یادداشت: دربارۀ اصالت تلفظ کاوه: تفاوت بین نسخهها
جز |
جز |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
<pre style="color: blue"> ابوالفضل خطیبی | <pre style="color: blue"> ابوالفضل خطیبی | ||
</pre> | </pre> | ||
− | دوست نازنین من، برادر کوچکتر من، دکتر سجّاد آیدنلو، شاهنامهشناس خبرۀ میهنِ ما، نیاز به معرّفی ندارد. سجّادِ عزیز بهتازگی با چندین کتاب و دهها جستار پژوهشی دربارۀ ''شاهنامه''، بیآنکه حتی یکی از آنها با دانشجویی مشترک باشد، به مرتبۀ استادتمامی رسید، آنهم در آستانۀ چهلسالگی در اوجِ جوانی. این پیروزمندی، بر او و جامعۀ ادبی ما در این قحطسال استادان باشرف و دانا مبارک باد! من و سجّاد با هم قرارها نهادهایم که آثار یکدیگر را صریحاً و بدون تعارف نقد کنیم، بیآنکه از یکدیگر برنجیم و تا کنون چنین بوده است و در اینجا هم قصد دارم به نقد صریحِ جستار جدید او بپردازم که در تازهترین شمارۀ | + | دوست نازنین من، برادر کوچکتر من، دکتر سجّاد آیدنلو، شاهنامهشناس خبرۀ میهنِ ما، نیاز به معرّفی ندارد. سجّادِ عزیز بهتازگی با چندین کتاب و دهها جستار پژوهشی دربارۀ ''شاهنامه''، بیآنکه حتی یکی از آنها با دانشجویی مشترک باشد، به مرتبۀ استادتمامی رسید، آنهم در آستانۀ چهلسالگی در اوجِ جوانی. این پیروزمندی، بر او و جامعۀ ادبی ما در این قحطسال استادان باشرف و دانا مبارک باد! من و سجّاد با هم قرارها نهادهایم که آثار یکدیگر را صریحاً و بدون تعارف نقد کنیم، بیآنکه از یکدیگر برنجیم و تا کنون چنین بوده است و در اینجا هم قصد دارم به نقد صریحِ جستار جدید او بپردازم که در تازهترین شمارۀ ''بخارا''ی شریف (شمارۀ ۱۴۶، مهر و آبان ۱۴۰۰، ص۲۶-۵۵) منتشر شده است، با عنوان «کاوه یا گاوه؟» که سومین جستار از سلسلهجستارهای اوست با عنوان «طرح نمونههایی از مشکلات شاهنامه» (برای خواندن این مقاله در ''پارسیشناسی'' [[یادداشت: «کاوه» یا «گاوه»؟|اینجا]] را ببینید). البته که این نقد به هیچ روی از ارزش پژوهشی نابِ این جستار فرونمیکاهد. گذشته از این، چه بسا نظر من در این نقد، از سوی نویسنده و پژوهندگان دیگر پذیرفته نشود. در این جستار، آیدنلو با بررسی اسناد و شواهدی نشان داده است که تلفظِ '''کاوه'''، شخصیت پرآوازۀ ''شاهنامه''، '''گاوه''' و درفش گاویانی محتملتر است از '''کاوه''' و '''درفش کاویانی'''. در متون فارسی و عربی گذشته از صورت '''کاوه'''، صورتهای '''کابه'''، '''کابی'''، و '''کاوی''' و نیز درفشِ منسوب به او، '''کابیان''' هم ضبط شده است. نویسنده '''کابه''' را صورتِ گویشی '''گاب''' بهعلاوۀ «ه»یِ نسبت، '''کابی''' را '''گابی'''، بازهم '''گاب''' بهعلاوۀ یای نسبت، و '''کاوی''' را '''گاوی'''، '''گاو''' بهعلاوۀ یای نسبت میانگارد. منبع اصلی او ترجمۀ عربی بنداری اصفهانی از ''شاهنامه'' در نیمۀ اول قرن هفتم هجری (سال ۶۲۰ و ۶۲۱) است که '''کاوه''' را به '''جاوه''' و '''کاویان''' را به '''جاویان''' معرّب کرده است. پس، از نظر بنداری نام این پهلوان '''گاوه''' و درفش منسوب به او '''گاویان''' بوده است. از آنجا که در نسخههای ''شاهنامه'' و دیگر متون فارسی تمایزی بین کاف و گاف نیست، نویسنده همین ضبط بنداری را محتملتر از صورتهای شناختهشدۀ این نام میداند. از دیگر اسنادی که پژوهندۀ ما بدان استناد میکند دو فرهنگ فارسی به فارسی در قرن نهم هجری، ''فرهنگ زفان گویا'' و ''شرفنامۀ مَنیَری'' و نیز برخی فرهنگهای جدیدتر است. به نظر آیدنلو، ساختِ صورتِ '''گاوه'''ی منسوب به '''گاو''' مانند '''گرازه'''، پهلوان ایرانی است که منسوب است به حیوان '''گراز'''. |
در متون عربی غیر از آنکه گاف به جیم معرب میشود، گاهی هم گاف به صورت کاف میآید که بهتر است بگوییم '''کاوه''' املای ناقصی است از '''گاوه''' تا اینکه '''کاوه''' معرّب '''گاوه''' باشد (نک: «دو نکتۀ مختصر از حاشیۀ احسنالتقاسیم مقدسی»، یادداشتهای احمدرضا قائممقامی در کانال تلگرامی) و آیدنلو از همین قاعده نیز برای اثبات نظر خود بهره میبرد، ولی به نظر نگارنده بنا بر دلایل و شواهد زیر، در زمان فردوسی، همین تلفظ رایج امروزیِ '''کاوه''' و '''درفش کاویانی''' محتملتر بوده است: | در متون عربی غیر از آنکه گاف به جیم معرب میشود، گاهی هم گاف به صورت کاف میآید که بهتر است بگوییم '''کاوه''' املای ناقصی است از '''گاوه''' تا اینکه '''کاوه''' معرّب '''گاوه''' باشد (نک: «دو نکتۀ مختصر از حاشیۀ احسنالتقاسیم مقدسی»، یادداشتهای احمدرضا قائممقامی در کانال تلگرامی) و آیدنلو از همین قاعده نیز برای اثبات نظر خود بهره میبرد، ولی به نظر نگارنده بنا بر دلایل و شواهد زیر، در زمان فردوسی، همین تلفظ رایج امروزیِ '''کاوه''' و '''درفش کاویانی''' محتملتر بوده است: | ||
سطر ۲۵: | سطر ۲۵: | ||
---- | ---- | ||
*پینوشتها و منابع: | *پینوشتها و منابع: | ||
− | #برای این صورتها، بنگرید به نمایههای این دو کتاب: طبری، محمد بن جریر، ''کتاب تاریخ الرسل والملوک''، به کوشش یان دوخویه و دیگران، لایدن، ۱۸۹۷-۱۹۰۱، جلد ۱۴؛ ثعالبی نیشابوری، ابومنصور، ''تاریخ غررالسیر (غررأخبار ملوک الفرس و سیرهم) ''، به کوشش ﮬ. زُتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰ (تهران ۱۹۶۳). | + | #برای این صورتها، بنگرید به نمایههای این دو کتاب: طبری، محمد بن جریر، ''کتاب تاریخ الرسل والملوک''، به کوشش یان دوخویه و دیگران، لایدن، ۱۸۹۷-۱۹۰۱، جلد ۱۴؛ ثعالبی نیشابوری، ابومنصور، ''تاریخ غررالسیر (غررأخبار ملوک الفرس و سیرهم)''، به کوشش ﮬ. زُتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰ (تهران ۱۹۶۳). |
#خطیبی، ابوالفضل، «گرشاسپ یا کرشاسپ، گشواد یا کشواد، گرسیوز یا کرسیوز»، ''جشننامۀ استاد دکتر سلیم نیساری''، زیر نظر غلامعلی حدّاد عادل، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۹۶۳، ص۱۵۵-۱۶۴. | #خطیبی، ابوالفضل، «گرشاسپ یا کرشاسپ، گشواد یا کشواد، گرسیوز یا کرسیوز»، ''جشننامۀ استاد دکتر سلیم نیساری''، زیر نظر غلامعلی حدّاد عادل، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۹۶۳، ص۱۵۵-۱۶۴. | ||
#اسدی طوسی، علی بن محمد، ''لغت فرس''، به کوشش عباس اقبال، چاپخانۀ مجلس، تهران، ۱۳۱۰، ص۵۰۱. | #اسدی طوسی، علی بن محمد، ''لغت فرس''، به کوشش عباس اقبال، چاپخانۀ مجلس، تهران، ۱۳۱۰، ص۵۰۱. | ||
سطر ۳۱: | سطر ۳۱: | ||
#رفیع دهلوی، ''دستورالافاضل''، به کوشش نذیر احمد، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۵۲، ص۲۰۱. | #رفیع دهلوی، ''دستورالافاضل''، به کوشش نذیر احمد، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۵۲، ص۲۰۱. | ||
#یادآوری: برای بقیۀ ارجاعات منابع، بنگرید به جستار موردِ نقد از سجاد آیدنلو و کتابِ کریستنسن، آرتور، ''کاوۀ آهنگر و درفش کاویانی''، ترجمۀ منیژۀ احدزادگان آهنی، تهران، طهوری، ۱۳۸۴. | #یادآوری: برای بقیۀ ارجاعات منابع، بنگرید به جستار موردِ نقد از سجاد آیدنلو و کتابِ کریستنسن، آرتور، ''کاوۀ آهنگر و درفش کاویانی''، ترجمۀ منیژۀ احدزادگان آهنی، تهران، طهوری، ۱۳۸۴. | ||
+ | ---- | ||
+ | [[پارسیشناسی: ابوالفضل خطیبی|دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در ''پارسیشناسی'']] | ||
− | [[پارسیشناسی: | + | [[پارسیشناسی: یادداشتهای همکاران|دیگر یادداشتهای همکاران ''پارسیشناسی'']] |
---- | ---- | ||
− | [[ | + | صفحۀ مرتبط |
+ | |||
+ | [[یادداشت: «کاوه» یا «گاوه»؟|«کاوه» یا «گاوه»؟/ سجاد آیدنلو]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۰
۲۷ شهریور ۱۴۰۰
دربارۀ اصالتِ تلفّظِ کاوه (نقدی بر جستارِ «کاوه یا گاوه؟»)
ابوالفضل خطیبی
دوست نازنین من، برادر کوچکتر من، دکتر سجّاد آیدنلو، شاهنامهشناس خبرۀ میهنِ ما، نیاز به معرّفی ندارد. سجّادِ عزیز بهتازگی با چندین کتاب و دهها جستار پژوهشی دربارۀ شاهنامه، بیآنکه حتی یکی از آنها با دانشجویی مشترک باشد، به مرتبۀ استادتمامی رسید، آنهم در آستانۀ چهلسالگی در اوجِ جوانی. این پیروزمندی، بر او و جامعۀ ادبی ما در این قحطسال استادان باشرف و دانا مبارک باد! من و سجّاد با هم قرارها نهادهایم که آثار یکدیگر را صریحاً و بدون تعارف نقد کنیم، بیآنکه از یکدیگر برنجیم و تا کنون چنین بوده است و در اینجا هم قصد دارم به نقد صریحِ جستار جدید او بپردازم که در تازهترین شمارۀ بخارای شریف (شمارۀ ۱۴۶، مهر و آبان ۱۴۰۰، ص۲۶-۵۵) منتشر شده است، با عنوان «کاوه یا گاوه؟» که سومین جستار از سلسلهجستارهای اوست با عنوان «طرح نمونههایی از مشکلات شاهنامه» (برای خواندن این مقاله در پارسیشناسی اینجا را ببینید). البته که این نقد به هیچ روی از ارزش پژوهشی نابِ این جستار فرونمیکاهد. گذشته از این، چه بسا نظر من در این نقد، از سوی نویسنده و پژوهندگان دیگر پذیرفته نشود. در این جستار، آیدنلو با بررسی اسناد و شواهدی نشان داده است که تلفظِ کاوه، شخصیت پرآوازۀ شاهنامه، گاوه و درفش گاویانی محتملتر است از کاوه و درفش کاویانی. در متون فارسی و عربی گذشته از صورت کاوه، صورتهای کابه، کابی، و کاوی و نیز درفشِ منسوب به او، کابیان هم ضبط شده است. نویسنده کابه را صورتِ گویشی گاب بهعلاوۀ «ه»یِ نسبت، کابی را گابی، بازهم گاب بهعلاوۀ یای نسبت، و کاوی را گاوی، گاو بهعلاوۀ یای نسبت میانگارد. منبع اصلی او ترجمۀ عربی بنداری اصفهانی از شاهنامه در نیمۀ اول قرن هفتم هجری (سال ۶۲۰ و ۶۲۱) است که کاوه را به جاوه و کاویان را به جاویان معرّب کرده است. پس، از نظر بنداری نام این پهلوان گاوه و درفش منسوب به او گاویان بوده است. از آنجا که در نسخههای شاهنامه و دیگر متون فارسی تمایزی بین کاف و گاف نیست، نویسنده همین ضبط بنداری را محتملتر از صورتهای شناختهشدۀ این نام میداند. از دیگر اسنادی که پژوهندۀ ما بدان استناد میکند دو فرهنگ فارسی به فارسی در قرن نهم هجری، فرهنگ زفان گویا و شرفنامۀ مَنیَری و نیز برخی فرهنگهای جدیدتر است. به نظر آیدنلو، ساختِ صورتِ گاوهی منسوب به گاو مانند گرازه، پهلوان ایرانی است که منسوب است به حیوان گراز.
در متون عربی غیر از آنکه گاف به جیم معرب میشود، گاهی هم گاف به صورت کاف میآید که بهتر است بگوییم کاوه املای ناقصی است از گاوه تا اینکه کاوه معرّب گاوه باشد (نک: «دو نکتۀ مختصر از حاشیۀ احسنالتقاسیم مقدسی»، یادداشتهای احمدرضا قائممقامی در کانال تلگرامی) و آیدنلو از همین قاعده نیز برای اثبات نظر خود بهره میبرد، ولی به نظر نگارنده بنا بر دلایل و شواهد زیر، در زمان فردوسی، همین تلفظ رایج امروزیِ کاوه و درفش کاویانی محتملتر بوده است:
به طور کلی برای تشخیص گاف از کافِ مکتوب در شاهنامه سه راه وجود دارد:
۱. تلفظ امروزی فارسیزبانان: در مورد کاوه و درفش کاویانی، بیگمان همین صورت (با کاف) رایج بوده و هست. به بیان دیگر، نقالان در کوچه و بازار و نیز شاهنامهخوانان طی قرنهای گذشته تا امروز همین تلفظ را برای ما حفظ کردهاند. بهویژه آنکه کاوه از شخصیتهای پرآوازۀ شاهنامه است و ایرانیان او را گرامی میداشتهاند. شاید برخی این اشکال را به این استدلال وارد بدانند که مردم هم همین صورت خطی کاف را در نام کاوه در شاهنامه دیدهاند و کاوه تلفظ کردهاند، ولی این اشکال وجهی ندارد، زیرا نامهایی چون گودرز و گیو و گرشاسپ و جز اینها در شاهنامه با کاف نوشته میشدند، اما تلفظ امروزین همۀ آنها با گاف است، نه کاف. چنانکه آیدنلو خود نوشته است در نسخههای قدیم و جدید شاهنامه و حتی در چاپهای سنگی کاف از گاف متمایز نمیشده است، ولی دستکم از بیش از یکصد سال پیش اطلاع داریم که تلفظ قطعیِ کاوه رایج بوده است: در چاپ سنگی شاهنامۀ معروف به امیر بهادر جنگ در اواخر قاجاریه (چاپ: ۱۳۲۶ قمری، ص۱۰) که گاف را با سرکش روی کاف نوشتهاند، کاوه به همین صورت با کاف ضبط شده است.
۲. اشتقاقِ نام: به نظر نگارنده نظر کریستنسن در این باره هوشمندانه است و در فرضیۀ او – و نیز دیگر استادان- نشانهای از گاو دیده نمیشود. به نظر او کاویان در درفش کاویانی از کَویِ (kawi) اوستا به معنی «شاه/ شاهزاده» است و کَویان (در فارسی میانه، صورت جمع اضافی کَوی) صفت آن و به معنی «شاهی یا شاهانه» است. کاویان به صورتِ بالاندۀ (قوی) اوستایی kāvayas-ča بازمیگردد. کَوی در پهلوی ساسانی و فارسی نو به کَی، و کَویان به کَیان تبدیل شده است. از آنجا که در دورۀ ساسانی کَوی و کَویان شناخته نبود برای منسوب کردن درفش، شخصی به نامِ کاوَگ (فارسی نو: کاوَه) را ساختند و درفش کاویان را بدو منسوب کردند. یعنی طی یک فرایند اشتقاقِ معکوس بهجای آنکه کاوه نام خود را به درفش معروف ساسانی بدهد، نام خود را از درفش معروف گرفته است (بهویژه نک: کریستنسن، ۳۲-۳۷، ۴۶). چنانکه ملاحظه شد، این اشتقاق مناسبِ کاوه و بهویژه درفش کاویانی است و شرح این درفش در شاهنامه و منابع متقدّم دیگر، دربارۀ پیوندِ میان درفش کاویان با درفش کیان و شاهان، بر محتمل بودن این اشتقاق گواهی میدهد. از آن سو، در هیچیک از شواهد، پیوندی میان درفش کاویان با گاو دیده نمیشود که بر محتمل بودنِ تلفظ گاویان گواهی دهد. نکتۀ بسیار مهم دیگر این است که در هیچیک از منابعی که شرحی از درفش کاویان به دست دادهاند، کوچکترین اشارهای به نقش گاو بر روی این درفش نشده است و نیز در هیچیک از نقاشیهای قدیم و جدید از درفش کاویان، بازهم نشانی از نقشِ گاو بر روی این درفش نیست. همچنانکه مثلاً نقش گراز بر روی درفشِ پهلوان ایرانی گرازه دیده میشود. اگر فردوسی یا دیگر شاعران و نویسندگان دورۀ متقدّم اسلامی، این نام را گاوه و درفش را گاویان تلفظ کرده باشند، به هر حال، به نامِ گاو - هرچند پوشیده- اشاره میکردند. بهویژه اینکه خودِ فردوسی علاقهای هم به قرینهسازی و بازی زبانی با نامها دارد (مانند کندرو، رستم، سهراب و جز آنها) و خاقانی که در این زمینه استاد است.
هیچیک از شواهد قدیمی که آیدنلو برای پیوندِ میان گاوه و گاویان با گاو بهتفصیل شرح داده است، روشنگر این ارتباط نیست. از آن جملهاند: اهمیت گاو در داستان کاوه و فریدون و گاو برمایه و گاوسواری فریدون و روایت کماهمیت کشاورز بودن بهجای پیشۀ آهنگری کاوه و نتیجۀ ارتباطِ کاوۀ کشاورز با گاو و جز آنها. دکتر آیدنلو در یک جا این نظرِ کریستنسن را که کاویان از کَوی اوستایی گرفته شده است، رد میکند و با عرضۀ شواهدی مینویسد «فردوسی و بسیاری از قدما پیش و پس از نظم شاهنامه، کاویان را منسوب به نام کاوه/گاوه میدانستند» (ص۴۶). از جمله شواهد او این است که در شاهنامه قارن پسر کاوه، «قارنِ کاویان» خوانده شده است. اینکه کاویان را به نام کاوه منسوب میدانستند، فرضی درست و روشن است و نیازی به ذکر شواهد هم نبود. بحث کریستنسن اساساً نه مخالفت با این فرض که مبتنی بر دانش ریشهشناسی امروزین است که کاویان منسوب به کاوه است و هر دو از کَویِ اوستا گرفته شدهاند. منتها، چنانکه گفته شد، بهجای آنکه درفش نامش را از کاوه بگیرد، کاوه نامش را از درفش گرفته است. در حقیقت تناقضی هم بین این فرض و منسوب بودن کاویان به کیان نیست. طبق داستان معروف شاهنامه درفشِ کاویانی به کاوه منسوب است و از همان زمانِ همراهی کاوه با شاهآفریدون، با آراستن آن به عنوان درفش شاهی شناخته میشود.
دکتر آیدنلو صورتهای دیگر این نام را هم به گاو ربط میدهد. به نظر او صورتهای کابه و کابی، گابه و گابی تلفظ میشده که منسوب است به گاب، صورت گویشی گاو. به نظر نگارنده این اشتقاق بسیار نامحتمل است، زیرا این صورت که در منابع قدیمی چون تاریخ طبری، ترجمه و تفسیر طبری و غرر اخبارِ ثعالبی و منابع دیگر آمده، باید ناشی از یک تحول زبانی در دوران قدیم باشد نه یک صورت گویشی که اساساً در متون به کار نرفته است. احتمالاً واجِ «و» در نام کاوه به «ب» در «کابی» و «کابه» تبدیل شده و چنانکه کریستنسن (ص۳۸، پانوشت۱) اشاره کرده، این تبدیل در نامِ کَواذِ (Kavāð) پهلوی نیز که به قباد معرّبِ شده است، دیده میشود.
۳. معرّب نام در متون عربی: مهمترین منبع آیدنلو برای تلفظ گاوه ترجمۀ عربی بنداری است که نام را جاوه، معرّب گاوه و جاویانی، معرّب گاویانی ضبط کرده است. بحثی نیست که ترجمۀ عربی بنداری مهم است، ولی ویژگیهایی دارد که برای چنین نظرپردازیِ مهمی بسنده نیست. بهویژه اینکه این متن، ترجمه است و در زمینۀ چنین مباحثی در مرتبۀ فروتری از شاهنامه و تاریخ طبری و جز آنها جای میگیرد که راوی روایات کهنی هستند و همۀ آنها با میانجی به خداینامهی دورۀ ساسانی میرسند. چنانکه گفته شد کاف در متون عربی میتواند صورت ناقصی باشد از گاف و آیدنلو از همین قاعده استفاده کرده و بر آن شده است که صورت کاوه در متون عربی چه بسا معرّب گاوه باشد و در نسخههای شاهنامه و متون فارسی هم، چون کاف از گاف متمایز نمیشود، کاوه میتواند نمایانگر گاوه باشد، اما آیدنلو نکتۀ مهمی را نادیده انگاشته و آن اینکه پیش از بنداری در هیچیک از منابع، کاوه به جاوه معرّب نشده است. در شاهنامه، هنگامی به یک نامِ کافدار برمیخوریم، باید احتمال داد که پنجاه درصد کاف باشد و پنجاه درصد گاف و درستی هر یک را – چنانکه تا اینجا توضیح داده شد- تلفظ امروزین نام مذکور و کاربرد آن در متون پهلوی و منابع عربی و فارسی که اصل آنها به خداینامهی پهلوی میرسند و نیز اشتقاق نام مشخص میکند. تعریبِ گاف به جیم قاعدهای است که نمونههای فراوانی دارد، ولی وجود املای ناقصِ کاف بهجای گاف، مانند مورد پیشین قاعدهمند نیست. به بیان دیگر، اگر گاف در نامی به جیم تبدیل نشده باشد، در موردِ کاررفتِ صورتِ ناقصِ کاف بهجای آن در منابع عربی، دیگر نمیتوان احتمال پنجاهدرصد ـ پنجاهدرصد را مطرح کرد، بلکه احتمالِ کاررفتِ آن بسیار کمتر است. مثلاً در سراسر تاریخ طبری نامهای آغازیده به گاف که به جیم تبدیل شدهاند، بیش از دو برابرِ نامهایی است که در آنها، گاف به صورتِ املای ناقصِ کاف آمده است. در اخبارالطوال دینوری هم تا حدودی همین نسبت رعایت شده است (در این متن فقط کُردیه و کُردوی به جای گُردیه و گُردوی به کار رفته است). کتاب غرر اخبار ثعالبی گویا یک استثناء است و در آن هیچ نامی از این دست به جیم تبدیل نشده و اینگونه نامها صورت ناقصِ کاف را دارند. برخی نامهای گافدار که بهصورت کاف تبدیل یافتهاند، یک بار هم به جیم معرب شدهاند. مثلِ گشتاسپ که هم صورت جشتاسب به کار رفته و هم کشتاسب، هم جستهم به کار رفته است و هم کستهم، هم جیومرت و هم کیومرث، هم جوذرز و هم کودرز . بنابراین، چنانچه به نامی کافدار در شاهنامه برخوردیم، در صورت نبودِ معرِبِ آن به جیم در منابع عربیِ همعصرِ فردوسی یا پیش از او، باید فرض کنیم که کاف است نه گاف. مگر آنکه راههای شناختی که پیشتر گفته شد، بر کاربردِ گاف گواهی دهند. نگارنده در جستاری نشان داده است که صورتهای گرشاسپ بهجای کرشاسپ و گشواد بهجای کشواد و گرسیوز بهجای کرسیوز درستاند. برای گشواد صورت معرّب جشواد هست و اگرچه برای کرشاسپ صورت معرّب جرشاسب دیده نمیشود و در غرر اخبار و متون دیگر صورت کرشاسب آمده است، نگارنده در این مورد، شواهد مهمی را برای درستی صورت گاف عرضه کرد که مهمترین آنها این است که «گ» در این نام، در خط پهلوی آشکارا پیداست و امروزه هم گرشاسب تلفظ میکنیم نه کرشاسب . آیدنلو که به این جستار توجه نشان داده، کوشیده است تا بر اساس صورت ناقص کاف بهجای گاف در منابع عربی، وجود تلفظ گاوه را نشان دهد، ولی شواهد او برای تلفظ گاوه یا متأخر هستند و یا قانعکننده نیستند.
آیدنلو گذشته از ترجمۀ بنداری به فرهنگهایی استناد کرده که از قرن نهم هجری به بعد نوشته شدهاند و در یک جا نوشته است که در بعضی از فرهنگهای قدیمی، مانند لغت فرس اسدی طوسی، فرهنگ قوّاس، صحاحالفرس و بحرالفضائل نام کاوه ثبت نشده است، ولی در کهنترین و معروفترین فرهنگ فارسی، یعنی لغت فرس (تألیف: ۴۶۵-۴۷۵) و نیز صحاحالفرس (تألیف: ۷۲۸) و دستورالافاضلِ رفیعِ دهلوی (تألیف: ۷۴۳، ص۲۰۱) نام کاوه یا درفش کاویان دیده میشود. در موردِ لغت فرس، آیدنلو خود میداند که هر سه چاپِ مجتبائی- صادقی، عباس اقبال و پاول هُرن مهم و معتبرند و نسخههای مبنای کار آنها به دستنویسهای مختلفی بازمیگردد که شاگردان اسدی تدوین و شواهد لغات را استخراج کردهاند. پس باید به این نکته توجه داشت که برای واژه یا نامی شایسته است که هر سه چاپ این کتاب دیده شود؛ با این همه، در این فرهنگها نیز کاف از گاف متمایز نشده است.
حاصل سخن اینکه در شاهنامه و فرهنگهای قدیمی و منابع فارسی و عربی شواهد انبوهی بر تلفظ کاوه و کاویان گواهی میدهند و از دوران ساسانی (در خداینامه) تا قرن هفتم هجری، شواهدی که نشان دهد گاوه و گاویان تلفظ میشدهاند، وجود ندارد و شایسته نیست که تلفظِ متأخِر جاوه/گاوه و جاویان/ گاویان در ترجمۀ عربی بنداری و برخی فرهنگهای نه چندان قدیمی را به سراسر دوران کهن تعمیم داد. اگر جاوه در ترجمۀ عربی بنداری ناشی از کاربرد قیاسیِ صورتِ معرّب این نام با نامهای مشابهی چون جوذرز (گودرز) و جرازه (گُرازه) و جز آنها نباشد، احتمالاً یک تلفظ فرعی و جدیدتری بوده است در کنار تلفظِ کهنِ کاوه و کاویان .
- پینوشتها و منابع:
- برای این صورتها، بنگرید به نمایههای این دو کتاب: طبری، محمد بن جریر، کتاب تاریخ الرسل والملوک، به کوشش یان دوخویه و دیگران، لایدن، ۱۸۹۷-۱۹۰۱، جلد ۱۴؛ ثعالبی نیشابوری، ابومنصور، تاریخ غررالسیر (غررأخبار ملوک الفرس و سیرهم)، به کوشش ﮬ. زُتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰ (تهران ۱۹۶۳).
- خطیبی، ابوالفضل، «گرشاسپ یا کرشاسپ، گشواد یا کشواد، گرسیوز یا کرسیوز»، جشننامۀ استاد دکتر سلیم نیساری، زیر نظر غلامعلی حدّاد عادل، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۹۶۳، ص۱۵۵-۱۶۴.
- اسدی طوسی، علی بن محمد، لغت فرس، به کوشش عباس اقبال، چاپخانۀ مجلس، تهران، ۱۳۱۰، ص۵۰۱.
- محمد بن هندوشاه نخجوانی، صحاحالفرس، به کوشش عبدالعلی طاعتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۴۱، ص۲۴۱، ذیلِ «درفش کاویان».
- رفیع دهلوی، دستورالافاضل، به کوشش نذیر احمد، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۵۲، ص۲۰۱.
- یادآوری: برای بقیۀ ارجاعات منابع، بنگرید به جستار موردِ نقد از سجاد آیدنلو و کتابِ کریستنسن، آرتور، کاوۀ آهنگر و درفش کاویانی، ترجمۀ منیژۀ احدزادگان آهنی، تهران، طهوری، ۱۳۸۴.
دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در پارسیشناسی
دیگر یادداشتهای همکاران پارسیشناسی
صفحۀ مرتبط