یادداشت مهمان: در نقد یک بررسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز
سطر ۱: سطر ۱:
  * توضیح: چنان‌که در [[پارسی‌شناسی: مرام‌نامه|مرام‌نامۀ پارسی‌شناسی]] آمده این وبگاه «حق نقد علمی و محترمانۀ هر شخص و اثر را در حوزۀ زبان و ادبیات برای خود محفوظ می‌داند» و بر همین اساس وظیفۀ خود می‌داند نقدهای علمی و محترمانۀ صاحب‌نظرانی را که به هر دلیلی مایل به فاش نشدن نام و نشان خود نیستند نیز بازتاب دهد. امیدواریم انتشار این نخستین یادداشت بی‌نام باب تازه‌ای را در فعالیت‌های پارسی‌شناسی بگشاید و دیگر منتقدان و صاحب‌نظران نیز ما را از یادداشت‌های انتقادی خود بهره‌مند فرمایند. ضمناً تذکر این نکته را ضروری می‌داند که بنده و دیگر نویسندگان محترم پارسی‌شناسی ترجیح می‌دهیم نقدهای خود را با نام و نشان خود منتشر سازیم و دلیلی ندارد که در نقد آثاری چون کتاب موردبحث در این یادداشت این مایه احتیاط به خرج دهیم. مطالب پیشین این وبگاه و نوشته‌های کانال‌ها و صفحات مجازی نویسندگان پارسی‌شناسی به‌روشنی گواه این مدعاست. (سرویراستار)
+
  * توضیح: چنان‌که در [[پارسی‌شناسی: مرام‌نامه|مرام‌نامۀ پارسی‌شناسی]] آمده این وبگاه «حق نقد علمی و محترمانۀ هر شخص و اثر را در حوزۀ زبان و ادبیات برای خود محفوظ می‌داند» و بر همین اساس وظیفۀ خود می‌داند نقدهای علمی و محترمانۀ صاحب‌نظرانی را که به هر دلیلی مایل به فاش نشدن نام و نشان خود نیستند نیز بازتاب دهد. امیدواریم انتشار این نخستین یادداشت بی‌نام باب تازه‌ای را در فعالیت‌های پارسی‌شناسی بگشاید و دیگر منتقدان و صاحب‌نظران نیز ما را از یادداشت‌های انتقادی خود بهره‌مند فرمایند. ضمناً تذکر این نکته را ضروری می‌داند که بنده و دیگر نویسندگان محترم پارسی‌شناسی ترجیح می‌دهیم نقدهای خود را با نام و نشان خود منتشر سازیم و دلیلی ندارد که در نقد آثاری چون کتاب و برنامۀ موردبحث در این یادداشت این مایه احتیاط به خرج دهیم. مطالب پیشین این وبگاه و نوشته‌های کانال‌ها و صفحات مجازی نویسندگان پارسی‌شناسی به‌روشنی گواه این مدعاست. ضمناً حق پاسخ علمی و محترمانه برای نقدشوندگان محفوظ است. (سرویراستار)
  
 
===در نقد یک بررسی===
 
===در نقد یک بررسی===

نسخهٔ ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۴۰

* توضیح: چنان‌که در مرام‌نامۀ پارسی‌شناسی آمده این وبگاه «حق نقد علمی و محترمانۀ هر شخص و اثر را در حوزۀ زبان و ادبیات برای خود محفوظ می‌داند» و بر همین اساس وظیفۀ خود می‌داند نقدهای علمی و محترمانۀ صاحب‌نظرانی را که به هر دلیلی مایل به فاش نشدن نام و نشان خود نیستند نیز بازتاب دهد. امیدواریم انتشار این نخستین یادداشت بی‌نام باب تازه‌ای را در فعالیت‌های پارسی‌شناسی بگشاید و دیگر منتقدان و صاحب‌نظران نیز ما را از یادداشت‌های انتقادی خود بهره‌مند فرمایند. ضمناً تذکر این نکته را ضروری می‌داند که بنده و دیگر نویسندگان محترم پارسی‌شناسی ترجیح می‌دهیم نقدهای خود را با نام و نشان خود منتشر سازیم و دلیلی ندارد که در نقد آثاری چون کتاب و برنامۀ موردبحث در این یادداشت این مایه احتیاط به خرج دهیم. مطالب پیشین این وبگاه و نوشته‌های کانال‌ها و صفحات مجازی نویسندگان پارسی‌شناسی به‌روشنی گواه این مدعاست. ضمناً حق پاسخ علمی و محترمانه برای نقدشوندگان محفوظ است. (سرویراستار)

در نقد یک بررسی

برنامه بوطیقای شبکه رادیویی فرهنگ، چهارشنبه 17/1/1400، با حضور امیر مرزبان به عنوان کارشناس – که بنا به فرمایش استاد ناقد محترم برنامه، شاعر، پژوهشگر، عاشق ادبیات و میهنِ بزرگ ایران است- و دکتر ناصر محسنی¬نیا به عنوان ناقد برنامه، به بررسی مجموعه شعر «پرواز در پیله»، سروده حامد حسینخانی، پرداخته است. حامد حسینخانی، به گفته خانم مجری، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه هستند و به گفته کارشناس برنامه، آقای امیر مرزبان، «از چهره¬های خوب گرانقدر شعر امروز و جوان کشور، شاعری تمام¬قد و بسیار قوی که در عین حال دغدغه¬های علمی و آکادمیک را دنبال کرده و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر و مدیر مرکز کرمانشناسی است و علی¬رغم کارهای علمی و اجرایی که دارد، هیچگاه در شعر کم نگذاشته است، شعرهای باطراوتی می¬گوید و مجموعه مورد بحث جایزه قلم زرین را هم برده.» به گفته کارشناس برنامه، ناقد محترم برنامه، آقای دکتر محسنی¬نیا، نیز استاد تمام دانشگاه شهید باهنر و پژوهشگر و از چهره¬های نامدار شعر و ادبیات امروز در حوزه آکادمیک هستند؛ استاد ادبیات عرب که ادبیات فارسی را هم به خوبی می¬دانند و احاطه خوبی دارند بر شعر کهن و شعر شاعران امروز. این معرفی مبسوط شاعر، کارشناس و ناقد محترم برنامه، این انتظار را ایجاد می¬کند که شاهد نقدی علمی و وزین درباره اثری باشیم که جایزه قلم زرین را هم برده است. برنامه بعد از تعارفات معمول، با این توضیح کارشناس محترم - که به گفته خودشان نوعی شیطنت ادبی است!- آغاز می¬شود: «چهره¬هایی که در فضای علمی ادبیات از روزگاران کهن تا امروز وارد می¬شوند، مثل خاقانی بزرگ و دیگرانی که در اوج قدرت ادبی خودشان می¬رسند، وقتی به حداکثر توان علمی خودشان می¬رسند و حکیم می¬شوند، طراوت و حس ادبی شعرهایشان کمتر می¬شود؛ یعنی دغدغه¬ها به جای اینکه از آن جنون و شور و شوق و حس شاعرانه باشد، بیشتر با عقل درگیر می¬شود.» پس از این توضیح کارشناس محترم از ناقد محترم می¬پرسند که آیا موافقید که این مدخل بحث ما باشد؟ تا به اتفاقی برسیم که در شعرهای دکتر حامد حسینخانی می¬افتد و همچنان پر از شور و طراوت است؛ یعنی وقتی غزل¬ها و شعرهای دیگرش را می¬خوانیم، پرواز در پیله آدم را سرزنده می¬کند!» ناقد محترم نیز اظهار می¬دارند که بالای 90 درصد (91-100 درصد) با فرمایش «متین و محققانه» جناب کارشناس موافق هستند و اضافه می¬کنند که «برای 90 درصد از شاعران ما، از روزگار کهن تا امروز، این از شورافتادگی اتفاق افتاده؛ اما برای ده درصد نه و دکتر حامد حسینخانی، یکی از آن ده درصد هستند.» پس ناقد محترم و کارشناس محترم برنامه، هم¬عقیده هستند که در شعر دکتر حسینخانی، شور و نشاطی هست که برخلاف حداقل 90 درصد شاعران حکیمی مثل خاقانی و سعدی و فردوسی و ... آدم را سرزنده می¬کند! برای کسانی که منتظر شنیدن اگر نه بررسی و نقد، معرفی آخرین دفتر شعر حامد حسینخانی هستند، در همین آغاز برنامه چیزی جر بهت و حیرت باقی نمی¬ماند! بگذریم از اینکه معلوم نیست براساس کدام قرائن و نشانه¬ها دو استاد کارشناس و ناقد برنامه توانسته¬اند زمان سرودن هریک از اشعار شاعرانی مثل حکیم نظامی و حکیم فردوسی و... را کشف کنند یا یافته¬های کدام¬یک از پژوهش¬های معتبر در این مورد منبع استناد ایشان است؛ اینکه چطور و بر اساس کدام پژوهش درازدامنی دو استاد برنامه به این نتیجه رسیده¬اند که برای 90 درصد از شاعران حداقل 10-11 قرن شعر فارسی، از روزگار کهن تا امروز، از شورافتادگی اتفاق افتاده است هم جای خود دارد؛ ولی اینکه تمامیت شعر فارسی و شاعران حکیمی چون فردوسی، ناصر خسرو ، خاقانی، سعدی و ... و شاعران معاصر ناحکیمی مثل نیما، شاملو، فروغ، اخوان، شفیعی کدکنی، ابتهاج و...، برای تعریف و تمجید اغراق¬آمیز از یک شاعر و یک دفتر شعر او اینچنین مصادره به مطلوب شود، دیگر جای حیرت هم نیست که جای دریغ و افسوس است. مهم¬تر اینکه در ادامه، هر دو استاد کارشناس و ناقد می¬فرمایند: «برخلاف آن حکیمان، از طراوت شعر دکتر حسینخانی با وجود اینکه به اوج قدرت ادبی رسیده¬است، کاسته نشده است.» از این گفته چنین برمی¬آید که دکتر حامد حسینخانی به مقام حکیم بودن هم دست یافته¬اند (ادعایی که بعید است حتی مورد تأیید خود شاعر باشد) و در سطح و حتی فراتر از بزرگانی چون حکیم خاقانی و حکیم فردوسی و حکیم نظامی و... قرار گرفته¬اند. پس جای خوشبختی است که این سخن حکیم خاقانی نویدبخش ظهور الف¬قدی است که در دوران ما پا به عرصه حکمت و شاعری نهاده¬اند: به هر الفی الف¬قدّی برآید / الف¬قدم که در الف آمدستم جالب¬تر از این، توضیح ناقد محترم برنامه درباره دو مورد از دلایل متعددِ از شور و نشاط و هیجان نیفتادن شعر ریاست محترم مرکز کرمان¬شناسی، آقای دکتر حسینخانی است: 1. «جوانی و شادابی و نشاط خود دکتر که در عنفوان شباب است.» 2. اینکه ایشان «اجازه نداده که تحصیلات آکادمیک و ورود به پژوهش ادبی و علمی، آن شور و شاعریت و ادبیت شعرش را بگیرد.» و باز جالب¬تر نتیجه¬ای است که مجری دانشمند برنامه از دلایل یادشده توسط استاد ناقد درباره شور و نشاط شعر آقای دکتر حسینخانی می¬گیرد؛ اینکه «در شعر او جهان¬های موازی را داریم می¬بینیم!» کارشناس محترم برنامه- پس از اینکه ناقد محترم سخنشان را تأیید می¬فرمایند- اضافه می¬کنند که «شور و حس شعر جناب دکتر حسینخانی اصلاً به این معنی نیست که از لحاظ ادبی مجموعه پایینی باشد؛ بسیار فخامت تصویری، آرایه¬های ادبی، ترکیب¬سازی¬های جدید دارد» باز هم شنونده نکته¬بین بینوا درمی¬ماند که وجود شور و حس در شعر، چه تضادی با فخامت شعر دارد که دکتر حسینخانی یک¬تنه بر این تضاد فائق آمده و مجموعه شعری با شور و حس و در عین حال آرایه¬های ادبی و ترکیب¬سازی پدید آورده¬اند؟ یا بی¬اختیار به یاد تصاویر زیبای شعر شاعرانی مثل حکیم نظامی و خاقانی و منوچهری و... یا ترکیب¬سازی¬های بدیع شاعران سبک هندی، مثل صائب و بیدل، می¬افتد که لابد بنا به فرمایش استادان دانشمند برنامه، شعرشان حس و شور نداشته است و این شیوه ختم است بر ریاست محترم مرکز کرمانشناسی که برخلاف شاعران حکیم گذشته و شاعران ناحکیم معاصر که شاید فقط غم نان داشته¬اند، عهده¬دار کوهی از سمت¬¬های اجرایی و کارهای پژوهشی و تدریس هستند و اینهمه، مانع شور و نشاطشان نشده است! کارشناس محترم البته به همین هم بسنده نمی¬کنند و بار دیگر تأکید می¬فرمایند که «گاهی در آثار بسیاری از اساتید که شعر می¬گویند و کار آکادمیک و پژوهش هم می¬کنند، می¬بینیم که عقل درگیرتر از حس است. جالب بودن مجموعه «پرواز در پیله»، این است که حسینخانی دو جهان را در کنار هم دارد و این یعنی که اتفاق خجسته¬ای دارد می¬افتد؛ به نوعی جهانی را داریم می¬بینیم که هم به ما حس شاعرانه می¬دهد و هم دغدغه¬های روز و دغدغه¬های خوب و شیرین شاعر را داریم.» جالب است که ظاهراً در طول قرن¬ها که از عمر شعر فارسی می¬گذرد، نه در گذشته و نه در دوران معاصر، این اتفاق نیفتاده است و تازه «دارد می¬افتد»؛ آن هم به لطف ظهور دکترِ شاعر، حامد حسینخانی. این اتفاق «خجسته» را باید به همه ادیبان، استادان و دوستداران شعر و ادبیات فارسی تبریک و تهنیت گفت! بحث با سخن¬گفتن درباره درون¬مایه شعر دکتر حسینخانی ادامه پیدا می¬کند و افسوس که در این مورد هم چیزی نصیب شنونده نمی¬شود. استاد کارشناس برنامه در این¬باره می¬فرمایند: «درون¬مایه، اتفاقی که در شعر شاعران امروز می¬شود گفت گاهی لذتی از آن نمی¬بریم اما در پروانه در پیله، چه در ترکیب¬سازی¬ها، چه در جهان¬بینی کل شعرها و چه در جهان¬بینی کل مجموعه، ما یک درونمایه متفاوتی را می¬بینیم!» بگذریم از اینکه معلوم نیست منظور ایشان از درونمایه متفاوت چیست، از این هم بگذریم که ظاهراً ایشان تعریف دقیقی هم از درون¬مایه ندارند؛ اما پاسخ ناقد محترم درباره درونمایه مجموعه شعر 95صفحه¬ای «پرواز در پیله» از این هم جالب¬تر، شنیدنی¬تر، حیرت¬انگیزتر و درنیافتنی¬تر است. ایشان ضمن اینکه پاسخ را به شنیده¬های خودشان از شخص شاعر ارجاع می¬دهند و شعر دکتر حسینخانی را «نشان¬دهنده دردهای انسان معاصر» معرفی می¬کنند، می¬فرمایند «این شعر نه متنی است فلسفی کامل، نه عرفانی کامل، نه عاشقانه کامل، نه بیانیه سیاسی، نه به تناسب¬های سیاسی و روانشناسی و جامعه¬شناسی ارتباط یکسره دارد و نه یکسره به بلاغت و زیبایی¬شناسی و نه دستور و نه مباحث زبانشناسی؛ اما به طرز عجیب و شگفت¬آوری تمام اینها را در خود جای داده!» و باز جالب¬تر تکلمه¬ای است که استاد کارشناس محترم در تأیید فرمایش استاد ناقد می¬فرمایند: «یعنی تصویری از یک انسان امروز که دارد خودش را واقعی نشان می¬دهد!!» و باز استاد ناقد اضافه می¬فرمایند که «این را حسینخانی در شعرش به تمامه دارد؛ یک فضای پر از شعریت، با محتوای انسانی، عالی و بیانگر درد، مشکل و مصائب انسان معاصر نیز هست.» قضاوت درباره فرمایش¬های دو استاد محترم را به خوانندگانی واگذار می¬کنیم که از مجموع سخنان ایشان چیزی فهمیده¬اند اما شاهد آشکار اینکه وقت خود را صرف یک گفتگوی بی¬محتوا و بی¬حاصل کرده¬ایم، پاسخ استاد محسنی¬نیا به درخواست استاد کارشناس است؛ اینکه علاوه بر همه اطلاعات سودمندی که در اختیار شنوندگان برنامه قرار داده¬اند، مختصری درباره روایت در شعر دکتر حسینخانی صحبت بفرمایند. استاد ناقد، پس از گفتن اینکه دو مدرک دکتری ادبیات عربی و فارسی دارند، خاطره¬ای را از همقدمی¬شان با مرحوم استاد ابوالقاسمی، استاد راهنمای خودشان، نقل می¬فرمایند و آن اینکه روزی برای انبساط خاطر استاد، شعری از دکتر حسینخانی خوانده¬اند که «تصویری از توانمندی هنری و فوق-العاده دکتر حسینخانی ارائه می¬کند.» و سپس تمام شعر مذکور را - با تأکید بر اینکه آن را نه از روی متن که از حفظ می-خوانند- در برنامه قرائت می¬فرمایند و در نهایت، درباره روایت در شعر شاعر، چنین اظهار نظر می¬فرمایند: «بحث روایت در شعر حسینخانی، یک روایت طوفانی و جذاب است که آدم را به وجد می¬آورد!» قضاوت درباره بحث روایت در شعر حسینخانی را هم به دوستان آگاه و آشنا با ادبیات و نقد ادبی واگذار می¬کنیم و به این بیت صائب تبریزی اکتفا می¬کنیم: بی¬قدر ساخت خود را نخوت فزود ما را / بر ما و خود ستم کرد هرکس ستود ما را بیراه نگفته¬اند که برای کوبیدن چیزی، خوب به آن حمله نکن؛ بد از آن دفاع کن.