پسوند: پسوندهای زبان فارسی
محتویات
- ۱ پسوندها و پسوندوارههای اشتقاقی
- ۱.۱ -آباد
- ۱.۲ -آسا
- ۱.۳ -آگین
- ۱.۴ -ا
- ۱.۵ -ا
- ۱.۶ -ا
- ۱.۷ -ا
- ۱.۸ -ا
- ۱.۹ -ا
- ۱.۱۰ -ا
- ۱.۱۱ -اً
- ۱.۱۲ -ار
- ۱.۱۳ -ات
- ۱.۱۴ -اک
- ۱.۱۵ -ال
- ۱.۱۶ -الاصل
- ۱.۱۷ -ان
- ۱.۱۸ -ان
- ۱.۱۹ -انه
- ۱.۲۰ -انی
- ۱.۲۱ -بار
- ۱.۲۲ -باران
- ۱.۲۳ -باره
- ۱.۲۴ -باز
- ۱.۲۵ -بازی
- ۱.۲۶ -باشی
- ۱.۲۷ -بان
- ۱.۲۸ -بُد
- ۱.۲۹ -بُر
- ۱.۳۰ -بندی
- ۱.۳۱ -پاره
- ۱.۳۲ -پذیر
- ۱.۳۳ -پرست
- ۱.۳۴ -تبار
- ۱.۳۵ -جات
- ۱.۳۶ -جماعت
- ۱.۳۷ -چه
- ۱.۳۸ -چی
- ۱.۳۹ -خانه
- ۱.۴۰ -خواه
- ۱.۴۱ -خیز
- ۱.۴۲ -دار
- ۱.۴۳ -دان/ دانی/ دونی
- ۱.۴۴ -دان(٢)
- ۱.۴۵ -درد
- ۱.۴۶ -دوست
- ۱.۴۷ -دیس
- ۱.۴۸ -زار
- ۱.۴۹ -سار
- ۱.۵۰ -ساز
- ۱.۵۱ -سا
- ۱.۵۲ -سان
- ۱.۵۳ -ـِستان
- ۱.۵۴ -سرا
- ۱.۵۵ -سنج
- ۱.۵۶ -سیر
- ۱.۵۷ -ـِش
- ۱.۵۸ -شَن
- ۱.۵۹ -شناس
- ۱.۶۰ -صفت
- ۱.۶۱ -طلب
- ۱.۶۲ -فام
- ۱.۶۳ -قلو
- ۱.۶۴ -ـَک
- ۱.۶۵ -ـَکی
- ۱.۶۶ -کار
- ۱.۶۷ -کاری
- ۱.۶۸ -کده
- ۱.۶۹ -گار
- ۱.۷۰ -گان
- ۱.۷۱ -گانه
- ۱.۷۲ -گاه
- ۱.۷۳ -گر
- ۱.۷۴ -گرا
- ۱.۷۵ -گرایی
- ۱.۷۶ -گری
- ۱.۷۷ -گون
- ۱.۷۸ -گی
- ۱.۷۹ -گین
- ۱.۸۰ -لاخ
- ۱.۸۱ -ـُم
- ۱.۸۲ -مآب
- ۱.۸۳ -مان
- ۱.۸۴ -مدار
- ۱.۸۵ -مند
- ۱.۸۶ -ـَن
- ۱.۸۷ -نا
- ۱.۸۸ -نامچه
- ۱.۸۹ -نامه
- ۱.۹۰ -ـَند
- ۱.۹۱ -ـَنده
- ۱.۹۲ -ناک
- ۱.۹۳ -نشین
- ۱.۹۴ -نما
- ۱.۹۵ -و
- ۱.۹۶ -وار
- ۱.۹۷ -واره
- ۱.۹۸ -وَر/ ـُور
- ۱.۹۹ -وش
- ۱.۱۰۰ -وند
- ۱.۱۰۱ -ـَوی
- ۱.۱۰۲ -ـه
- ۱.۱۰۳ -ی (مصدری)
- ۱.۱۰۴ -ی (نسبت)
- ۱.۱۰۵ -یار
- ۱.۱۰۶ -یت
- ۱.۱۰۷ -ین
- ۱.۱۰۸ -ینه
- ۱.۱۰۹ -یه
پسوندها و پسوندوارههای اشتقاقی
-آباد
-آسا
-âsâ (پسوند) (با اسم میآید و صفت میسازد) شبیهِ یا مانندِ ...: برقآسا، جنونآسا، غولآسا، معجزهآسا.
-آگین
-âgin (پسوند) (با اسم میآید و صفت میسازد) آغشته به ...: دودآگین، زهرآگین، عطرآگین.
-ا
-â (پسوند) 1. با بن حال میآید و صفت فاعلی میسازد: پویا، دانا، رسا، زیبا، فریبا. 2. با بن حال میآید و صفت لیاقت میسازد: پذیرا، خوانا.
-ا
-â [عربی: -اً] (پسوند) با اسم، صفت یا قید میآید و قید میسازد: ابدا، حقا، اصلا، مطلقا.
-ا
-â (پسوند) با صفت میآید و اسم حالت میسازد: پهنا، خنکا، درازا، راستا، گرما.
-ا
-â (پسوند) (با برخی مصدرهای حرکتی میآید و قید زمان میسازد) هنگامِ ...: آمدنا، برگشتنا، رفتنا.
-ا
-â (پسوند) با برخی اسمهای دخترانه یا پسرانه میآید و اسم دخترانه میسازد: بارانا، سهیلا، کیانا.
-ا
-â [گونۀ دیگرِ ـ ها (نشانۀ جمع)] (پسوند) [غيررسمی] (فقط به واژههایی که واج پایانی آنها صامت (همخوان) است میپیوندد): پولا (= پولها)، کتابا (= کتابها)، لیوانا (= لیوانها).
-ا
-â (واژهبست) نشانۀ ندا که به پایان اسم میپیوندد و آن را منادا میکند: پروردگارا، خدایا.
-اً
-an (پسوندواره) با اسم، صفت یا قید میآید و قید میسازد: اتّفاقاً، عملاً، معمولاً، واقعاً.
-ار
-âr (پسوند) 1. با بن گذشته میآید و اسم مصدر میسازد: دیدار، رفتار، کردار، کشتار. 2. با بن گذشته میآید و صفت فاعلی میسازد: خریدار، خواستار، نمودار. 3. با بن گذشته میآید و صفت مفعولی میسازد: گرفتار، مردار. 4. با بن حال میآید و صفت فاعلی میسازد [ظاهراً به دلیل شباهت بن حالِ پرستیدن (پرست) به بن گذشته، فارسیزبانان آن را بن گذشته پنداشتهاند]: پرستار.
-ات
-ât [عربی] (پسوند) 1. (در آن گروه از واژههای عربی که به ـ ـَّة (-at) پایان میپذیرد، هنگام جمع بستن، a تبدیل به ā میشود) نشانۀ جمع، بهویژه در واژههای مؤنث عربی: ادبیات (جمعِ ادبیَّة)، دفعات (جمعِ دفعَة)، زوجات (جمعِ زوجَة)، عملیات (جمعِ عملیَّة). 2. (با اسم معنیِ فارسی میآید و آن را جمع میسازد) ...ها: آزمایشات، پیشنهادات، سفارشات، فرمایشات، گزارشات. 3. (با جمع مکسر عربی میآید و اسم مجموعه میسازد) انواعِ ...هایی که با یکدیگر شباهت یا رابطه دارند و یک مجموعه را تشکیل میدهند: امورات، حبوبات، رسومات، وجوهات. 4. (با اسم مکان میآید و اسم یک مجموعه را میسازد) مجموعهای از چند ... که نزدیک به هم قرار دارند: باغات، دهات. 5. (با اسم مکان میآید و اسم مجموعهای از مناطق را به مرکزیت یک شهر یا سرزمین مهمتر میسازد) منطقۀ ... و ناحیههای کوچکترِ اطراف آن: اصطهبانات، شمیرانات، لواسانات.
-اک
-ال
-الاصل
-ان
-ân (پسوند) 1. (با بن حال میآید و صفت یا قید میسازد) دارای حالتِ ...: آویزان، درخشان، سوزان، لرزان، هراسان. 2. (با اسم مرکّب (اسم + بن حال) میآید و قید میسازد) در حینِ ...: اشکریزان، شادیکنان، نفسزنان. 3. (با اسم مرکّب (اسم + بن حال) میآید و اسم میسازد) آیین، جشن یا مراسمی که در آن عملِ ... انجام میشود: آشتیکنان، شیرینیخوران، عقدکنان، حنابندان. 4. (با اسم مرکّب (اسم + بن حال) میآید و اسم میسازد) زمانی که در آن عمل یا وضعیتِ ... با شدت یا تعداد زیاد اتفاق میافتد: خرماپزان، راهبندان، یخبندان. 5. (با قید زمان میآید و قید زمان میسازد) هنگامِ ...: بهاران، سحرگاهان. 6. با صفت میآید و صفت میسازد: آبادان، جاویدان، شادان، مستان. 7. (با اسم میآید و صفت میسازد) منسوب به ...: آبلهمرغان، بابکان، جانان. 8. با اسم، بهویژه اسم قوم، میآید و اسم مکان میسازد: باختران، توران، چناران، سپاهان، گیلان.
-ان
-ân [در واژههایی که به e- پایان میپذیرند، هنگام جمع بستن با نشانۀ جمعِ ân-، در پایانِ واژه واج g ظاهر میشود، مانند فرشتگان: ferešteg-ân] (پسوند) 1. [رسمی] نشانۀ جمع برای جانداران: آقایان، بانوان، درختان، گیاهان. 2. [رسمی] نشانۀ جمع برای صفتهای جانشین اسم: خوبان، نیکان. 3. [رسمی] نشانۀ جمع برای نام قومها، مذهبها و مانند آنها: ترکان، مسلمانان. 4. [رسمی] نشانۀ جمع برای اسم زمان: روزگاران. 5. [رسمی] نشانۀ جمع برای برخی چیزهای بیجان: ستارگان. 6. [رسمی] نشانۀ جمع برای برخی اعضای بدن: انگشتان، چشمان، دستان. 7. (با اسم میآید و اسم جمع میسازد) گروهی از حیوانات یا جانورانِ ...: پستانداران. 8. با اسم میآید و اسم جمع برای گروهی از سربازان میسازد: گردان، گروهان.
-انه
-انی
-بار
-باران
-باره
-باز
-بازی
-باشی
-بان
-بُد
-بُر
-بندی
-پاره
-پذیر
-پرست
-تبار
-جات
-جماعت
-چه
-چی
-خانه
-خواه
-خیز
-دار
-دان/ دانی/ دونی
-دان(٢)
-درد
-دوست
-دیس
-زار
-سار
-ساز
-سا
-سان
-ـِستان
-سرا
-سنج
-سیر
-ـِش
-شَن
-شناس
-صفت
-طلب
-فام
-قلو
-ـَک
-ـَکی
-کار
-کاری
-کده
-گار
-گان
-گانه
-گاه
-گر
-گرا
-گرایی
-گری
-گون
-گی
-گین
-لاخ
-ـُم
-مآب
-مان
-مدار
-مند
-ـَن
-نا
-نامچه
-نامه
-ـَند
-ـَنده
-ناک
-نشین
-نما
-و
-وار
-واره
-وَر/ ـُور
-وش
-وند
-ـَوی
-ـه
-ی (مصدری)
-ی (نسبت)
-یار
-یت
-ین
-ینه
-یه
- منابع
- سامعی، حسین (١٣٩٣). الگوهای ساخت واژه در زبان فارسی. با همکاری ملیحه تفسیری. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧٠الف). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (١)». نشر دانش، س١١، ش٤ (پیاپی ٦٤)، ص١٢-١٨.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧٠ب). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٢)». نشر دانش، س١١، ش٥ (پیاپی ٦٥)، ص٦-١٢.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧٠پ). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٣)». نشر دانش، س١٢، ش١ (پیاپی ٦٧)، ص٢٨-٣٣.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧١الف). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٤)». نشر دانش، س١٢، ش٣ (پیاپی ٦٩)، ص٢١-٢٥.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧١ب). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٥)». نشر دانش، س١٢، ش٤ (پیاپی ٧٠)، ص٣٩-٤٥.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧١پ). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٦)». نشر دانش، س١٢، ش٥ (پیاپی ٧١)، ص١٥-١٩.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧١ت). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٧)». نشر دانش، س١٢، ش٦ (پیاپی ٧٢)، ص١٩-٢٣.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧١ث). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٨)». نشر دانش، س١٣، ش٢ (پیاپی ٧٤)، ص٢٢-٢٩.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧٢الف). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (٩)». نشر دانش، س١٣، ش٣ (پیاپی ٧٥)، ص٩-١٥.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧٢ب). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (١٠)». نشر دانش، س١٣، ش٤ (پیاپی ٧٦)، ص١٥-٢٣.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧٢پ). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (١١)». نشر دانش، س١٣، ش٥ (پیاپی ٧٧)، ص٢١-٢٥.
- صادقی، علیاشرف (١٣٧٢ت). «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر (١٢)». نشر دانش، س١٤، ش١-٢ (پیاپی ٧٩-٨٠)، ص١٢-١٥.
- طباطبایی، علاءالدین (١٣٩٥). فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی. تهران: فرهنگ معاصر.
- کشانی، خسرو (١٣٧١). اشتقاق پسوندی در زبان فارسی امروز. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
- کلباسی، ایران (١٣٧١). ساخت اشتقاقی واژه در فارسی امروز. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
این صفحه را نویسندگان پارسیشناسی تکمیل خواهند کرد.