واژهشناسی: رایانه: تفاوت بین نسخهها
جز |
جز |
||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
در فارسی افزون بر صورت ''کامپیوتر'' و نیز واژۀ ''حسابگر'' ـ که در برخی فرهنگهای دوزبانه در برابر computer آمدهاست و از واژۀ عربی ''حساب'' (از ریشۀ حسب بر وزن فِعال، مصدر دوم از باب مفاعله (محاسبه)، به معنی «شمردن، شمارش») و پسوند فارسی ''ـ گر'' (سازندۀ صفت فاعلی) ساخته شدهاست ـ معادل ''رایانه'' را برای این دستگاه داریم که فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز آن را پذیرفتهاست. واژۀ ''رایانه'' اسم ابزار است و از بن مضارع ''رایان ـ'' (از مصدر ''رایانیدن'') و پسوند سازندۀ اسم ابزار ''ـ ـه'' ساخته شدهاست و بنابراین ''رایانه'' ابزار ''رایانیدن'' است (همچنانکه ''گیره'' (بن مضارع ''گیر'' + پسوند ''ـ ه'') ابزار ''گرفتن'' و ''ماله'' (بن مضارع ''مال'' + پسوند ''ـ ـه'') ابزار ''مالیدن'' است). ''رایانیدن''، که بدین صورت در فارسی نو به کار نرفته، در فارسی میانه بهصورت rāyēnīdan (بن مضارع: -rāyēn) و به معنی «رهبری کردن، تنظیم کردن، سازماندهی کردن» کاربرد داشتهاست. از این مصدر در فارسی مشتقات دیگری نیز ساختهایم، مانند ''رایانش'' (در برابر computation انگلیسی به معنی «حساب، محاسبه»؛ بسنجید با rāyēnišn فارسی میانه به معنی «کنش، کارکرد؛ تنظیم») و ''رایانشی'' (در برابر computational انگلیسی به معنی «محاسباتی»؛ مثلاً ''زبانشناسی رایانشی'' در برابر computational linguistics). برتری ''رایانیدن'' نسبت به ''حساب'' عربی علاوه بر فارسی بودن در این است که ''رایانیدن'' به دلیل رایج نبودن در زبان عامۀ مردم نوعی تشخص دارد. مهمتر از آن اینکه از ''رایانیدن'' بهآسانی میتوان مشتقات دیگر نیز گرفت و حتی میتوان آن را کوتاه کرد و بهصورت ''رایا ـ'' در واژههایی چون ''رایانامه''، ''رایانشانی'' و مانند آن به کار برد. | در فارسی افزون بر صورت ''کامپیوتر'' و نیز واژۀ ''حسابگر'' ـ که در برخی فرهنگهای دوزبانه در برابر computer آمدهاست و از واژۀ عربی ''حساب'' (از ریشۀ حسب بر وزن فِعال، مصدر دوم از باب مفاعله (محاسبه)، به معنی «شمردن، شمارش») و پسوند فارسی ''ـ گر'' (سازندۀ صفت فاعلی) ساخته شدهاست ـ معادل ''رایانه'' را برای این دستگاه داریم که فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز آن را پذیرفتهاست. واژۀ ''رایانه'' اسم ابزار است و از بن مضارع ''رایان ـ'' (از مصدر ''رایانیدن'') و پسوند سازندۀ اسم ابزار ''ـ ـه'' ساخته شدهاست و بنابراین ''رایانه'' ابزار ''رایانیدن'' است (همچنانکه ''گیره'' (بن مضارع ''گیر'' + پسوند ''ـ ه'') ابزار ''گرفتن'' و ''ماله'' (بن مضارع ''مال'' + پسوند ''ـ ـه'') ابزار ''مالیدن'' است). ''رایانیدن''، که بدین صورت در فارسی نو به کار نرفته، در فارسی میانه بهصورت rāyēnīdan (بن مضارع: -rāyēn) و به معنی «رهبری کردن، تنظیم کردن، سازماندهی کردن» کاربرد داشتهاست. از این مصدر در فارسی مشتقات دیگری نیز ساختهایم، مانند ''رایانش'' (در برابر computation انگلیسی به معنی «حساب، محاسبه»؛ بسنجید با rāyēnišn فارسی میانه به معنی «کنش، کارکرد؛ تنظیم») و ''رایانشی'' (در برابر computational انگلیسی به معنی «محاسباتی»؛ مثلاً ''زبانشناسی رایانشی'' در برابر computational linguistics). برتری ''رایانیدن'' نسبت به ''حساب'' عربی علاوه بر فارسی بودن در این است که ''رایانیدن'' به دلیل رایج نبودن در زبان عامۀ مردم نوعی تشخص دارد. مهمتر از آن اینکه از ''رایانیدن'' بهآسانی میتوان مشتقات دیگر نیز گرفت و حتی میتوان آن را کوتاه کرد و بهصورت ''رایا ـ'' در واژههایی چون ''رایانامه''، ''رایانشانی'' و مانند آن به کار برد. | ||
− | معادلسازی برای واژۀ ''کامپیوتر''/ computer تنها به زبان فارسی اختصاص ندارد، بلکه در زبانهای دیگر نیز برای این واژه معادلهایی ساختهاند و به کار میبرند. برای نمونه در عربی در کنار وامواژۀ ''کمبیوتر'' از واژۀ عربی ''حاسوب'' (بر وزن فاعول، اسم ابزار از ریشۀ حسب) نیز بهره میبرند. در زبان فرانسوی نیز معادل ordinateur را برای این واژه برگزیدهاند (نیز سنج. اسپانیایی ordenador). چنانکه ملاحظه میفرمایید واژههایی چون ''کامپیوتر'' که برخی از ما فارسیزبانان به بهانۀ بینالمللی/جهانی بودن آنها معمولاً علاقهای به کاربرد معادل فارسیشان نداریم به هیچ وجه در همۀ زبانها رایج نیستند و نمیتوان آنها را بینالمللی دانست. | + | معادلسازی برای واژۀ ''کامپیوتر''/ computer تنها به زبان فارسی اختصاص ندارد، بلکه در زبانهای دیگر نیز برای این واژه معادلهایی ساختهاند/یافتهاند و به کار میبرند. برای نمونه در عربی در کنار وامواژۀ ''کمبیوتر'' از واژۀ عربی ''حاسوب'' (بر وزن فاعول، اسم ابزار از ریشۀ حسب) نیز بهره میبرند. در زبان فرانسوی نیز معادل ordinateur را برای این واژه برگزیدهاند (نیز سنج. اسپانیایی ordenador). چنانکه ملاحظه میفرمایید واژههایی چون ''کامپیوتر'' که برخی از ما فارسیزبانان به بهانۀ بینالمللی/جهانی بودن آنها معمولاً علاقهای به کاربرد معادل فارسیشان نداریم به هیچ وجه در همۀ زبانها رایج نیستند و نمیتوان آنها را بینالمللی دانست. |
<pre style="color: blue">منوچهر فروزنده فرد | <pre style="color: blue">منوچهر فروزنده فرد |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۷
رایانه
واژۀ انگلیسی computer از فعل compute به معنی «حساب/محاسبه کردن» بهاضافۀ پسوند er- (سازندۀ صفت فاعلی) ساخته شده و در مجموع به معنی «حسابگر» است. این واژه از زبان انگلیسی به زبانهای دیگر رفتهاست و مثلاً در آلمانی نیز با املای Computer (حرف اول همۀ اسمها در آلمانی بزرگ نوشته میشود) و اندک تفاوتی در تلفظ به کار میرود. در فارسی نیز ـ با اندکی جرحوتعدیل آوایی ـ با تلفظ و املای کامپیوتر رواج یافتهاست.
در فارسی افزون بر صورت کامپیوتر و نیز واژۀ حسابگر ـ که در برخی فرهنگهای دوزبانه در برابر computer آمدهاست و از واژۀ عربی حساب (از ریشۀ حسب بر وزن فِعال، مصدر دوم از باب مفاعله (محاسبه)، به معنی «شمردن، شمارش») و پسوند فارسی ـ گر (سازندۀ صفت فاعلی) ساخته شدهاست ـ معادل رایانه را برای این دستگاه داریم که فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز آن را پذیرفتهاست. واژۀ رایانه اسم ابزار است و از بن مضارع رایان ـ (از مصدر رایانیدن) و پسوند سازندۀ اسم ابزار ـ ـه ساخته شدهاست و بنابراین رایانه ابزار رایانیدن است (همچنانکه گیره (بن مضارع گیر + پسوند ـ ه) ابزار گرفتن و ماله (بن مضارع مال + پسوند ـ ـه) ابزار مالیدن است). رایانیدن، که بدین صورت در فارسی نو به کار نرفته، در فارسی میانه بهصورت rāyēnīdan (بن مضارع: -rāyēn) و به معنی «رهبری کردن، تنظیم کردن، سازماندهی کردن» کاربرد داشتهاست. از این مصدر در فارسی مشتقات دیگری نیز ساختهایم، مانند رایانش (در برابر computation انگلیسی به معنی «حساب، محاسبه»؛ بسنجید با rāyēnišn فارسی میانه به معنی «کنش، کارکرد؛ تنظیم») و رایانشی (در برابر computational انگلیسی به معنی «محاسباتی»؛ مثلاً زبانشناسی رایانشی در برابر computational linguistics). برتری رایانیدن نسبت به حساب عربی علاوه بر فارسی بودن در این است که رایانیدن به دلیل رایج نبودن در زبان عامۀ مردم نوعی تشخص دارد. مهمتر از آن اینکه از رایانیدن بهآسانی میتوان مشتقات دیگر نیز گرفت و حتی میتوان آن را کوتاه کرد و بهصورت رایا ـ در واژههایی چون رایانامه، رایانشانی و مانند آن به کار برد.
معادلسازی برای واژۀ کامپیوتر/ computer تنها به زبان فارسی اختصاص ندارد، بلکه در زبانهای دیگر نیز برای این واژه معادلهایی ساختهاند/یافتهاند و به کار میبرند. برای نمونه در عربی در کنار وامواژۀ کمبیوتر از واژۀ عربی حاسوب (بر وزن فاعول، اسم ابزار از ریشۀ حسب) نیز بهره میبرند. در زبان فرانسوی نیز معادل ordinateur را برای این واژه برگزیدهاند (نیز سنج. اسپانیایی ordenador). چنانکه ملاحظه میفرمایید واژههایی چون کامپیوتر که برخی از ما فارسیزبانان به بهانۀ بینالمللی/جهانی بودن آنها معمولاً علاقهای به کاربرد معادل فارسیشان نداریم به هیچ وجه در همۀ زبانها رایج نیستند و نمیتوان آنها را بینالمللی دانست.
منوچهر فروزنده فرد