نان‌خورش‌ها

ـ آدرس: نشانی؛ نشانه

ـ آدرس الکترونیکی: رایانامه، رایانشانی

ـ آدژوان: دستیار

ـ آدم: مردم؛ کس؛ کارگزار، شاگرد، زیردست، دستیار، وردست، وابسته؛ بزرگ، بزرگوار، بزرگ‌منش

ـ آدمیّت: مردمی

ـ آدمیرال: دریاسالار

ـ آدولتکلد (/ آدولت‌کلد): سرماخوردگی بزرگسالان

ـ آذان [جِ اُذُن]: گوش‌ها

ـ آذان فار ← آذان‌الفار

ـ آذان‌الفار: (گونه‌ای) مرزنگوش

ـ آرا(ء) [جِ رأی]: رای‌ها، اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها

ـ آرام۱ [جِ رَِئم]: آهُوانِ سِپید، آهوهایِ سِفید

ـ آرام۲ [جِ اِرَم]: نشانه‌های راه، نشان‌های راه

ـ آرت: هنر

ـ آرتزین: خودبرآ، جهنده، چاه جهنده

ـ آرتیزین ← آرتزین

ـ آرتیست: هنرمند، هنرپیشه، بازیگر؛ تردست، فریبکار

ـ آرتیکل: بند؛ جُستار

ـ آردوارک: موریانه‌خوار

ـ آرشه: کمانه <فرهنگستان سوم>، کمان، زِه

ـ آرشیو: بایگانی <فرهنگستان نخست>، گنجینه

ـ آرشیویست: بایگان <فرهنگستان نخست>

ـ آرکاییسم: کهن‌گرایی، کهنگری، باستان‌گرایی

ـ آرکاییک: کهن‌گرایانه، کهنگرانه، باستان‌گرایانه، کهن‌وش

ـ آرکائیسم ← آرکاییسم

ـ آرکائیک ← آرکاییک

ـ آرکئولوژی: باستان‌شناسی

ـ آرم: نشانه <فرهنگستان سوم>، نشان

ـ آژان: پاسبان؛ کارگزار، نماینده <فرهنگستان نخست>

ـ آژان پلیس: پاسبان <فرهنگستان نخست>

ـ آژانس: بنگاه، کارگزاری <فرهنگستان نخست>، نمایندگی <فرهنگستان نخست>

ـ آژانس معاملات: کارگزاری <فرهنگستان نخست>

ـ آژدان ← آژان

ـ آژودان ← آجودان

ـ آس۱: برگ برنده؛ تک، بی‌همتا، بهترین، برترین

ـ آس۲: (درخت) مورْد، مورْد سبز

ـ آس برّی: مورداسفرم

ـ آسانسور: بالارو <فرهنگستان نخست>، آسان‌بر، بالابر

ـ آسترولوژی: اخترشناسی، ستاره‌شناسی

ـ آسترونومی: اخترشناسی، ستاره‌شناسی

ـ آسطرنومیا ← آسترونومی

ـ آسیستان: دستیار <فرهنگستان سوم>، وردست

ـ آسیستانت ← آسیستان

ـ آصار [جِ اِصر]: بندها، بارها، پیمان‌ها، کارهای سخت، بایسته‌های دشوار، گناه‌ها

ـ آصال [جِ اصیل]: شبانگاه‌ها، شبانگاهان

ـ آطاشه ← آتاشه

ـ آغا۱: بانو؛ خواجه‌سرا(ی)

ـ آغا۲ ← آقا

ـ آغاباجی ← آبجی

ـ آغراق ← آغروق

ـ آغرق ← آغروق

ـ آغروق: باروبنه

ـ آغسقل (/ آغ‌سقل) ← آقسقال (/ آق‌سقال)

ـ آف: بیکاری؛ بیکار؛ خاموش

ـ آفات [جِ آفت] ← آفت

ـ آفازی: زبان‌پریشی، ناگویایی

ـ آفازیا ← آفازی

ـ آفاق [جِ اُفُق]: کرانه‌ها، کران‌ها؛ کرانه‌های آسمان، کران‌های آسمان؛ میدان‌های دید؛ دورترین جا(ی)ها، دوردست‌ها؛ کران تا کران، کشورها(ی دوردست)، سرزمین‌ها(ی دور)، (سراسر) جهان، (سراسر) کیهان، (سراسر) گیهان، (سراسر) گیتی؛ جهانیان، (همۀ) مردم جهان

ـ آفاق ارض: کرانه‌های زمین، کران‌های زمین، کرانه‌های جهان

ـ آفت: (مایۀ) آسیب، (مایۀ) زیان، گزند، (مایۀ) تباهی، پلیدی، (مایۀ) رنج، بیماری (ـِ همه‌گیر)، سختی، بدبختی، (مایۀ) گرفتاری، (مایۀ) نابودی، (مایۀ) ویرانی، رویداد ناگوار، پیشامد دشوار، آگَفت، آکَفت، پتیاره، بتیاره، ناآرامی، آشوب، آک، آهو، کاستی؛ (زن) هوشیار، (زن) زیرک؛ (زن) بسیار زیبا، (زن) زیبارو، (زن) آتشپاره، (زن) دلبر

ـ آفتامات: خودکار

ـ آفتومات ← آفتامات

ـ آفِر: پیشنهاد (کردن/ دادن)، پیشکش (کردن)

ـ آفِل: فروشونده، ناپدیدشونده، ناپدیدگردنده، گذرا، زودگذر، ناپایدار

ـ آفة ← آفت

ـ آق۱: سفید، سپید؛ سفیدپوست، سپیدپوست

ـ آق۲ ← آقا

ـ آقا: خواجه، سروَر، سر، مهتر، خدا(ی)، خداوندگار، سرپرست، کارفرما؛ برادر بزرگ‌تر؛ پدر، همسر، شوهر، مرد، پسر، مرد خانه، مرد خانواده، مانبِد <پارسی میانه>؛ بزرگ، بزرگوار، بزرگ‌منش

ـ آقاباجی ← آبجی

ـ آقاسی: سر، سروَر، سرپرست، مهتر

ـ آقتور ← آکتور

ـ آقثقال (/ آق‌ثقال) ← آقسقال (/ آق‌سقال)

ـ آقروق ← آغروق

ـ آقسقال (/ آق‌سقال): ریش‌سفید، ریش‌سپید، بزرگِ دِه، بزرگِ خاندان

ـ آقسقل (/ آق‌سقل) ← آقسقال (/ آق‌سقال)

ـ آقصقال (/ آق‌صقال) ← آقسقال (/ آق‌سقال)

ـ آک ← آکبند

ـ آکادمی: فرهنگستان <فرهنگستان سوم>؛ دانشگاه، آموزشگاه، هنرکده، هنرسرا

ـ آکادمیا ← آکادمی

ـ آکادمیست: دانشور، فرهیخته

ـ آکادمیسین: فرهنگستانی

ـ آکادمیک: فرهنگستانی، دانشگاهی، دانشی

ـ آکبند: بازنشده، کارنکرده، دست‌نخورده، سربه‌مهر، دارای بسته‌بندی، نو؛ دوشیزه، مردنادیده، شوهرنکرده، شوی‌نکرده

ـ آکتر ← آکتور

ـ آکتریس: هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>، هنرمند، هنرپیشۀ زن، بازیگر زن، هنرمند زن، زن هنرپیشه، زن بازیگر، زن هنرمند، بانوی هنرپیشه، بانوی بازیگر، بانوی هنرمند

ـ آکتور: هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>، هنرمند، هنرپیشۀ مرد، بازیگر مرد، هنرمند مرد، مرد هنرپیشه، مرد بازیگر، مرد هنرمند؛ تردست، فریبکار

ـ آکتوریست ← آکتریس

ـ آکربات ← آکروبات

ـ آکرباسی ← آکروباسی

ـ آکروبات: بندباز

ـ آکروباسی: بندبازی

ـ آکروسفالی: بزرگ‌سری

ـ آکرومگالی: درشت‌پایانکی <فرهنگستان سوم>

ـ آکل: خورنده

ـ آکلاد ← آکولاد

ـ آکله: خوره؛ خورنده؛ زن گستاخ، زن پررو، زن (بسیار) بی‌شرم، زن زشت، پاچه‌پاره

ـ آکنه: رخ‌جوش

ـ آکواریم ← آکواریوم

ـ آکواریوم: آبزیدان <فرهنگستان سوم>، آبزی‌خانه

ـ آکولاد: ابرو

ـ آکومولاتر ← آکومولاتور

ـ آکومولاتور: انباره

ـ آگراندیسمان: بزرگ‌سازی <فرهنگستان سوم>، بزرگ‌نمایی؛ گزافه‌گویی، گزاف‌گویی

ـ آگراندیسور: بزرگ‌ساز <فرهنگستان سوم>، بزرگ‌نما

ـ آگرمان: پذیرش

ـ آگرندیسمان ← آگراندیسمان

ـ آگونیست: هم‌کنش

ـ آل۱: خاندان، خانواده، دودمان، دوده، تبار، خویشان، خویشاوندان، بستگان، فرزندان؛ پیروان

ـ آل آدم: مردمان

ـ آل اطهار: خاندان پاک، دوازده پیشوا

ـ آل طه (/ طاها) ← آل یس

ـ آل طه و یس (/ طاها و یاسین) ← آل یس

ـ آل عبا: پنج تن

ـ آل نبی: دودمان پیامبر، خاندان پیغامبر، دودۀ پیمبر، بستگان پیغمبر

ـ آل یس (/ یاسین): خاندان پیامبر، دوازده پیشوا

ـ آل۲: سرخ، سرخ‌رنگ؛ رنگ سرخ؛ اسب سرخ؛ مُهر سرخ، فرمان (ـِ سرخ‌نشان)

ـ آلا(ء) [جِ اِلیٰ، اَلیٰ و اِلْیْ]: دهش‌ها، بخشش‌ها، نیکی‌ها، نیکویی‌ها، ویژگی‌های خوب

ـ آلات [جِ آلت] ← آلت

ـ آلارم: هشدار <فرهنگستان نخست>، پیام هشدار، آژیر

ـ آلاف [جِ اَلف]: هزارها، هزاران، چندهزار، چندین‌هزار؛ دارایی بسیار، خواستۀ فراوان

ـ آلاف(و)الوف: دارایی بسیار، خواستۀ فراوان

ـ آلام [جِ اَلَم]: دردها، رنج‌ها، اندوه‌ها، اَندُهان

ـ آلامد: امروزی، امروزین، امروزه‌پسند

ـ آلبومن: سفیده <فرهنگستان سوم>، سفیدۀ تخم‌مرغ

ـ آلبینیسم: زالی <فرهنگستان سوم>، زال‌تنی

ـ آلْت: [رایانه] دگرساز

ـ آلَت: ابزار، افزار، اوزار، دستگاه، مایه، زین‌وبرگ، سازوبرگ، دست‌موزه؛ اندام؛ اندام زادآوری، اندام فرزندآوری، اندام پیش، اندام نهانی، اندام شرم، شرم‌اندام، شرمگاه، شرم، اندام آمیزش، کامِش‌اندام؛ ساز <فرهنگستان نخست>، رود؛ توانایی؛ دارایی، خواسته، دم‌ودستگاه

ـ آلت بصر: ابزار دیدن، دیده، بینش

ـ آلت تناسل (/ تناسلی): اندام زادآوری، اندام فرزندآوری، اندام پیش، اندام نهانی، اندام شرم، شرم‌اندام، شرمگاه، شرم، اندام آمیزش، کامِش‌اندام

ـ آلت جارحه: بُرِش‌افزار

ـ آلت جرم: بزه‌افزار

ـ آلت جماع ← آلت تناسل

ـ آلت جنسی ← آلت تناسل

ـ آلت حبس: بندافزار

ـ آلت حرب: ابزار جنگ، افزار جنگ، ساز جنگ، جنگ‌افزار، زین‌افزار

ـ آلَت رجولیّت: نره، اندام زادآوری مرد، اندام فرزندآوری مرد، اندام پیش مرد، اندام نهانی مرد، اندام شرم مرد، شرم‌اندام مرد، شرمگاه مرد، شرم مرد، اندام آمیزش مرد، کامِش‌اندام مرد

ـ آلت زراعت: ابزار کشاورزی، افزار کشت‌ورزی

ـ آلت سلاح ← آلت حرب

ـ آلت فعل: ابزار کار، ابزار دست، دست‌ابزار، دست‌افزار، بازیچه

ـ آلت قتاله: ابزار کشنده، کُشت‌افزار

ـ آلت قتل: ابزار کشتار

ـ آلت معطّله: ابزار بی‌سود؛ مردم ناکارآمد

ـ آلت موسیقی: ساز، رود

ـ آلت مولّده ← آلت رجولیّت

ـ آلت ناریه: آتش‌بار

ـ آلت نجاری: ابزار درودگری، افزار درودگری

ـ آلت نسل ← آلت رجولیّت

ـ آلترناتیو: جایگزین، جانشین، گزینه

ـ آلتمغا (/ آل‌تمغا): مُهر سرخ؛ فرمان (ـِ سرخ‌نشان)

ـ آلتمقا (/ آل‌تمقا) ← آلتمغا

ـ آلتون: زر

ـ آلتونتمغا (/ آلتون‌تمغا): مُهر زرّین، مُهر زر؛ فرمان (ـِ زرنشان)

ـ آلتیمتر: فرازیاب <فرهنگستان سوم>، بلندی‌سنج

ـ آلتین: نره و خایه‌ها، گایه‌وخایه*، خایه‌وگایه*

ـ آلرژی: دگرکاری

ـ آلطمغا (/ آل‌طمغا) ← آلتمغا

ـ آلف: خوگیرنده

ـ آلفه: خوگیرنده

ـ آلگرو: تند و سبک

ـ آلگوریتم: خوارزمی <فرهنگستان سوم>، خوارزمیک

ـ آله ← آلت

ـ آلة ← آلت

ـ آلهه [جِ اِلٰه]: خدایان، ایزدان || [گونه‌ای از اِلٰهه] ایزدبانو

ـ آلیاژ: همجوش <فرهنگستان نخست>، هم‌بسته؛ آمیزه

ـ آلیناسیون: ازخودبیگانگی، باخودبیگانگی

ـ آمال [جِ اَمَل]: امیدها، اومیدها، آرزوها، خواست‌ها، خواسته‌ها، دلخواه‌ها، آرمان‌ها، اَرمان‌ها، یوبه‌ها، بویه‌ها، بوی‌ها، وایه‌ها، کام‌ها، کامه‌ها، اَیاسه‌ها، یاسه‌ها

ـ آمبریولوژی: رویان‌شناسی

ـ آمبولانس: خودروی بیماربَر، خودروی بیمارکَِش؛ خودروی مُرده‌بَر، خودروی مُرده‌کَِش

ـ آمپاس: بن‌بست، رودربایستی

ـ آمپلیتود: دامنه

ـ آمپلیفایر: فزون‌ساز

ـ آمر: فرماینده، فرمانده، فرمان‌دهنده، کارفرما، سروَر، دستوردهنده

ـ آمَن: استوارتر

ـ آمِن: بی‌بیم، بی‌ترس، به‌زینهار، آرام

ـ آمن‌ و مطمئن: بی‌ترس‌وبیم

ـ آمَنّا: گرویدیم

ـ آمولن: نشاسته

ـ آمیدون: نشاسته

ـ آمیرال ← آدمیرال

ـ آمین: ایدون باد(ا)، چنین باد(ا)، برآور، برآورده ساز، بپذیر

ـ آن: دم، هنگام، (اندک) زمان، زمان (بسیار) کوتاه؛ اکنون

ـ آناً: دردم، (در) همان‌دم، به‌یک‌دم، در یک دم، بی‌درنگ، درزَمان، هم‌اندرزمان، بسیار زود

ـ آنابولیسم: فراگشت <فرهنگستان سوم>، فراساخت

ـ آناتومی: تن‌شناسی، پیکرشناسی، پیکرشکافی

ـ آنارشی: آشوب، آشفتگی، آشوبِش

ـ آناًفَآناً: اندک‌اندک، یکی پس از دیگری

ـ آنتراک ← آنتراکت

ـ آنتراکت: میان‌پرده؛ درنگ

ـ آنتروپولوژی: مردم‌شناسی <فرهنگستان نخست>

ـ آنتروزوئید: گیازامه

ـ آنتن: سرون <فرهنگستان نخست>؛ شاخک؛ نره، اندام زادآوری مرد (/ پسر)، اندام فرزندآوری مرد (/ پسر)، اندام پیش مرد (/ پسر)، اندام نهانی مرد (/ پسر)، اندام شرم مرد (/ پسر)، شرم‌اندام مرد (/ پسر)، شرمگاه مرد (/ پسر)، شرم مرد (/ پسر)، اندام آمیزش مرد (/ پسر)، کامِش‌اندام مرد (/ پسر)؛ سخن‌چین؛ برنامه؛ دستگاه ماهوارۀ خانگی

ـ آنتوراک ← آنتراکت

ـ آنتولوژی: گزیده، گزینه، برگزیده، به‌ْگزین، گلچین

ـ آنتیـ ـ (/ آنتی ـ): پاد ـ

ـ آنتیبادی (/ آنتی‌بادی): پادتن <فرهنگستان سوم>

ـ آنتیبیوتیک (/ آنتی‌بیوتیک): پادزیست، پادزی، پادزیو

ـ آنتیتز (/ آنتی‌تز): برابرنهاد، برابرنهاده، برابرستاده

ـ آنتیتوکسین (/ آنتی‌توکسین): پادزهر

ـ آنتیژل (/ آنتی‌ژل): پادیَخ*

ـ آنتیژن (/ آنتی‌ژن): پادگن <فرهنگستان سوم>، پادزا

ـ آنتیسپتیک (/ آنتی‌سپتیک): گندزدا <فرهنگستان سوم>، پلشت‌بر <فرهنگستان سوم>

ـ آنتیک: دیرینه، باستانی؛ (بسیار) باارزش، (بسیار) گران‌بها، چشمگیر، شگفت؛ (سخت) بد، (سخت) زشت، کهنه، بی‌ارزش، (بسیار) فرسوده، به‌دردنخور

ـ آنتیکُر (/ آنتی‌کُر): پادتن

ـ آنتیکور (/ آنتی‌کور) ← آنتیکُر (/ آنتی‌کُر)

ـ آنتیکه ← آنتیک

ـ آنتیم: دوست، خودمانی

ـ آندانت ← آندانته

ـ آندانته: آهسته و روان، (کم‌وبیش) آرام

ـ آندو: [رایانه] واگرد

ـ آندو ـ: درونی، درون ـ

ـ آندوپلاسم: درمیان‌یاخته <فرهنگستان سوم>، درون‌مایه

ـ آندوتوکسین: درون‌زهرابه <فرهنگستان سوم>، درون‌زهر

ـ آندودرم: درون‌پوست <فرهنگستان سوم>

ـ آندوسپرم: درون‌دانه <فرهنگستان سوم>؛ خورش <فرهنگستان سوم>

ـ آندوسکپ ← آندوسکوپ

ـ آندوسکپی ← آندوسکوپی

ـ آندوسکوپ: درون‌بین <فرهنگستان سوم>

ـ آندوسکوپی: درون‌بینی <فرهنگستان سوم>

ـ آندوکارپ: درون‌بر

ـ آندوکارد: درون‌دل

ـ آندوکرین: درون‌ریز <فرهنگستان سوم>

ـ آندوگامی: درون‌همسری

ـ آندولنف: درون‌تنابه <فرهنگستان سوم>

ـ آنرمال: نابهنجار <فرهنگستان سوم>

ـ آنزیم: زی‌مایه <فرهنگستان سوم>

ـ آنژین: گلودرد <فرهنگستان سوم>، درد گلو

ـ آنژین صدری: درد سینه <فرهنگستان سوم>

ـ آنژیوپلاستی: رگ‌بازسازی <فرهنگستان سوم>

ـ آنژیوسپرم: نهان‌دانه

ـ آنژیوگرافی: رگ‌نگاری <فرهنگستان سوم>

ـ آنژیولوژی: رگ‌شناسی

ـ آنس: خوگیرتر

ـ آنسامبل: همنوایان <فرهنگستان سوم>؛ همنوایی <فرهنگستان سوم>، گروه‌نوازی

ـ آنِست: درست‌کار

ـ آنستزی: بیهوشی، هوشبری

ـ آنسه: زن خوب، زن نیکو، دلارام، دلاویز

ـ آنسیکلوپدی: دانشنامه <فرهنگستان سوم>

ـ آنکال: گوش‌به‌زنگ <فرهنگستان سوم>، دردسترس، دم دست

ـ آنِکس: پیوست

ـ آنلاین: دردسترس، دم دست

ـ آنمی: کم‌خونی

ـ آنومالی: ناهنجاری <فرهنگستان سوم>

ـ آنومی: بی‌هنجاری <فرهنگستان سوم>

ـ آنونس: پیش‌پرده <فرهنگستان سوم>

ـ آنیمیسم: جان‌گرایی

ـ آنیه [جِ اِناء، در فارسی به‌گونۀ مفرد به کار می‌رود]: آوند(ها)، آبدان‌(ها)

ـ آوانگارد: پیشرو، پیشگام، پیشتاز، پیشرفته

ـ آی [جِ آیت/ آیه] ← آیت

ـ آیات [جِ آیت/ آیه] ← آیت

ـ آیای [جِ آیت/ آیه] ← آیت

ـ آیت: نشانه، نشان، نشانی، نمودار، نمودگار، نماد؛ بخشی از نُِبی؛ نُِبی؛ کار شگرف، چیز شگفت؛ نمونه، برجسته؛ مایۀ پند و اندرز؛ گواه؛ گفتار، گفته، سخن، نوشته، نوشتار؛ (زن/ دختر) بسیار زیبا

ـ آیروپلان ← آئروپلان

ـ آیزنه: شوهرخواهر، داماد

ـ آیِس: ناامید(شونده)، نومید(شونده)، نُمید(شونده)، دلسرد(شونده)، امیدبُریده، امیدگسسته؛ با ناامیدی، نومیدانه

ـ آیِساً: با ناامیدی، نومیدانه

ـ آیفن ← آیفون

ـ آیفون: آوابر، دربازکن؛ بلندگو

ـ آی‌کیو: بهرۀ هوشی، هوش‌بهر؛ کم‌هوش، نادان

ـ آیودی ← آی‌یودی

ـ آیه ← آیت

ـ آیۀ یاس: (بسیار) ناامید، نومید، نُمید، دلسرد، سرخورده، بی‌انگیزه، (بسیار) بدبین؛ ناامیدکُن(نده)، نومیدساز(نده)، نُمیدنما(ینده)، دلسردگردان(نده)، سرخوردگی‌افزا(ینده)، بدبینی‌پیشه، امیدبُر(نده)، امیدگسل(نده)؛ نشانۀ ناامیدی، نشان نُمیدی، نماد نومیدی، نمودار دلسردی، نمودگار بدبینی، مایۀ بی‌انگیزگی، انگیزه‌کُش(نده)، انگیزه‌سوز(نده)، انگیزش‌بَر(نده)، خوش‌بینی‌زدا(ینده)، دلگرمی‌ربا(ینده)، امیدکاه(نده)، نومیدی‌زا(ینده)، نومیدگر، نومیدی‌گرا(ینده)، شکست‌گرا(ینده)

ـ آیة ← آیت

ـ آییزنه ← آیزنه

ـ آی‌یودی: ابزار درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، ابزار پیشگیری از بارداری

ـ آئروپلان: آسمان‌پیما

ـ آئِس ← آیِس

سرچشمه‌ها

ـ آذرنوش، آذرتاش، ۱۳۹۴ [۱۳۷۹]، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، چ۱۷، تهران، فرهنگ معاصر.

ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۸۱، فرهنگ بزرگ سخن، ۸ج، تهران، سخن.

ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۹۰، ذیل فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن.

ـ پرتو، ابوالقاسم، ۱۳۷۷ [۱۳۷۳]، واژه‌یاب: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه، ۳ج، تهران، اساطیر.

ـ جلالی، تهمورس، ۱۳۵۴، فرهنگ پایه، تهران، ابن سینا.

ـ حسن‌دوست، محمد، ۱۳۹۳، فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، ۵ج، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

ـ خانلری، پرویز [سرپرست]، ۱۳۵۷، فرهنگ تاریخی زبان فارسی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.

ـ دانشیار، ج. [= جواد]، ۱۳۸۶، فرهنگنامۀ پارسی آریا، اصفهان، فرهنگ مردم.

ـ دهخدا، علی‌اکبر [بنیان‌گذار]، ۱۳۷۷، لغت‌نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران، دانشگاه تهران و روزنه.

ـ رازی، فریده، ۱۳۸۹ [۱۳۶۶]، فرهنگ واژه‌های فارسی سره برای واژه‌های عربی در فارسی معاصر، چ۷، تهران، نشر مرکز.

ـ زمردیان، رضا، ۱۳۸۴، فرهنگ ریشه‌شناختی واژه‌ها و کوتاه‌نوشته‌های دخیل اروپایی و آمریکایی در فارسی، مشهد، دانشگاه فردوسی.

ـ صادقی، علی‌اشرف، ۱۳۹۲، فرهنگ جامع زبان فارسی، ج۱، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

ـ صدری افشار، غلامحسین و همکاران، ۱۳۸۱، فرهنگ معاصر فارسی، چ۳، تهران، فرهنگ معاصر.

ـ فروزانفر، بدیع‌الزمان، ۱۳۸۶ [۱۳۱۹]، فرهنگ تازی به پارسی، چ۱ ناشر، تهران، اساطیر.

ـ فره‌وشی، بهرام، ۱۳۸۸، فرهنگ فارسی به پهلوی، چ۴، تهران، دانشگاه تهران.

ـ کیانوش، حسن، ۱۳۸۱، واژه‌های برابر فرهنگستان ایران، تهران، سروش.

ـ مشیری، مهشید، ۱۳۷۱، فرهنگ واژه‌های اروپایی در فارسی، تهران، البرز.

ـ معین، محمد، ۱۳۷۵، فرهنگ فارسی، ۶ج، چ۹، تهران، امیرکبیر.

ـ مکنزی، دیوید نیل، ۱۳۷۳، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

ـ نجفی، ابوالحسن، ۱۳۸۷، فرهنگ فارسی عامیانه، چ۲، تهران، نیلوفر.

ـ هاجری، ضیاءالدین، ۱۳۸۶، فرهنگ بیست‌هزار، تهران، به‌آفرین.

منوچهر فروزنده فرد

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی