پارسی‌شناسی: واژه‌نامۀ سره

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آ

آئوریست: گذشته

آرکاییسم: باستان‌گرایی، کهن‌گرایی

آرکاییک: باستان‌گرایانه، کهن‌گرایانه

ا

اباحه: هم‌ترازی

ابتدایی: آغازی

ابدال: جانشینی

اتصال: پیوستگی

اتیمولوژی: ریشه‌شناسی

اختصار: کوتاه‌سازی، کوته‌سازی، کوته‌نوشت

اختصارسازی {عربی ـ فارسی}: کوتاه‌سازی، کوته‌سازی

ادات تشبیه: مانواژ

ارگاتیو: کُنایی

ارگتیو: کُنایی

استغراق: فراگیری

اسناد مجازی: بازخوانی هنری

اشتقاق معکوس: پس‌سازی، پسین‌سازی

اضافه: برافزودگی

اضافی: وابستگی

اطناب: فراخی در سخن

التماس: خواستاری

امر: فرمان

املایی: نوشتاری

اندام تولید {فارسی ـ عربی}: فراگو

انسداد: بست

انسداد نرم‌کامی {عربی ـ فارسی}: بست نرم‌کامی

انفصال: گسستگی

ایجاز: کوتاهی

ایجاز حذف: کوتاهی هنری

ایجاز قصر: کوتاهی سرشتین

ایضاح بعد الابهام: روشنی پس از پوشیدگی

ایغال: دورجویی

ت

تار صوتی {فارسی ـ عربی}: تارآوا

تأخیر مسندالیه: پساورد نهاد

تتمیم: درآورد

تحلیل گفتمان {عربی ـ فارسی}: گفتمان‌شناسی

تذییل: پی‌آورد

ترخیم: بن‌کاهی

ترکیب: آمیغ

ترکیب اضافی: آمیغ برافزوده

ترکیبی: آمیغی

تشبیه: همانندی

تضاد: آخشیج

تعریف: ۱. بازنمود ۲. شناختگی

تعریف به عهد حضوری: شناختگی به رویارویی

تعریف به عهد ذکری: شناختگی به یادکرد

تعریف به عهد علمی: شناختگی به آگاهی

تقدیم مسندالیه: پیشاورد نهاد

تقیید: بستگی

تکمیل: بساورد

تلمیح: چشمزد

تمنا: آرزو

تنکیر: ناشناختگی

تولید: فراگویی

تولید هم‌زمان {عربی ـ فارسی}: هم‌فراگویی

ج

جناس: همگونی

ح

حذف مسندالیه: ستردگی نهاد

حرف ربط: پیوند

حرف عطف: پیونده

حسن تعبیر: به‌گویی؛ به‌واژه

حصر: فروگرفت

حفظ زبان {عربی ـ فارسی}: زبان‌پایی

خ

خالی‌الذهن: تهی‌یاد

د

دلالت: نشانگری

ذ

ذکر خاص بعد از عام: ویژگی پس از فراگیری

ذکر مسندالیه: یادکرد نهاد

ش

شبه‌وند {عربی ـ فارسی}: وندنما

ص

صامت: همخوان

صامتی: همخوانی

صرف: ساخت‌واژه

صرفی: ساخت‌واژی

ض

ضمیر منفصل: شناسۀ گسسته

ط

طبقۀ واژه {عربی ـ فارسی}: ردۀ واژه

طلبی: خواستی، خواستاری

ع

عامل: کنشگر

عطف بیان: همتایی

علامت سؤال: نشانۀ پرسش

غ

غنه: خیشومی

غنه‌ای: خیشومی

غیرطلبی: ناخواستی

ف

فاعل: کننده

فاعل دستوری {عربی ـ فارسی}: نهاد

فاعلی: نهادی؛ کنادی

فصل: گسستگی

فورانی: پرانشی

ق

قصر: فروگرفت

قصر اضافی: فروگرفت وابسته

قصر افراد: فروگرفت یگانه

قصر تعیین: فروگرفت روشنگر

قصر حقیقی: فروگرفت راستین

قصر قلب: فروگرفت باشگونه

قلب: باشگونگی

قلب مستوی: باشگونگی همساز

ل

لازم: ناگذر، ناگذرا

لازم‌ساز {عربی ـ فارسی}: ناگذرساز

م

متعدی: گذرا

متعدی‌ساز {عربی ـ فارسی}: گذراساز

متعلقات: وابستگان

متوازن: دوتایی

محصوربه: فروگرفته

محصورفیه: فروگیرنده

مرکب: آمیغی

مساوات: برابری

مسند: گزاره

مسندالیه: نهاد

مشبه: ماننده

مشبه‌به: مانسته

مصوت: واکه

مضاف: افزوده

مضاف‌الیه: برافزوده

مطلع: آغازینه

معرفه بودن {عربی ـ فارسی}: شناختگی

مفعول: کاررفته

مفعول صریح: کاررفتۀ رایی

مفعولی: رایی

مفعولی عنه: ازی

مفعولی فیه: دری

مفعولی له: برایی

مفعولی معه: بایی

موصول: پیوندگر

ن

ندایی: آیی

نکره: ناشناخته

نهی: بازداشت

نیم‌صامت {فارسی ـ عربی}: نیم‌همخوان، نیم‌واکه

نیم‌مصوت {فارسی ـ عربی}: نیم‌واکه، نیم‌همخوان

و

واژۀ ربط {فارسی ـ عربی}: پیوندده

وجه شبه: مانروی

وصف: بازنمود

وصل: پیوستگی

هـ

هماهنگی مصوتی {فارسی ـ عربی}: هماهنگی واکه‌ای

هم‌متن {فارسی ـ عربی}: بافت زبانی

...