الف اشباع

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

الف اشباع Ɂalef=e ɁešbâɁ [گروه اسمی] {عربی (الف، اشباع) ـ فارسی}

  1. نک. الف اطلاق.
  2. در دستور سنتی، مصوت آ (â) که از اشباع مصوت اَ (a) حاصل شده باشد۱ (نک. گلشن‌آبادی، ۱۴۰۰: ۳).
  3. (= الف وصلی) در دستور سنتی، هجای اَ (Ɂa) که در آغاز کلماتی مانند با، بی، بر افزوده می‌شود۲ (نک. همان‌جا).

  • پی‌نوشت:

۱. گلشن‌آبادی (همان‌جا) الف کلمۀ آچار را مثال زده که از نظر او حاصل اشباع الف کلمۀ اچار است. چنین نظری درست نمی‌نماید و صورت آچار اصیل و صورت اچار مخفف آن است (نک. صادقی، ۱۳۹۲: ذیل «آچار»؛ گفتنی است گونۀ اچار در فرهنگ جامع زبان فارسی (همان‌جا) ذیل آچار آمده، اما در ترتیب الفبایی خود (یعنی در جلد دوم) نیامده‌است. نگارنده عجالتاً شاهدی برای این گونۀ واژگانی در دسترس ندارد).

۲. به لحاظ تاریخی صورت‌های ابا، ابی، ابر اصیل‌اند و صورت‌های با، بی، بر با حذف هجای آغازی پدید آمده‌اند.


  • منابع:

ـ صادقی، علی‌اشرف (زیر نظر)، ۱۳۹۲، فرهنگ جامع زبان فارسی، ج۱ (آ)، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

ـ گلشن‌آبادی، سید عبدالفتاح بن عبدالله، ۱۴۰۰، تشریح الحروف و الالفاظ (فرهنگ الفبای زبان فارسی)، تصحیح احمد مجاهد، تهران، دانشگاه تهران.

منوچهر فروزنده فرد

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی