پسوند: پسوندهای زبان فارسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۶۲: سطر ۱۶۲:
  
 
===-دانی/ -دونی===
 
===-دانی/ -دونی===
dâni/-duni- (پسوند) (با اسم می‌آید و اسم مکان می‌سازد) جای نگهداریِ ...: آشغالدونی، خوکدونی، زباله‌دانی، مرغدونی.
+
dâni/-duni- (پسوند) (با اسم می‌آید و اسم مکان می‌سازد) جای نگهداریِ ...: آشغالدونی، خوکدونی، زباله‌دانی، مرغدونی.
  
 
===-درد===
 
===-درد===

نسخهٔ ‏۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۵۲

محتویات

پسوندها و پسوندواره‌های اشتقاقی

-آباد

-آسا

âsâ- (پسوند) (با اسم می‌آید و صفت می‌سازد) شبیهِ یا مانندِ ...: برق‌آسا، جنون‌آسا، غول‌آسا، معجزه‌آسا‌.

-آگین

âgin- (پسوند) (با اسم می‌آید و صفت می‌سازد) آغشته به ...: دودآگین، زهرآگین، عطرآگین.

â- (پسوند)

  1. با بن حال می‌آید و صفت فاعلی می‌سازد: پویا، دانا، رسا، زیبا، فریبا.
  2. با بن حال می‌آید و صفت لیاقت می‌سازد: پذیرا، خوانا.

â- [عربی: -اً] (پسوند) با اسم، صفت یا قید می‌آید و قید می‌سازد: ابدا، حقا، اصلا، مطلقا.

â- (پسوند) با صفت می‌آید و اسم حالت می‌سازد: پهنا، خنکا، درازا، راستا، گرما.

â- (پسوند) (با برخی مصدرهای حرکتی می‌آید و قید زمان می‌سازد) هنگامِ ...: آمدنا، برگشتنا، رفتنا.

â- (پسوند) با برخی اسم‌های دخترانه یا پسرانه می‌آید و اسم دخترانه می‌سازد: بارانا، سهیلا، کیانا.

â- [گونۀ دیگرِ ـ ها (نشانۀ جمع)] (پسوند) [غيررسمی] (فقط به واژه‌هایی که واج پایانی آن‌ها صامت (همخوان) است می‌پیوندد): پولا (= پول‌ها)، کتابا (= کتاب‌ها)، لیوانا (= لیوان‌ها).

â- (واژه‌بست) نشانۀ ندا که به پایان اسم می‌پیوندد و آن را منادا می‌کند: پروردگارا، خدایا.

-اً

an- (پسوندواره) با اسم، صفت یا قید می‌آید و قید می‌سازد: اتّفاقاً، عملاً، معمولاً، واقعاً.

-ار

âr- (پسوند)

  1. با بن گذشته می‌آید و اسم مصدر می‌سازد: دیدار، رفتار، کردار، کشتار.
  2. با بن گذشته می‌آید و صفت فاعلی می‌سازد: خریدار، خواستار، نمودار.
  3. با بن گذشته می‌آید و صفت مفعولی می‌سازد: گرفتار، مردار.
  4. با بن حال می‌آید و صفت فاعلی می‌سازد [ظاهراً به دلیل شباهت بن حالِ پرستیدن (پرست) به بن گذشته، فارسی‌زبانان آن را بن گذشته پنداشته‌اند]: پرستار.

-ات

ât- [عربی] (پسوند)

  1. (در آن گروه از واژه‌های عربی که به ـ ـَّة (-at) پایان می‌پذیرد، هنگام جمع بستن، a تبدیل به ā می‌شود) نشانۀ جمع، به‌ویژه در واژه‌های مؤنث عربی: ادبیات (جمعِ ادبیَّة)، دفعات (جمعِ دفعَة)، زوجات (جمعِ زوجَة)، عملیات (جمعِ عملیَّة).
  2. (با اسم معنیِ فارسی می‌آید و آن را جمع می‌سازد) ...ها: آزمایشات، پیشنهادات، سفارشات، فرمایشات، گزارشات.
  3. (با جمع مکسر عربی می‌آید و اسم مجموعه می‌سازد) انواعِ ...‌هایی که با یکدیگر شباهت یا رابطه دارند و یک مجموعه را تشکیل می‌دهند: امورات، حبوبات، رسومات، وجوهات.
  4. (با اسم مکان می‌آید و اسم یک مجموعه را می‌سازد) مجموعه‌ای از چند ... که نزدیک به هم قرار دارند: باغات، دهات.
  5. (با اسم مکان می‌آید و اسم مجموعه‌ای از مناطق را به مرکزیت یک شهر یا سرزمین مهم‌تر می‌سازد) منطقۀ ... و ناحیه‌های کوچک‌ترِ اطراف آن: اصطهبانات، شمیرانات، لواسانات.

-اک

âk- (پسوند) با بن حال می‌آید و اسم می‌سازد: پوشاک، خوراک.

-ال

-الاصل

-ان

ân- (پسوند)

  1. (با بن حال می‌آید و صفت یا قید می‌سازد) دارای حالتِ ...: آویزان، درخشان، سوزان، لرزان، هراسان.
  2. (با اسم مرکّب (اسم + بن حال) می‌آید و قید می‌سازد) در حینِ ...: اشک‌ریزان، شادی‌کنان، نفس‌زنان.
  3. (با اسم مرکّب (اسم + بن حال) می‌آید و اسم می‌سازد) آیین، جشن یا مراسمی که در آن عملِ ... انجام می‌شود: آشتی‌کنان، شیرینی‌خوران، عقدکنان، حنابندان.
  4. (با اسم مرکّب (اسم + بن حال) می‌آید و اسم می‌سازد) زمانی که در آن عمل یا وضعیتِ ... با شدت یا تعداد زیاد اتفاق می‌افتد: خرماپزان، راه‌بندان، یخبندان.
  5. (با قید زمان می‌آید و قید زمان می‌سازد) هنگامِ ...: بهاران، سحرگاهان.
  6. با صفت می‌آید و صفت می‌سازد: آبادان، جاویدان، شادان، مستان.
  7. (با اسم می‌آید و صفت می‌سازد) منسوب به ...: آبله‌مرغان، بابکان، جانان.
  8. با اسم، به‌ویژه اسم قوم، می‌آید و اسم مکان می‌سازد: باختران، توران، چناران، سپاهان، گیلان.

-ان

ân- [در واژه‌هایی که به e- پایان می‌پذیرند، هنگام جمع بستن با نشانۀ جمعِ ân-، در پایانِ واژه واج g ظاهر می‌شود، مانند فرشتگان: ferešteg-ân] (پسوند)

  1. [رسمی] نشانۀ جمع برای جانداران: آقایان، بانوان، درختان، گیاهان.
  2. [رسمی] نشانۀ جمع برای صفت‌های جانشین اسم: خوبان، نیکان.
  3. [رسمی] نشانۀ جمع برای نام قوم‌ها، مذهب‌ها و مانند آن‌ها: ترکان، مسلمانان.
  4. [رسمی] نشانۀ جمع برای اسم زمان: روزگاران.
  5. [رسمی] نشانۀ جمع برای برخی چیزهای بی‌جان: ستارگان.
  6. [رسمی] نشانۀ جمع برای برخی اعضای بدن: انگشتان، چشمان، دستان.
  7. (با اسم می‌آید و اسم جمع می‌سازد) گروهی از حیوانات یا جانورانِ ...: پستانداران.
  8. با اسم می‌آید و اسم جمع برای گروهی از سربازان می‌سازد: گردان، گروهان.

-انه

âne- (پسوند)

  1. (با اسم / صفت می‌آید و صفت می‌سازد) شبیهِ ...ان یا منسوب به ...ان: داوطلبانه، دخترانه، دلیرانه، سرسختانه، مهربانانه.
  2. (با اسم / صفت می‌آید و قید می‌سازد) با رفتاری مانندِ ...ان: پسرانه، دوستانه، شاهانه، عاشقانه، محترمانه.
  3. (با اسم زمان می‌آید و صفت / قید می‌سازد) در هر ...: روزانه، سالانه، ماهانه.
  4. (با اسم می‌آید و اسم می‌سازد) سازندۀ وعدۀ غذایی‌ای که در ... خورده می‌شود: صبحانه، عصرانه.

-انی

âni- [عربی: ـ انیّ] (پسوند) (با اسم می‌آید و صفت می‌سازد) منسوب به ...: جسمانی، طولانی، عصبانی، عقلانی، نورانی.

-بار

bâr- (پسوند) (با اسم مکان می‌آید و اسم مکان می‌سازد) ساحلِ ...: جویبار، رودبار.

-باران

-باره

bâre- (پسوند) (با اسم می‌آید و صفت می‌سازد) بسیار علاقه‌مند به ...: زنباره، شکمباره.

-باز

-بازی

-باشی

bâši- [ترکی] (پسوند)

  1. [طنز] (با اسم / صفت می‌آید و اسم می‌سازد) کسی که شغل او ...ـی است: آشپزباشی، نقاش‌باشی.
  2. (با اسم / صفت می‌آید و اسم می‌سازد) در گذشته، کسی که شغل او سرپرستی ...ها بوده‌است: آبدارباشی، باغبان‌باشی، معمارباشی.

-بان

bân- (پسوند)

  1. (با اسم می‌آید و اسم / صفت فاعلی می‌سازد) محافظ یا نگهبانِ ...: باغبان، جنگلبان، دروازه‌بان، زندانبان.
  2. (با بن حال یا گذشته می‌آید و اسم / صفت فاعلی می‌سازد) انجام‌دهندۀ عملِ ...: پاسبان، دیدبان.
  3. (با اسم می‌آید و اسم / صفت فاعلی می‌سازد) کسی که کار یا شغل او ... کردن است: نگهبان.
  4. (با اسم می‌آید و صفت می‌سازد) دارایِ ...: مهربان.
  5. با اسم می‌آید و اسم ابزار می‌سازد: بادبان، سایه‌بان.
  6. با اسم می‌آید و درجۀ نظامی می‌سازد: دریابان، گروهبان.

-بُد

-بُر

-بندی

-پاره

-پذیر

-پرست

-تبار

-جات

jât- (پسوند) (با اسم‌هایی می‌آید که واج پایانی آن‌ها مصوت است و اسم مجموعه می‌سازد) مجموعه‌ای از چند ... یا انواعِ ...ها: ترشیجات، سبزیجات، طلاجات، کارخانجات، میوه‌جات.

-جماعت

-چه

če- (پسوند)

  1. (با اسم می‌آید و اسم می‌سازد) ...‌ کوچک: بازارچه، باغچه، درختچه، دریاچه.
  2. (با اسم می‌آید و اسم می‌سازد) شبیه یا مانندِ ...: پاچه، تربچه، ماهیچه، میخچه.

-چی

či- [ترکی] (پسوندواره)

  1. (با اسم می‌آید و اسم / صفت می‌سازد) کسی که شغل او مرتبط با ... است: آبدارچی، تأسیساتچی، تلفنچی، درشکه‌چی، قهوه‌چی.
  2. (با اسم مکان می‌آید و اسم / صفت می‌سازد) کسی که در ... کار می‌کند: پستچی، شهرداریچی، کافه‌چی، مسافرخانه‌چی، معدنچی.
  3. (با اسم می‌آید و اسم / صفت فاعلی می‌سازد) کسی که ... می‌کند: تماشاچی، کودتاچی، هوچی.

-خانه

-خواه

-خیز

-دار

-دان

dân- (پسوند)

  1. (با اسم می‌آید و اسم می‌سازد) عضوی از بدن که ... در آن جای دارد: تخمدان، چشمدان، سنگدان، شیردان.
  2. (با اسم می‌آید و اسم می‌سازد) جای نگهداری یا ظرفِ ...: زباله‌دان، شمعدان، گلدان، نمکدان.

-دان(٢)

-دانی/ -دونی

dâni/-duni- (پسوند) (با اسم می‌آید و اسم مکان می‌سازد) جای نگهداریِ ...: آشغالدونی، خوکدونی، زباله‌دانی، مرغدونی.

-درد

-دوست

-دیس

-dis (پسوند) (با اسم می‌آید و صفت می‌سازد) شبیه یا مانندِ ...: تندیس، طاقدیس.

-زار

-zâr (پسوند) (با اسم گیاه یا پدیدة طبیعی می‌آید و اسم مکان می‌سازد) جایی که در آن ... فراوان است: شنزار، گُلزار، لاله‌زار، نمکزار، نیزار.

-سار

-ساز

-سا

-سان

-ـِستان

-سرا

-سنج

-سیر

-ـِش

-شَن

-شناس

-صفت

-طلب

-فام

-قلو

-ـَک

-ـَکی

-کار

-کاری

-کده

-گار

-گان

-گانه

-گاه

-گر

-گرا

-گرایی

-گری

-گون

-گی

-گین

-لاخ

-ـُم

-مآب

-مان

-مدار

-مند

-ـَن

-نا

-نامچه

-نامه

-ـَند

-ـَنده

-ناک

-نشین

-نما

-وار

-واره

-وَر/ ـُور

-وش

-وند

-ـَوی

-ـه

-ی (مصدری)

-ی (نسبت)

-یار

-یت

-ین

-ینه

-یه


  • منابع

- سامعی، حسین (١٣٩٣). الگوهای ساخت واژه در زبان فارسی. با همکاری ملیحه تفسیری. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧٠الف). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (١)». نشر دانش، س١١، ش٤ (پیاپی ‌٦٤)، ص١٢-١٨.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧٠ب). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٢)». نشر دانش، س١١، ش٥ (پیاپی ٦٥)، ص٦-١٢.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧٠پ). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٣)». نشر دانش، س١٢، ش١ (پیاپی ‌٦٧)، ص٢٨-٣٣.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧١الف). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٤)». نشر دانش، س١٢، ش٣ (پیاپی ‌٦٩)، ص٢١-٢٥.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧١ب). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٥)». نشر دانش، س١٢، ش٤ (پیاپی ٧٠)، ص٣٩-٤٥.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧١پ). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٦)». نشر دانش، س١٢، ش٥ (پیاپی ٧١)، ص١٥-١٩.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧١ت). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٧)». نشر دانش، س١٢، ش٦ (پیاپی ٧٢)، ص١٩-٢٣.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧١ث). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٨)». نشر دانش، س١٣، ش٢ (پیاپی ٧٤)، ص٢٢-٢٩.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧٢الف). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (٩)». نشر دانش، س١٣، ش٣ (پیاپی ٧٥)، ص٩-١٥.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧٢ب). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (١٠)». نشر دانش، س١٣، ش٤ (پیاپی ٧٦)، ص١٥-٢٣.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧٢پ). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (١١)». نشر دانش، س١٣، ش٥ (پیاپی ٧٧)، ص٢١-٢٥.

- صادقی، علی‌اشرف (١٣٧٢ت). «شیوه‌ها و امکانات واژه‌سازی در زبان فارسی معاصر (١٢)». نشر دانش، س١٤، ش١-٢ (پیاپی ٧٩-٨٠)، ص١٢-١٥.

- طباطبایی، علاءالدین (١٣٩٥). فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی. تهران: فرهنگ معاصر.

- کشانی، خسرو (١٣٧١). اشتقاق پسوندی در زبان فارسی امروز. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

- کلباسی، ایران (١٣٧١). ساخت اشتقاقی واژه در فارسی امروز. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

  این صفحه را نویسندگان پارسی‌شناسی تکمیل خواهند کرد.