فرهنگ: سپند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سپند sepand [اسم] {فارسی * فارسی میانه: spand (از اوستایی -spənta «مقدس») * دخیل در عربی: اسفند، سِفَند} [گونههای دیگر: اسپند، اسفند]
دانهای سیاه و خوشبو که برای دور کردن چشمزخم در آتش میریزند، حرمل؛ در سنت ادبی خال معشوق را به آن تشبیه میکنند <یارم سپند اگرچه بر آتش همی فگند/ ازبهر چشم، تا نرسد مر ورا گزند// او را سپند و آتش ناید همی به کار/ با روی همچو آتش و با خال چون سپند (سدۀ سوم، حنظلۀ بادغیسی، بیتهای ١ و ٢)>
این مدخل تکمیل خواهد شد.