پارسی‌شناسی: واژه‌نامۀ سره (همگانی)

از پارسی‌شناسی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۲۶ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آ

ـ آبا(ء) [جِ اَب]: پدران، نیاکان، نیاگان، پیشینیان، پیشینگان، گذشتگان؛ بزرگان، برگزیدگان، گزیدگان

ـ آباء (/ آبای) سبعه: هفت پدر، هفت پدران، پدران هفت‌گانه، هفت ستاره، هفت ستارگان، ستارگان هفت‌گانه، هفت اختر، هفت اختران، اختران هفت‌گانه، هفتان * نیز نک. آباء (/ آبای) علوی (/ علویه)

ـ آباء (/ آبای) علوی (/ علویه): پدران فرازی، پدران فرازین، پدران آسمانی، پدران برین * نیز نک. آباء (/ آبای) سبعه

ـ آباء (/ آبای) عنصری: پدران آخشیجی، آخشیجان، چهار آخشیج، چار آخشیج، چهار آخشیجان، چار آخشیجان، آخشیجان چهارگانه، آخشیجان چارگانه

ـ آبا(ء)واجداد: نیاکان، نیاگان، پدران و نیاکان، پدران و نیاگان

ـ آباجی: خواهر، خواهر بزرگ، همشیره

ـ آباد [جِ اَبَد]: جاوید بودن‌ها، زمان‌های بی‌پایان

ـ آبار [جِ بِئر]: چاه‌ها

ـ آبال [جِ اِبِل]: شتران، شترها، اشتران، اشترها

ـ آبجی: خواهر، خواهر بزرگ، همشیره

ـ آبسه: آب‌پاش <فارسی کرمانی>

ـ آپاچی: پررو، گستاخ

ـ آپارات: دستگاه، ابزار؛ دوربین

ـ آپارتاید: جدانژادی <فرهنگستان سوم>

ـ آپارتمان: کاشانه <فرهنگستان سوم>

ـ آپارتی: (بسیار) بی‌شرم، پررو، گستاخ، بی‌چشم‌ورو، دهن‌دریده، پاچه‌پاره

ـ آپاردی: (بسیار) بی‌شرم، پررو، گستاخ، بی‌چشم‌ورو، دهن‌دریده، پاچه‌پاره

ـ آپاندیس: آویزه <فرهنگستان نخست، فرهنگستان سوم>

ـ آپاندیسِت: آویزآماس <فرهنگستان سوم>

ـ آپاندیسیت: آویزآماس <فرهنگستان سوم>

ـ آپتودیت: روزآمد، به‌روز؛ به‌روزرسانی، روزآمدسازی

ـ آپدیت: روزآمد <فرهنگستان سوم>، به‌روز؛ به‌روزرسانی، روزآمدسازی

ـ آپدیتینگ: به‌روزرسانی، روزآمدسازی

ـ آپلود: بارگذاری

ـ آتاشه: وابسته

ـ آتریاد: دستۀ سربازان

ـ آتل: تختۀ شکسته‌بندی

ـ آتلیه: کارگاه <فرهنگستان سوم>، کارگاه هنری، کارگاه هنرمندان

ـ آتو: برگ برنده؛ دستاویز، بهانه

ـ آتی: (زمان) آینده؛ پس از این، پسین

ـ آتیه: (زمان) آینده؛ پس از این، پسین

ـ آتئیست: بی‌خدا، خداناگرا(ی)، خداناشناس

ـ آتئیسم: بی‌خدایی، خداناگرایی، خداناشناسی

ـ آثار [جِ اَثَر و اِثر]: نشانه‌ها، نشان‌ها، یادگارها، یادبودها، یادمان‌ها؛ نوشته‌ها، ساخته‌ها؛ کارها، کردارها؛ پیامدها، دستاوردها || [جِ ثَأر]: خون‌خواهی‌ها، کینه‌جویی‌ها

ـ آثام [جِ اِثم]: گناهان، گناه‌ها، بزه‌ها

ـ آثم: گناه‌کار، بزه‌کار، بزه‌مند

ـ آجال [جِ اَجَل]: مرگ‌ها

ـ آجام [جِ اَجَم؛ جِ جِ اَجَمَه]: بیشه‌ها، نیزارها، نیستان‌ها || [جِ اُجْم و اُجُم]: دژها، دزها

ـ آجان: پاسبان

ـ آجرک‌الله: خدایت پاداش دهاد، خدات پاداش دهاد، خدا تو را پاداش دهاد، خدا به تو پاداش دهاد، خدا به تو پاداش دهد، خدایت مزد دهاد، خدات مزد دهاد، خدا تو را مزد دهاد، خدا به تو مزد دهاد، خدا به تو مزد دهد

ـ آجرکم‌الله: خدایتان پاداش دهاد، خدا شما را پاداش دهاد، خدا به شما پاداش دهاد، خدا به شما پاداش دهد، خدایتان مزد دهاد، خدا شما را مزد دهاد، خدا به شما مزد دهاد، خدا به شما مزد دهد

ـ آجل: دیر، دیرنده، دیررس، آینده، پس‌آینده، دیرآینده، آیندۀ دور، زمان آینده؛ جهان پس از مرگ، سرای دیگر، آن‌جهان، آن‌سرای، جهان دیگر، سرای دیگر

ـ آجل و عاجل: دیر و زود؛ این‌سرای و آن‌سرای، این‌جهان و آن‌جهان

ـ آجلاً: در (زمان) آینده

ـ آجودان: استوار دوم، (افسر) دستیار فرمانده، هَمهَرز <پارسی میانه>

ـ آچارفرانسه: همه‌کاره

ـ آچمز: گرفتار، گیر، گیرافتاده

ـ آحاد [جِ اَحَد]: یکان <فرهنگستان نخست>، یک‌ها؛ تک‌تک، یک‌یک، یکایک؛ یکاها؛ همه؛ تنها؛ مردم، مردمان، کسان

ـ آخذ: گیرنده

ـ آخَر: دیگر، دگر، دیگری، دگری

ـ آخِر: پایان، انجام، فرجام، فرجام کار، آفدُم، افدُم؛ سرانجام، در پایان، بافدُم؛ پایانی، پسین، واپسین، بازپسین؛ دست‌کم؛ کران، کرانه، سر، ته، بُن؛ بالاترین؛ چون، زیرا؛ به هر روی

ـ آخرالامر: سرانجام، (در) پایان کار

ـ آخرالزمان: پایان زمان، پایان روزگار

ـ آخرت: جهان پس از مرگ، جهان پس از رستاخیز، سرای دیگر، دیگرسرا(ی)، آن‌سرا(ی)، آن‌جهان، جهان دیگر، آن‌گیتی؛ پایان، سرانجام

ـ آخر(و)عاقبت: سرانجام، پایان؛ سرنوشت، روزگار

ـ آداب [جِ اَدَب]: آیین‌ها، روش‌ها، شیوه‌ها؛ رفتارها؛ فرهنگ‌ها، روش‌های پسندیده، روش‌های نیکو

ـ آداب‌ورسوم: روش‌های پذیرفته(شده)، آیین‌های پذیرفته(شده)

ـ آداپتاسیون: سازگاری، همسازی

ـ آداش: هم‌نام

ـ آدالتکلد (/ آدالت‌کلد): سرماخوردگی بزرگسالان

ـ آدام [جِ ادام]: نان‌خورش‌ها

ـ آدرس: نشانی

ـ آدرس الکترونیکی: رایانامه، رایانشانی

ـ آدم: مردم؛ کس؛ کارگزار، زیردست، وابسته

ـ آدمیّت: مردمی

ـ آدمیرال: دریاسالار

ـ آدولتکلد (/ آدولت‌کلد): سرماخوردگی بزرگسالان

ـ آذان [جِ اُذُن]: گوش‌ها

ـ آذان‌الفار: مرزنگوش

ـ آذان فار: مرزنگوش

ـ آرا(ء) [جِ رأی]: رای‌ها، اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها

ـ آرت: هنر

ـ آرتزین: خودبرآ، جهنده، چاه جهنده

ـ آرتیزین: خودبرآ، جهنده، چاه جهنده

ـ آرتیست: هنرمند، هنرپیشه، بازیگر؛ تردست، فریبکار

ـ آرتیکل: بند؛ جُستار

ـ آرشه: زِه

ـ آرشیو: بایگانی <فرهنگستان نخست>، گنجینه

ـ آرشیویست: بایگان <فرهنگستان نخست>

ـ آرکاییسم: کهن‌گرایی، کهنگری، باستان‌گرایی

ـ آرکاییک: کهن‌گرایانه، کهنگرانه، باستان‌گرایانه، کهن‌وش

ـ آرکئولوژی: باستان‌شناسی

ـ آرم: نشانه <فرهنگستان سوم>، نشان

ـ آژان: پاسبان؛ کارگزار، نماینده <فرهنگستان نخست>

ـ آژان پلیس: پاسبان <فرهنگستان نخست>

ـ آژانس: بنگاه، کارگزاری <فرهنگستان نخست>، نمایندگی <فرهنگستان نخست>

ـ آژانس معاملات: کارگزاری <فرهنگستان نخست>

ـ آژدان: پاسبان

ـ آس۱: برگ برنده؛ تک، بی‌همتا، بهترین، برترین

ـ آس۲: (درخت) مورد، مورد سبز

ـ آسانسور: بالارو <فرهنگستان نخست>، آسان‌بر، بالابر

ـ آسترولوژی: اخترشناسی، ستاره‌شناسی

ـ آسترونومی: اخترشناسی، ستاره‌شناسی

ـ آسطرنومیا: اخترشناسی، ستاره‌شناسی

ـ آسیستان: دستیار <فرهنگستان سوم>، وردست

ـ آصار [جِ اِصر]: بندها

ـ آصال [جِ اصیل]: شبانگاه‌ها، شبانگاهان

ـ آغا: بانو؛ خواجه‌سرای

ـ آغرق: باروبنه

ـ آغروق: باروبنه

ـ آف: بیکاری؛ بیکار

ـ آفات [جِ آفت]: آسیب‌ها، زیان‌ها، گزندها، تباهی‌ها

ـ آفازی: زبان‌پریشی، ناگویایی

ـ آفازیا: زبان‌پریشی، ناگویایی

ـ آفاق [جِ اُفُق]: کرانه‌ها، کران‌ها؛ کرانه‌های آسمان، کران‌های آسمان؛ کران تا کران، کشورها، سرزمین‌ها، (سراسر) جهان، (سراسر) کیهان، (سراسر) گیهان، (سراسر) گیتی؛ جهانیان، (همۀ) مردم جهان

ـ آفاق ارض: کرانه‌های زمین، کران‌های زمین، کرانه‌های جهان

ـ آفت: آسیب، زیان، گزند، (مایۀ) تباهی، پلیدی، بیماری، سختی، بدبختی، گرفتاری، آگَفت، آکَفت، پتیاره، بتیاره؛ (زن) هوشیار، (زن) زیرک؛ (زن) بسیار زیبا، (زن) آتشپاره

ـ آفتامات: خودکار

ـ آفتومات: خودکار

ـ آفِر: پیشنهاد (کردن/دادن)، پیشکش (کردن)

ـ آفِل: فروشونده، ناپدیدگردنده

ـ آق۱: سفید، سپید؛ سفیدپوست

ـ آق۲: خواجه، سروَر

ـ آقا: خواجه، سروَر، خدا(ی)، خداوندگار، کارفرما؛ پدر؛ همسر، شوهر، مرد، مرد خانه، مانبِد <پارسی میانه>؛ بزرگ، بزرگوار، بزرگ‌منش

ـ آقاسی: سر، سرور، مهتر

ـ آقسقال (/ آق‌سقال): ریش‌سفید

ـ آقسقل (/ آق‌سقل): ریش‌سفید

ـ آک: بازنشده، کارنکرده، دست‌نخورده، سربه‌مهر

ـ آکادمی: فرهنگستان <فرهنگستان سوم>؛ هنرکده، هنرسرا

ـ آکادمیست: دانشور، فرهیخته

ـ آکادمیسین: فرهنگستانی

ـ آکادمیک: فرهنگستانی، دانشگاهی، دانشی

ـ آکبند: بازنشده، کارنکرده، دست‌نخورده، سربه‌مهر؛ دوشیزه

ـ آکتریس: هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>، هنرمند، هنرپیشۀ زن، بازیگر زن، هنرمند زن، زن هنرپیشه، زن بازیگر، زن هنرمند، بانوی هنرپیشه، بانوی بازیگر، بانوی هنرمند

ـ آکتور: هنرپیشه <فرهنگستان سوم>، بازیگر <فرهنگستان سوم>؛ تردست، فریبکار

ـ آکروبات: بندباز

ـ آکروباسی: بندبازی

ـ آکروسفالی: بزرگ‌سری

ـ آکل: خورنده

ـ آکلاد: ابرو

ـ آکله: خوره؛ خورنده؛ زن گستاخ، زن پررو، بسیار بی‌شرم، پاچه‌پاره

ـ آکنه: رخ‌جوش

ـ آکواریوم: آبزیدان <فرهنگستان سوم>، آبزی‌خانه

ـ آکولاد: ابرو

ـ آکومولاتور: انباره

ـ آگراندیسمان: بزرگ‌سازی <فرهنگستان سوم>، بزرگ‌نمایی؛ گزافه‌گویی، گزاف‌گویی

ـ آگونیست: هم‌کنش

ـ آل: خاندان، دودمان

ـ آل نبی: دودمان پیامبر، دودمان پیغامبر، دودمان پیمبر، دودمان پیغمبر، خاندان پیامبر، خاندان پیغامبر، خاندان پیمبر، خاندان پیغمبر

ـ آلا(ء) [جِ اِلیٰ، اَلیٰ و اِلْیْ]: دهش‌ها، بخشش‌ها، نیکی‌ها، نیکویی‌ها

ـ آلات [جِ آلت]: ابزارها، افزارها، اوزارها، مایه‌ها، زین‌وبرگ‌ها، سازوبرگ‌ها، دست‌موزه‌ها؛ اندام‌ها؛ شرمگاه‌ها، شرم‌ها، شرم‌اندام‌ها، اندام‌های شرم؛ سازها، رودها

ـ آلارم: هشدار <فرهنگستان نخست>، آژیر

ـ آلاف [جِ اَلف]: هزارها، هزاران

ـ آلام [جِ اَلَم]: دردها، رنج‌ها

ـ آلامد: امروزی، امروزین،امروزه‌پسند

ـ آلبومن: سفیدۀ تخم‌مرغ

ـ آلبینیسم: زالی <فرهنگستان سوم>، زال‌تنی

ـ آلْت: [رایانه] دگرساز

ـ آلَت: ابزار، افزار، اوزار، مایه، زین‌وبرگ، سازوبرگ، دست‌موزه؛ اندام؛ شرمگاه، شرم، شرم‌اندام، اندام شرم؛ ساز <فرهنگستان نخست>، رود

ـ آلت بصر: ابزار دیدن، دیده، بینش

ـ آلت تناسل: اندام زادآوری، اندام فرزندآوری، اندام پیش، اندام نهانی، اندام شرم، شرم‌اندام، شرمگاه

ـ آلت جماع: شرم‌اندام‌ (زن و مرد)، شرم (زن و مرد)، شرمگاه (زن و مرد)

ـ آلت حرب: ابزار جنگ، افزار جنگ، ساز جنگ، جنگ‌افزار، زین‌افزار

ـ آلَت رجولیّت: شرم مرد، شرمگاه مرد، شرم‌اندام مرد، اندام شرم مرد، نره

ـ آلت زراعت: ابزار کشاورزی، افزار کشت‌ورزی

ـ آلت سلاح: ابزار جنگ، افزار جنگ، ساز جنگ، جنگ‌افزار، زین‌افزار

ـ آلت قتاله: ابزار کشتار، کُشت‌افزار

ـ آلت موسیقی: ساز، رود

ـ آلت نجاری: ابزار درودگری، افزار درودگری

ـ آلترناتیو: جایگزین، جانشین، گزینه

ـ آلتمغا (/ آل‌تمغا): مُهر سرخ؛ فرمان

ـ آلتون: زر

ـ آلتونتمغا (/ آلتون‌تمغا): مُهر زرّین، مُهر زرنشان

ـ آلتیمتر: فرازیاب <فرهنگستان سوم>

ـ آلرژی: دگرکاری

ـ آلفه: خوگیرنده

ـ آلگرو: تند و سبک

ـ آلگوریتم: خوارزمی <فرهنگستان سوم>، خوارزمیک

ـ آلهه [جِ اِلٰه]: خدایان

ـ آلیاژ: همجوش <فرهنگستان نخست>، هم‌بسته

ـ آمال [جِ اَمَل]: امیدها، اومیدها، آرزوها، خواست‌ها، خواسته‌ها، دلخواه‌ها، آرمان‌ها، اَرمان‌ها، یوبه‌ها، بویه‌ها، بوی‌ها، وایه‌ها، کام‌ها، کامه‌ها، اَیاسه‌ها، یاسه‌ها

ـ آمبریولوژی: رویان‌شناسی

ـ آمبولانس: خودروی بیماربَر، خودروی بیمارکَِش؛ خودروی مُرده‌بَر، خودروی مُرده‌کَِش

ـ آمپلیتود: دامنه

ـ آمپلیفایر: فزون‌ساز

ـ آمر: فرماینده، فرمانده، فرمان‌دهنده، کارفرما، دستوردهنده

ـ آمَن: استوارتر

ـ آمِن: بی‌بیم، بی‌ترس، به‌زینهار

ـ آمن‌ و مطمئن: بی‌ترس‌وبیم

ـ آمَنّا: گرویدیم

ـ آمولن: نشاسته

ـ آمیدون: نشاسته

ـ آمیرال: دریاسالار

ـ آمین: ایدون باد، چنین باد، برآور، برآورده ساز، بپذیر

ـ آن: دم، هنگام، اندک زمان، زمان (بسیار) کوتاه

ـ آناً: دردم، همان‌دم، به‌یک‌دم، در یک دم، بی‌درنگ، هم‌اندرزمان، بسیار زود

ـ آنابولیسم: فراگشت <فرهنگستان سوم>، فراساخت

ـ آناتومی: تن‌شناسی، پیکرشناسی، پیکرشکافی

ـ آنارشی: آشوب

ـ آنتراکت: میان‌پرده

ـ آنتروپولوژی: مردم‌شناسی

ـ آنتروزوئید: گیازامه

ـ آنتن: سرون <فرهنگستان نخست>؛ شاخک؛ شرم مرد، شرمگاه مرد، شرم‌اندام مرد؛ سخن‌چین

ـ آنتولوژی: گزیده، گزینه، برگزیده، به‌ْگزین، گلچین

ـ آنتی ـ: پاد ـ

ـ آنتیبادی (/ آنتی‌بادی): پادتن <فرهنگستان سوم>

ـ آنتیبیوتیک (/ آنتی‌بیوتیک): پادزیست، پادزی، پادزیو

ـ آنتیتز (/ آنتی‌تز): برابرنهاده، برابرستاده

ـ آنتیتوکسین (/ آنتی‌توکسین): پادزهر

ـ آنتیژل (/ آنتی‌ژل): پادیَخ*

ـ آنتیژن (/ آنتی‌ژن): پادگن <فرهنگستان سوم>، پادزا

ـ آنتیسپتیک (/ آنتی‌سپتیک): گندزدا <فرهنگستان سوم>، پلشت‌بر <فرهنگستان سوم>

ـ آنتیک: دیرینه، باستانی؛ باارزش، گران‌بها؛ سخت بد، سخت زشت

ـ آنتیکُر (/ آنتی‌کُر): پادتن

ـ آنتیم: دوست، خودمانی

ـ آندانت: آهسته و روان

ـ آندو: [رایانه] واگرد

ـ آندو ـ: درونی، درون ـ

ـ آندوپلاسم: درمیان‌یاخته <فرهنگستان سوم>، درون‌مایه

ـ آندوتوکسین: درون‌زهرابه <فرهنگستان سوم>، درون‌زهر

ـ آندودرم: درون‌پوست <فرهنگستان سوم>

ـ آندوسپرم: درون‌دانه <فرهنگستان سوم>؛ خورش <فرهنگستان سوم>

ـ آندوسکوپ: درون‌بین <فرهنگستان سوم>

ـ آندوسکوپی: درون‌بینی <فرهنگستان سوم>

ـ آندوکارپ: درون‌بر

ـ آندوکارد: درون‌دل

ـ آنرمال: نابهنجار <فرهنگستان سوم>

ـ آنزیم: زی‌مایه <فرهنگستان سوم>

ـ آنژین: گلودرد <فرهنگستان سوم>، درد گلو

ـ آنژین صدری: درد سینه <فرهنگستان سوم>

ـ آنژیوپلاستی: رگ‌بازسازی <فرهنگستان سوم>

ـ آنژیوسپرم: نهان‌دانه

ـ آنژیوگرافی: رگ‌نگاری <فرهنگستان سوم>

ـ آنژیولوژی: رگ‌شناسی

ـ آنس: خوگیرتر

ـ آنسامبل: همنوایان <فرهنگستان سوم>؛ همنوایی <فرهنگستان سوم>، گروه‌نوازی

ـ آنِست: درست‌کار

ـ آنستزی: بیهوشی، هوشبری

ـ آنسه: زن خوب، زن نیکو، دلارام، دلاویز

ـ آنسیکلوپدی: دانشنامه <فرهنگستان سوم>

ـ آنکال: گوش‌به‌زنگ <فرهنگستان سوم>

ـ آنِکس: پیوست

ـ آنلاین: دردسترس، دم دست

ـ آنمی: کم‌خونی

ـ آنومالی: ناهنجاری <فرهنگستان سوم>

ـ آنومی: بی‌هنجاری <فرهنگستان سوم>

ـ آنونس: پیش‌پرده <فرهنگستان سوم>

ـ آنیمیسم: جان‌گرایی

ـ آنیه [جِ اِناء]: آوندها، آبدان‌ها

ـ آوانگارد: پیشرو، پیشگام، پیشتاز، پیشرفته

ـ آیات [جِ آیت/آیه]: نشانه‌ها، نشان‌ها، نشانی‌ها

ـ آیت: نشانه، نشان، نشانی؛ گواه؛ گفتار، سخن

ـ آیزنه: شوهرخواهر، داماد

ـ آیِس: ناامیدشونده، ناامید، نومید

ـ آیفن: آوابر، دربازکن

ـ آیفون: آوابر، دربازکن

ـ آی‌کیو: بهرۀ هوشی، هوش‌بهر؛ نادان

ـ آیودی: ابزار درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>

ـ آیه: نشانه، نشان

ـ آیۀ یاس: ناامیدکننده، نومیدکننده، ناامید، نومید، نماد نومیدی، نماد ناامیدی، دلسرد، دلسردکننده، بدبین، بدبین‌کننده

ـ آی‌یودی: ابزار درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>، درون‌زهدانی <فرهنگستان سوم>

ـ آئِس: ناامیدشونده، ناامید، نومید

سرچشمه‌ها

ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۸۱، فرهنگ بزرگ سخن، ۸ج، تهران، سخن.

ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۹۰، ذیل فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن.

ـ پرتو، ابوالقاسم، ۱۳۷۷ [۱۳۷۳]، واژه‌یاب: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه، ۳ج، تهران، اساطیر.

ـ جلالی، تهمورس، ۱۳۵۴، فرهنگ پایه، تهران، ابن سینا.

ـ حسن‌دوست، محمد، ۱۳۹۳، فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، ۵ج، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

ـ خانلری، پرویز [سرپرست]، ۱۳۵۷، فرهنگ تاریخی زبان فارسی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.

ـ دانشیار، ج. [= جواد]، ۱۳۸۶، فرهنگنامۀ پارسی آریا، اصفهان، فرهنگ مردم.

ـ دهخدا، علی‌اکبر [بنیان‌گذار]، ۱۳۷۷، لغت‌نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران، دانشگاه تهران و روزنه.

ـ رازی، فریده، ۱۳۸۹ [۱۳۶۶]، فرهنگ واژه‌های فارسی سره برای واژه‌های عربی در فارسی معاصر، چ۷، تهران، نشر مرکز.

ـ صادقی، علی‌اشرف، ۱۳۹۲، فرهنگ جامع زبان فارسی، ج۱، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

ـ صدری افشار، غلامحسین و همکاران، ۱۳۸۱، فرهنگ معاصر فارسی، چ۳، تهران، فرهنگ معاصر.

ـ فروزانفر، بدیع‌الزمان، ۱۳۸۶ [۱۳۱۹]، فرهنگ تازی به پارسی، چ۱ ناشر، تهران، اساطیر.

ـ فره‌وشی، بهرام، ۱۳۸۸، فرهنگ فارسی به پهلوی، چ۴، تهران، دانشگاه تهران.

ـ کیانوش، حسن، ۱۳۸۱، واژه‌های برابر فرهنگستان ایران، تهران، سروش.

ـ مشیری، مهشید، ۱۳۷۱، فرهنگ واژه‌های اروپایی در فارسی، تهران، البرز.

ـ معین، محمد، ۱۳۷۵، فرهنگ فارسی، ۶ج، چ۹، تهران، امیرکبیر.

ـ مکنزی، دیوید نیل، ۱۳۷۳، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

ـ نجفی، ابوالحسن، ۱۳۸۷، فرهنگ فارسی عامیانه، چ۲، تهران، نیلوفر.

ـ هاجری، ضیاءالدین، ۱۳۸۶، فرهنگ بیست‌هزار، تهران، به‌آفرین.

منوچهر فروزنده فرد

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی