یادداشت: دربارۀ دو همریشۀ کاذب فارسی و روسی: تفاوت بین نسخهها
جز |
جز |
||
(۲۱ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
۲۸ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ | ||
− | |||
===«-گرد» و «-گراد»؛ دربارۀ دو همریشۀ کاذب فارسی و روسی=== | ===«-گرد» و «-گراد»؛ دربارۀ دو همریشۀ کاذب فارسی و روسی=== | ||
+ | <pre style="color: blue">محمدمهدی یزدانی | ||
+ | </pre> | ||
+ | در فارسی، پسوندها و پسوندوارههای مختلفی به مکان اشاره میکنند؛ مانند ''-آباد''، ''-ستان''، ''-کند''/''-جند'' (در ''تاشکند'' و ''بیرجند'')، ''-گان''/''-کان''/''-جان'' (در ''گرگان''، ''اردکان'' و ''سیرجان'') و نیز ''-گِرد'' و گونۀ (معرب) آن ''-جِرد'' و غیره. | ||
− | در | + | سالهاست در نوشتههای مختلف پسوندوارۀ ''-گرد''/''-جرد'' فارسی را، که در نام شهرها و روستاها و آبادیهای زیادی در ایران کاربرد دارد (مانندِ ''سوسنگرد'' و ''بروجرد'')، با پسوندوارۀ ''-گراد'' در زبانهای اسلاوی (مانندِ ''لنینگراد'' و ''بلگراد'') مرتبط میدانند و حتی برخی صورت اسلاوی را نوعی اقتباس از زبانهای ایرانی پنداشتهاند. در این یادداشت به بررسی این دو پسوندواره میپردازیم. |
− | + | ====''-گِرد''==== | |
+ | ''-گرد''/''-جرد'' در نام بسیاری از شهرها و روستاهای ایران وجود دارد که بنابر قرائن موجود، پیشینهٔ کاربرد آن به دوران اشکانیان بازمیگردد. وجود این پسوندواره در برخی از جاینامها میتواند نشانهای از قدمت زیاد آن شهر و آبادی باشد. | ||
− | + | ''-گرد'' (''-جرد'') را برخی، از جمله دهخدا، بهمعنای «شهر» و «حصار» و «قلعه» میدانند: | |
− | |||
− | + | <blockquote> | |
+ | مزید مؤخر [= پسوند] امکنه قرار میگیرد و بهمعنی «قلعه» و «حصار» و «شهر» است (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل «جرد») | ||
+ | </blockquote> | ||
− | این | + | برخی هم این پسوندواره را همان واژۀ ''گرد'' به معنی «مدوّر» پنداشتهاند؛ چراکه برخی شهرهای دارای این پسوندواره دایرهایشکل ساخته شدهاند؛ مانند ''دارابگرد'' در فارس (نک. ویکیپدیای فارسی). |
− | + | اما این پسوندوارۀ ''-گرد'' در واقع گونهای از ''کِرد''، صفت مفعولی از فعل ''کردن'' (با تلفظ ''کِردن'')، بهمعنای «کرده» و «ساخته» است (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل «گرد»؛ صادقی، ۱۳۸۴: ۸). ''-گرد'' وقتی بعد از اسم خاص بیاید، به شهر و آبادی دلالت میکند و نشان میدهد که چه کسی آن را بنا نهادهاست. در فارسی دری، صورتهای دیگری همچون ''-ورد''، ''-جرد'' و ''-کرد'' نیز بهکار رفتهاست. فعل ''کردن'' فارسی از ریشۀ هندواروپایی kʷer* بهمعنای «ساختن» و «انجامدادن» است (نک. حسندوست، ۱۳۹۳: ذیل «کردن») که در روسی واژۀ чары بهمعنای «سحر» و «جادو» از این ریشۀ هندواروپایی مشتق شده و واژههای чаровать «سِحر کردن» و разочарование «ناامیدی» از دیگر مشتقات آن هستند. در فارسی قدیم، ترکیب «شهر کردن» یعنی «بنانهادن شهر»؛ مثلاً | |
− | + | <blockquote> | |
+ | و شهر ''دار[ا]بگرد'' از پارس دارا بِکَرد. (ابن بلخی، ۱۳۸۵: ص۵۵ [با استفاده از ویکیپدیای فارسی]) | ||
+ | </blockquote> | ||
− | + | پسوند ''-گِرد'' در معنای «ساخته» (و نه «شهر») پس از اسمهای خاص میآید؛ مثلاً ''خسروگرد''، ''دارابگرد''، ''سوسنگرد''، ''سیاوشگرد''، ''فیروزگرد''؛ ''بروجرد''، ''بهرامجرد''، ''طغرلجرد''، ''فرهادجرد''، ''هرمزجرد'' و غیره. با گذر زمان، معنای «ساختن» و «بنانهادن» در ''-گرد'' کمرنگ شده و از آنجا که ''-گرد'' بیشتر به شهرها اطلاق شده و بسیاری از شهرها و آبادیها درون قلعه و حصار شکل گرفتهاند، مجازاً معنای «شهر» و «حصار» و «قلعه» نیز یافتهاست. به همین علت، در برخی جاینامها معنای «شهر» و «قلعه» دارد؛ مثلاً: ''هشتگرد'' («شهر دارای هشت قلعه»)، ''خرگرد'' (بهروایتی، «شهر طلوع خورشید»)، ''ویشگرد'' (بهروایتی، «قلعهٔ پرجمعیت») و نامهای پرشمار دیگر. باید توجه داشت که «شهر» و «قلعه» و «حصار» معانی مجازی ''-گرد''/''-جرد'' هستند، نه معانی لفظی آن. | |
− | + | ====''-گِراد''==== | |
+ | پسوندوارۀ ''-گراد'' در روسی، صورت اسلاوی باستانِ градъ است که در روسی امروز، واکهدار شده و بهصورت город /gorât (و همچنین град /grad) «شهر» و در صربی و برخی دیگر از زبانهای اسلاوی، بهصورت град /grad (مثل ''بِلگراد'') تحول یافتهاست. این واژه در اسلاوی باستان بهمعنای «شهر»، «باغ»، «دیوار» بودهاست و در روسی بهمعنای «شهر» و «استحکامات» و «قلعه». | ||
− | ---- | + | ''-گراد'' اسلاوی از ریشههای فرضی هندواروپایی gʰordʰos* یا gʰerdʰ* بهمعنای «محاصرهکردن»، «احاطهکردن»، «فراگرفتن» و «دربرگرفتن» مشتق شدهاست (نک. درکسن، ٢۰۰۸: ۱۷۸). از آنجا که اساساً شهرهای قدیمی دارای قلعه و استحکاماتی بودهاند، ''-گراد'' مجازاً معنای «استحکامات» و «قلعه» نیز پیدا کردهاست. از همین ریشه، واژۀ огород «باغچه» (یعنی «جای کوچک و محصور») نیز مشتق شدهاست. ''-گراد'' اسلاوی با garden «باغ» و yard «حیاط، محوطه» انگلیسی و -gǝrǝδa «غار» اوستایی (نک. بارتلمه، ۱۹۰۴: ستون ۵٢٢؛ نیز نک. نوبرگ، ۱۹۷۴: ۸۰) و ''کَرت''/''کَرد'' فارسی نو (فارسی کرمانی: ''کُرت'') بهمعنای «هر یک از بخشهای تقریباً مساوی مزرعه یا باغچه» همریشه است. |
− | + | با توجه به موارد ذکرشده، مشخص است که ''-گرد''/''-جرد'' فارسی به ''-گراد'' اسلاوی هیچ ارتباط ریشهشناختیای ندارد و تطابقِ واژهساختی و آوایی و معناییِ این دو کاملاً اتفاقی است. | |
+ | ---- | ||
+ | * منابع: | ||
Фасмер М. Этимологический словарь русского языка = Russisches etymologisches Wörterbuch / пер. с нем. и доп. О. Н. Трубачёва. — 2-е изд., стер. — М. : Прогресс, 1986–1987. — Т. 1—4. | Фасмер М. Этимологический словарь русского языка = Russisches etymologisches Wörterbuch / пер. с нем. и доп. О. Н. Трубачёва. — 2-е изд., стер. — М. : Прогресс, 1986–1987. — Т. 1—4. | ||
سطر ۳۴: | سطر ۴۲: | ||
Кретов А. А. Славянская этимология "Гордый". Институт русского языка: http://www.ruslang.ru. | Кретов А. А. Славянская этимология "Гордый". Институт русского языка: http://www.ruslang.ru. | ||
− | + | .Bartholomae, Christian (1904). ''Altiranisches Wörterbuch''. Strassburg: Karl J. Trübner | |
− | + | .Derksen, Rick (2008). ''Etymological Dictionary of the Slavic Inherited Lexicon''. Leiden, Boston: Brill | |
− | + | .Nyberg, Henrik Samuel (1974). ''A Manual of Pahlavi''. Part II: Glossary. Wiesbaden: Otto Harrassowitz | |
− | - | + | - ابن بلخی (۱۳۸۵). ''[[فارسنامه]]''. به سعی و اهتمام و تصحیح گای لیسترانج و رینولد الن نیکلسون. تهران: اساطیر. |
− | - | + | - [[حسندوست، محمد]] (۱۳۹۳). ''[[فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی]]''. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. |
− | - | + | - [[دهخدا، علیاکبر]] (۱۳۷۷). ''[[لغتنامه]]''. تهران: دانشگاه تهران و روزنه. |
− | - | + | - [[صادقی، علیاشرف]] (۱۳۸۴). «ریشهشناسی نامهای جغرافیایی فارس». ''فارسشناخت''. دورۀ جدید. ش۳. تابستان و پاییز، ص۷-۱٢. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | - ویکیپدیای فارسی. «دارابگرد». [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DA%AF%D8%B1%D8%AF اینجا] | ||
+ | ---- | ||
[[پارسیشناسی: محمدمهدی یزدانی|دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در ''پارسیشناسی'']] | [[پارسیشناسی: محمدمهدی یزدانی|دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در ''پارسیشناسی'']] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۰۵
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
«-گرد» و «-گراد»؛ دربارۀ دو همریشۀ کاذب فارسی و روسی
محمدمهدی یزدانی
در فارسی، پسوندها و پسوندوارههای مختلفی به مکان اشاره میکنند؛ مانند -آباد، -ستان، -کند/-جند (در تاشکند و بیرجند)، -گان/-کان/-جان (در گرگان، اردکان و سیرجان) و نیز -گِرد و گونۀ (معرب) آن -جِرد و غیره.
سالهاست در نوشتههای مختلف پسوندوارۀ -گرد/-جرد فارسی را، که در نام شهرها و روستاها و آبادیهای زیادی در ایران کاربرد دارد (مانندِ سوسنگرد و بروجرد)، با پسوندوارۀ -گراد در زبانهای اسلاوی (مانندِ لنینگراد و بلگراد) مرتبط میدانند و حتی برخی صورت اسلاوی را نوعی اقتباس از زبانهای ایرانی پنداشتهاند. در این یادداشت به بررسی این دو پسوندواره میپردازیم.
-گِرد
-گرد/-جرد در نام بسیاری از شهرها و روستاهای ایران وجود دارد که بنابر قرائن موجود، پیشینهٔ کاربرد آن به دوران اشکانیان بازمیگردد. وجود این پسوندواره در برخی از جاینامها میتواند نشانهای از قدمت زیاد آن شهر و آبادی باشد.
-گرد (-جرد) را برخی، از جمله دهخدا، بهمعنای «شهر» و «حصار» و «قلعه» میدانند:
مزید مؤخر [= پسوند] امکنه قرار میگیرد و بهمعنی «قلعه» و «حصار» و «شهر» است (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل «جرد»)
برخی هم این پسوندواره را همان واژۀ گرد به معنی «مدوّر» پنداشتهاند؛ چراکه برخی شهرهای دارای این پسوندواره دایرهایشکل ساخته شدهاند؛ مانند دارابگرد در فارس (نک. ویکیپدیای فارسی).
اما این پسوندوارۀ -گرد در واقع گونهای از کِرد، صفت مفعولی از فعل کردن (با تلفظ کِردن)، بهمعنای «کرده» و «ساخته» است (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل «گرد»؛ صادقی، ۱۳۸۴: ۸). -گرد وقتی بعد از اسم خاص بیاید، به شهر و آبادی دلالت میکند و نشان میدهد که چه کسی آن را بنا نهادهاست. در فارسی دری، صورتهای دیگری همچون -ورد، -جرد و -کرد نیز بهکار رفتهاست. فعل کردن فارسی از ریشۀ هندواروپایی kʷer* بهمعنای «ساختن» و «انجامدادن» است (نک. حسندوست، ۱۳۹۳: ذیل «کردن») که در روسی واژۀ чары بهمعنای «سحر» و «جادو» از این ریشۀ هندواروپایی مشتق شده و واژههای чаровать «سِحر کردن» و разочарование «ناامیدی» از دیگر مشتقات آن هستند. در فارسی قدیم، ترکیب «شهر کردن» یعنی «بنانهادن شهر»؛ مثلاً
و شهر دار[ا]بگرد از پارس دارا بِکَرد. (ابن بلخی، ۱۳۸۵: ص۵۵ [با استفاده از ویکیپدیای فارسی])
پسوند -گِرد در معنای «ساخته» (و نه «شهر») پس از اسمهای خاص میآید؛ مثلاً خسروگرد، دارابگرد، سوسنگرد، سیاوشگرد، فیروزگرد؛ بروجرد، بهرامجرد، طغرلجرد، فرهادجرد، هرمزجرد و غیره. با گذر زمان، معنای «ساختن» و «بنانهادن» در -گرد کمرنگ شده و از آنجا که -گرد بیشتر به شهرها اطلاق شده و بسیاری از شهرها و آبادیها درون قلعه و حصار شکل گرفتهاند، مجازاً معنای «شهر» و «حصار» و «قلعه» نیز یافتهاست. به همین علت، در برخی جاینامها معنای «شهر» و «قلعه» دارد؛ مثلاً: هشتگرد («شهر دارای هشت قلعه»)، خرگرد (بهروایتی، «شهر طلوع خورشید»)، ویشگرد (بهروایتی، «قلعهٔ پرجمعیت») و نامهای پرشمار دیگر. باید توجه داشت که «شهر» و «قلعه» و «حصار» معانی مجازی -گرد/-جرد هستند، نه معانی لفظی آن.
-گِراد
پسوندوارۀ -گراد در روسی، صورت اسلاوی باستانِ градъ است که در روسی امروز، واکهدار شده و بهصورت город /gorât (و همچنین град /grad) «شهر» و در صربی و برخی دیگر از زبانهای اسلاوی، بهصورت град /grad (مثل بِلگراد) تحول یافتهاست. این واژه در اسلاوی باستان بهمعنای «شهر»، «باغ»، «دیوار» بودهاست و در روسی بهمعنای «شهر» و «استحکامات» و «قلعه».
-گراد اسلاوی از ریشههای فرضی هندواروپایی gʰordʰos* یا gʰerdʰ* بهمعنای «محاصرهکردن»، «احاطهکردن»، «فراگرفتن» و «دربرگرفتن» مشتق شدهاست (نک. درکسن، ٢۰۰۸: ۱۷۸). از آنجا که اساساً شهرهای قدیمی دارای قلعه و استحکاماتی بودهاند، -گراد مجازاً معنای «استحکامات» و «قلعه» نیز پیدا کردهاست. از همین ریشه، واژۀ огород «باغچه» (یعنی «جای کوچک و محصور») نیز مشتق شدهاست. -گراد اسلاوی با garden «باغ» و yard «حیاط، محوطه» انگلیسی و -gǝrǝδa «غار» اوستایی (نک. بارتلمه، ۱۹۰۴: ستون ۵٢٢؛ نیز نک. نوبرگ، ۱۹۷۴: ۸۰) و کَرت/کَرد فارسی نو (فارسی کرمانی: کُرت) بهمعنای «هر یک از بخشهای تقریباً مساوی مزرعه یا باغچه» همریشه است.
با توجه به موارد ذکرشده، مشخص است که -گرد/-جرد فارسی به -گراد اسلاوی هیچ ارتباط ریشهشناختیای ندارد و تطابقِ واژهساختی و آوایی و معناییِ این دو کاملاً اتفاقی است.
- منابع:
Фасмер М. Этимологический словарь русского языка = Russisches etymologisches Wörterbuch / пер. с нем. и доп. О. Н. Трубачёва. — 2-е изд., стер. — М. : Прогресс, 1986–1987. — Т. 1—4.
А. В. Семёнов. Этимологический словарь русского языка. — М. : Русский язык от А до Я. Издательство «ЮНВЕС», 2003
Кретов А. А. Славянская этимология "Гордый". Институт русского языка: http://www.ruslang.ru.
.Bartholomae, Christian (1904). Altiranisches Wörterbuch. Strassburg: Karl J. Trübner
.Derksen, Rick (2008). Etymological Dictionary of the Slavic Inherited Lexicon. Leiden, Boston: Brill
.Nyberg, Henrik Samuel (1974). A Manual of Pahlavi. Part II: Glossary. Wiesbaden: Otto Harrassowitz
- ابن بلخی (۱۳۸۵). فارسنامه. به سعی و اهتمام و تصحیح گای لیسترانج و رینولد الن نیکلسون. تهران: اساطیر.
- حسندوست، محمد (۱۳۹۳). فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۷). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران و روزنه.
- صادقی، علیاشرف (۱۳۸۴). «ریشهشناسی نامهای جغرافیایی فارس». فارسشناخت. دورۀ جدید. ش۳. تابستان و پاییز، ص۷-۱٢.
- ویکیپدیای فارسی. «دارابگرد». اینجا