یادداشت: پوش

از پارسی‌شناسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۷ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «===پوش=== <pre style="color: blue">منوچهر فروزنده فرد </pre> در مثنوی ''سه گفتار'' شاه داعی شیر...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

پوش

منوچهر فروزنده فرد

در مثنوی سه گفتار شاه داعی شیرازی که به زبان قدیم شیراز (شِرَزی) سروده شده بخشی با عنوان «اَنَه مذمتِ وی‌باکی» (= اندر مذمت بی‌باکی/ مباحی‌گری) وجود دارد که شاعر درباب کسی که خود را مکلف نمی‌داند و پایبند حلال و حرام نیست می‌گوید (نک. داعی شیرازی، ۸۷۲ق: ۷۲، با امروزین‌سازی رسم‌الخط):

اَز سَرِ رَغبَت اَنَه بَنگ و شَراب

وی‌خُه هِن و غَرقِن و مَست و خَراب

نیستِش اَز دینِ خُدَی خُه خَبَر

چِش شَنَه حُسنی هِن و چی دِز وَ سَر

هَم‌نَفَسِ پوش و صُراحی هِن اُی

مُلحِد و وی‌باک و مُباحی هِن اُی

Ɂaz sar=e raγbat Ɂana bang=o: šarāb

vi-xo h-en=o: γarq=en=o mast=o: xarāb

nist=eš az din=e xoda=y xo: xabar

češ š=ana hosn=i h-en=o či de=z va sar

ham-nafas=e: puš=o sorāhi h-en oy

molhed=o vi-bāk=o mobāhi h-en oy

یعنی:

از سر رغبت اندر [کار] بنگ و شراب

بی‌خود است و غرق است و مست و خراب

نیستش از دین خدای خود خبر

چشمش اندر حسنی است و چیز[ی] دیگر به سر[ش]

هم‌نفس پوش و صراحی است او

ملحد و بی‌باک و مباحی است او

سخن ما بر سر واژۀ پوش در بیت آخر است. ادیب‌طوسی (۱۳۴۴: ۱۵۷) دربارۀ این واژه می‌نویسد: «ممکن است مقصود از پوش ”خیمه و خرگاه“ باشد که مجازاً از آن ”بزم عیش“ اراده شده و یا به معنی ”پوشیدنی و تجمل“». واجد شیرازی (۱۳۵۳: سه گفتار، ۱۲) نیز می‌نویسد: «پوش به معنی ”پوشاک و پوشیدنی“ آمده، چنان‌که گفته‌است: چو که پُرن سینشُن از عقل و هوش/ فکرشُنی نیستن از خَورد و پوش (بیت ۶۱۵)». نگارنده نیز در پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد خود از آنجا که بنا را بر ترجمۀ تحت‌اللفظی/ واژه‌به‌واژه گذاشته این واژه را صرفاً به پوش ترجمه کرده‌است (نک. فروزنده فرد، ۱۳۹۷: ۱۵۲). اما معنی دقیق پوش در این بیت چیست؟ یکی از معانی این واژه در لغت‌نامه چنین آمده‌است (نک. دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل پوش):

پوش دربندی. شیافی است متخلخل و سبک که از کوفتۀ برگ درختی کنند و این درخت برگش به برگ حنا ماند و تخمش مدور و از شاهدانه کوچک‌تر و مایل به زردی باشد و از دربند و ارمنیه آرند و طبیعت آن سرد است در دوم و خشک در آخر درجۀ اول و آن رادع و ملین بود و طلاء آن جهت اورام حاد و تحلیل و منع ازدیاد آن و اوجاع حارّه و نقرس و رمد و صداع نافع است. و رازی گوید: چون آن را با آب عنب‌الثعلب سوده و بر نقرس طلا کنند منفعتی عظیم دارد و بدلش شیاف مامیثا و حضض و عنب‌الثعلب و بزرالهندباست و آن را بوش و بوش دربندی با باء موحده نیز نامند.

چنان‌که از این تعریف برمی‌آید، پوش گیاهی مانند شاهدانه بوده‌‌است. با توجه به این نکته و نیز با توجه به اینکه در دو بیت قبل از بیت موردنظر سخن از «بنگ» و «شراب» است و در بیت موردنظر نیز «پوش» و «صراحی» در کنار هم آمده‌اند، آیا ممکن است همان‌گونه که «شراب» و «صراحی» با یکدیگر مرتبطند «پوش» نیز با «بنگ» ارتباطی داشته باشد و مثلاً از پوش نیز ـ چنان‌که از شاهدانه ـ بنگ به دست می‌آمده‌است یا از آن همچون ابزاری برای کشیدن بنگ استفاده می‌شده‌است؟ به هر روی طرح این احتمال شاید برای پژوهشگران خالی از فایده نباشد.


  • منابع

ـ ادیب‌طوسی، محمدامین، ۱۳۴۴، «”سه گفتار“ به لهجۀ شیرازی قرن نهم»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز، س۱۷، ش۲ (پیاپی ۷۴)، ص۱۴۹ـ۱۸۲.

ـ داعی شیرازی، نظام‌الدین محمود، ۸۷۲ق، کان ملاحت و سه گفتار، نسخۀ خطی محفوظ در کتابخانۀ کاخ گلستان به شمارۀ ۲/۳۵۱ (”کان ملاحت“) و ۳/۳۵۱ (”سه گفتار“) با تاریخ کتابت شوال ۸۷۲ ق، بدون نام کاتب، ص۳۸ـ۸۱.

ـ دهخدا، علی‌اکبر، ۱۳۷۷، لغت‌نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران، دانشگاه تهران و روزنه.

ـ فروزنده فرد، منوچهر، ۱۳۹۷، توصیف زبان‌شناختی گویش قدیم شیراز با تکیه بر کتاب‌های ”کان ملاحت“ و ”سه گفتار“ شاه داعی شیرازی، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد به راهنمایی محمد مطلبی و مشاورۀ محمود مدبری، دانشگاه شهید باهنر کرمان، چاپ‌نشده.

ـ واجد شیرازی، محمدجعفر، ۱۳۵۳، نوید دیدار (در شرح کتاب ”کان ملاحت“ و مثنوی ”سه گفتار“ به زبان محلی شیرازی)، شیراز، ادارۀ کل فرهنگ و هنر فارس.