آرکاییسم: باستانگرایی، کهنگرایی
آرکاییک: باستانگرایانه، کهنگرایانه
اباحه: همترازی
ابدال: جانشینی
اتیمولوژی: ریشهشناسی
ادات تشبیه: مانواژ
ارگاتیو: کُنایی
ارگتیو: کُنایی
استغراق: فراگیری
اسناد مجازی: بازخوانی هنری
اضافه: برافزودگی
اطناب: فراخی در سخن
التماس: خواستاری
امر: فرمان
ایجاز: کوتاهی
ایجاز حذف: کوتاهی هنری
ایجاز قصر: کوتاهی سرشتین
ایضاح بعد الابهام: روشنی پس از پوشیدگی
ایغال: دورجویی
تأخیر مسندالیه: پساورد نهاد
تتمیم: درآورد
تذییل: پیآورد
ترکیب: آمیغ
ترکیب اضافی: آمیغ برافزوده
ترکیبی: آمیغی
تشبیه: همانندی
تضاد: آخشیج
تعریف: ۱. بازنمود ۲. شناختگی
تعریف به عهد حضوری: شناختگی به رویارویی
تعریف به عهد ذکری: شناختگی به یادکرد
تعریف به عهد علمی: شناختگی به آگاهی
تقدیم مسندالیه: پیشاورد نهاد
تقیید: بستگی
تکمیل: بساورد
تلمیح: چشمزد
تمنا: آرزو
تنکیر: ناشناختگی
جناس: همگونی
حذف مسندالیه: ستردگی نهاد
حرف عطف: پیونده
حصر: فروگرفت
خالیالذهن: تهییاد
دلالت: نشانگری
ذکر خاص بعد از عام: ویژگی پس از فراگیری
ذکر مسندالیه: یادکرد نهاد
ضمیر منفصل: شناسۀ گسسته
عطف بیان: همتایی
غیرطلبی: ناخواستی
فاعل: کننده
فصل: گسستگی
قصر: فروگرفت
قصر اضافی: فروگرفت وابسته
قصر افراد: فروگرفت یگانه
قصر تعیین: فروگرفت روشنگر
قصر حقیقی: فروگرفت راستین
قصر قلب: فروگرفت باشگونه
قلب: باشگونگی
قلب مستوی: باشگونگی همساز
لازم: ناگذرا
متعدی: گذرا
محصوربه: فروگرفته
محصورفیه: فروگیرنده
مرکب: آمیغی
مساوات: برابری
مسند: گزاره
مسندالیه: نهاد
مشبه: ماننده
مشبهبه: مانسته
مضاف: افزوده
مضافالیه: برافزوده
مطلع: آغازینه
معرفه بودن: شناختگی
مفعول: کاررفته
مفعول صریح: کاررفتۀ رایی
موصول: پیوندگر
نکره: ناشناخته
نهی: بازداشت
واژۀ ربط: پیوندده
وجه شبه: مانروی
وصف: بازنمود
وصل: پیوستگی
...