ویرایش زبانی: مرداد یا امرداد؟
۷ فروردین ۱۴۰۰
مرداد یا امرداد؟ (نگاهی تازه به بحثی قدیمی)
پیشکش به سره مرد ایران، استاد میرجلالالدین کزّازی
کلمۀ اوستایی -amərətā̆t یا -amərətatāt (بارتلمه، ۱۹۰۴: ۱۴۳) [۱] از پیشوند منفیساز -a و مادۀ -mərətā̆t به معنی «تباهی» (از ریشۀ mar «مُردن») و در مجموع به معنی «فناناپذیری، بیمرگی» است. این واژه که نام یکی از امشاسپندان [٢] زردشتی است در فارسی میانه بهصورت Amurdād (مکنزی، ۱۳۷۳: ۳۷؛ منصوری، ۱۳۹۴: ۴۱۴) درآمدهاست [۳] و در گاهشماری ایرانی نام پنجمین ماه سال و همچنین نام هفتمین روز ماه است. «اَمُرداد» در فارسی نو با حذف هجای آغازین «اَ» بهصورت «مُرداد» به کار رفتهاست [۴]؛ برای نمونه:
الف) به معنیای نزدیک به معنی لغویاش یعنی «نامیرا» (ضمن اینکه به قرینۀ «خرداد» و دیگر امشاسپندانی که در ابیات پیشین آمدهاند، به امشاسپند «مرداد» هم اشاره دارد):
ز خرداد باش از بروبوم شاد/ تن چارپایانت مرداد باد (فردوسی، ۱۳۷۱: ۳۵۹)
ب) به معنی یکی از امشاسپندان:
که بوی خوش و نغز اندر جهان/ ز خرداد و مرداد باشد بدان (داراب هرمزدیار، ۱۹٢٢: ٢/ ۱۷۰)
پ) به معنی هفتمین روز ماه:
روز مرداد مژده داد بدان/ که جهان شد به طبع باز جوان (مسعود سعد سلمان، ۱۳۶۴: ۹۴۶)
ت) به معنی پنجمین ماه سال:
اگر کسی به سپندارمذ نپاشد تخم/ گدای خرمن دیگر کسان بود مرداد (سعدی، ۱۳۸۹: ۷۶٢)
شواهد معنی اخیر در متون کهن بسیار است و در فارسی امروز نیز عامۀ فارسیزبانان صرفاً همین معنا را از این کلمه درمییابند.
اما صورت «امرداد» نیز در فارسی نو به کار رفتهاست. کهنترین شاهدی که برای این گونۀ واژگانی در پیکرۀ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ثبت شده متعلق به قرن هفتم است:
چو گفتار خردادش آمد به سر/ همانگه امرداد شد پیشتر (زراتشتنامه، ۱۳۳۸: ۴۶)
این واژه را در متنی از قرن نهم یعنی تاریخ قم نیز مییابیم:
پس آن هر دو برادر در این هر دو سرای نزول کردند روز اردیبهشت ماه امرداد. (قمی، ۱۳۱۳: ٢۴۴)
و سرانجام در قرن یازدهم شاهد کاربرد این گونۀ واژگانی در جهانگیرنامه هستیم:
در روز پنجشنبه بیستویکم امرداد تسبیح نموده به قصد شکار به کشتی سوار شده متوجه موضع سمونگر که از شکارگاههای مقرر من است گشتم. (جهانگیر گورکانی، ۱۳۵۹: ۱۴۱؛ همچنین نک. همان: ۱۱۴، ۱۴۰، ۱۵۱،٢۶۷، ۳۱۰)
شواهد دیگر این واژه عمدتاً متأخرند از جمله بیت زیر از ادیبالممالک فراهانی:
در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای/ شد اهورهمزده، آنگه وهمن و اردیبهشت
از پس شهریور، اسپندارمذ، خرداد دان/ پس امرداد است کِش بیمرگی آمد سرنوشت (ادیبالممالک فراهانی، ۱۳۸۴: ٢/ ۱۰۸۳) [۵]
این گونۀ واژگانی که هنوز در گویش بهدینان کرمان بهصورت amordādru (= امردادروز) و در گویش بهدینان یزد بهصورت emerdowdru (= امردادروز) زنده است (نک. سروشیان، ۱۳۸۳: ۱۰)، در دوران معاصر به نوشتار برخی فضلای آشنا با زبانهای باستانی (مانند پورداوود) و از نوشتار ایشان (یا بهواسطۀ مطالعۀ مستقیم زبانهای باستانی) به فرهنگهای فارسی راه یافتهاست. کلمۀ «امرداد»، البته بدون شاهد، در فرهنگهای معتبر زبان فارسی معاصر ضبط شدهاست. از جملۀ این فرهنگها میتوان به این موارد اشاره کرد: فرهنگ نفیسی (نفیسی، ۱۳۵۵) [مدخل اصلی]، لغتنامه (دهخدا، ۱۳۷۷) [مدخل اصلی]، فرهنگ فارسی (معین، ۱۳۸۸) [مدخل اصلی]، فرهنگ معاصر فارسی (صدریافشار و همکاران، ۱۳۸۱) [مدخل ارجاعی]، فرهنگ بزرگ سخن (انوری، ۱۳۸۱) [مدخل ارجاعی]، فرهنگ عمید (عمید، ۱۳۷۹) [مدخل اصلی]، دایرةالمعارف فارسی (مصاحب، ۱۳۸۰) [مدخل اصلی] و فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی (حسندوست، ۱۳۹۳) [مدخل اصلی].
توجه به صورت «امرداد» و معنی اصلی آن باعث شد برخی در کاربرد آن افراط کنند و با این استدلال که «مرداد» به معنی «میرا»ست آن را به کناری نهند و همواره «امرداد» را جانشین آن سازند. از جملۀ این فضلا میتوان به نفیسی اشاره کرد که ضمن تأیید صورت «امرداد» مینویسد: «من خودم همیشه در نوشتن و گفتن از استعمال کلمۀ «مرداد» احتراز میکنم» (نفیسی، ۱۳۸۶: ٢۹).
در مقابل برخی از ادبا و زبانشناسان با این استدلال که «امرداد» در متون معتبر فارسی به کار نرفته آن را مطلقاً نادرست دانستند و حتی وحید دستگردی به طنز سرود:
پس عجب نیست اگر شعر بدل گشت به معر/ اندر آن ملک که مرداد امرداد شود
باش تا بهمن ابهمن شود و تیر اتیر/ دی ادی گردد و خرداد اخرداد شود! (نک. محیط طباطبایی، ۱۳۴۵ الف: ٢۱۱) [۶]
از این افراط و تفریطها که بگذریم به دیدگاههای ادبا و زبانشناسان معتدلی چون نجفی میرسیم. وی مینویسد:
مُرداد: به معنای «ماه پنجم سال شمسی». بعضی از سرهنویسان این کلمه را که در اوستایی به معنی «میرا»ست غلط میدانند و توصیه میکنند که بهجای آن اَمُرداد به معنی «نامیرا» گفته شود (پیشوند «اَ» در زبانهای باستانی ایران دلالت بر سلب و نفی میکند). ولی علاوه بر اینکه امروزه تمایز معنایی میان مرداد و امرداد از میان رفته و برای عامۀ فارسیزبانان مطلقا ناآشنا شدهاست، واژۀ مرداد از قدیم در متون نظم و نثر فارسی به همین معنای امروزه مصطلح بودهاست و دلیلی نیست که کلمۀ رایجی را تغییر دهیم به صرف آنکه زمانی معنای ناخوشایند داشتهاست (نجفی، ۱۳۹۰: ۳۴۵). [۷]
نگارنده دربارۀ درست بودن صورت «مرداد» و اینکه نمیتوان «مرداد» را با این استدلال که به معنی «میرا»ست تبدیل به «امرداد» کرد کاملاً با نجفی موافق است اما صورت «امرداد» را نیز به دلایل زیر درست میداند:
نخست) کاربرد این کلمه در متونی چون زراتشتنامه، تاریخ قم، جهانگیرنامه و ...؛
دوم) کاربرد آن در نثر فضلایی چون پورداوود و نفیسی؛
سوم) ضبط آن در فرهنگهای معتبر فارسی (ولو بدون شاهد)، زیرا به لحاظ زبانشناختی «همۀ واژههای متداول امروز که در فرهنگی مانند فرهنگ معاصر فارسی امروز ضبط شدهاند فارسی محسوب میشوند بهجز واژههای اروپایی» (طباطبایی، ۱۳۸۵: ۱۱۹)؛
چهارم) کاربرد آن در متون فارسی میانه/ پهلوی؛ در این باره باید توضیحی افزود: اگر مثلاً فردوسی صورت «امرداد» را به کار برده بود قطعاً امروزه هیچکس در فارسی بودن و درستی این کلمه تردیدی نداشت، زیرا بر اساس ملاکهای نجفی اگر کلمه یا عبارتی فقط در زبان کهن به کار رفته باشد «صحیح اما منسوخ است و در صورت ضرورت امروز نیز میتوان آن را به کار برد» (نجفی، ۱۳۹۰: شش). حال پرسش اینجاست که چگونه اگر این کلمه هزار سال پیش مثلاً در شعر فردوسی (سدۀ ۴ و ۵ هجری) به کار رفته باشد امروز نیز میتوان آن را به کار برد، اما اگر در بندهش که ظاهراً در حدود هزاروصد سال پیش (سدۀ سوم هجری) تدوین شده (نک. تفضلی، ۱۳۹۳: ۱۴۱) به کار رفته باشد نمیتوان امروز آن را به کار برد؟ به گمان این نگارنده نباید زبان کهن را تنها به آثار فارسی محدود دانست و آن را میتوان حداقل تا آثار فارسی میانه عقب برد. بر این اساس کلمۀ «امرداد» که در متون پهلویای چون بندهش (برای دیگر شواهد این کلمه در متون پهلوی نک. بویس، ۱۹۸۵: ۹۹۸؛ منصوری، ۱۳۹۴: ۴۱۴) به کار رفته با این استدلال نیز «فارسی» و «درست» است.
پنجم) کاربرد آن در گویش بهدینان و گفتار و نوشتار زردشتیان و سرهگرایان و پژوهشگران زبانهای باستانی و حتی وجود هفتهنامه و تارنمایی به نام امرداد.
حتی اگر صورت «امرداد» در هیچیک از متون و فرهنگها ضبط نشدهبود و در گفتار و نوشتار نیز چندان رایج نبود باز به دلایلی میتوانستیم آن را «درست» بدانیم و اگر فضلای مخالف کاربرد این واژه را نتوان به سبب بیاطلاعی از شواهدی که برشمردیم ملامت کرد، بر اساس بیتوجهی به این موارد میتوان بر آنها خرده گرفت:
نخست) تصویب مجلس و برنامهریزی زبان: کاربرد ماههای شمسی بهصورت «فروردین، اردیبهشت، خرداد ...» درواقع حاصل برنامهریزی زبان است. میدانیم که در یازدهم فروردین ۱۳۰۴ با تصویب مجلس شورای ملی گاهشماری خورشیدی و نامهای فارسی ماهها در ایران رسمی گردید (پورداوود، ۱۳٢۶: ۵٢). مطابق تصویب مجلس شورای ملی نام ماه پنجم «امرداد» است (نک. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی). بر این اساس صورت «امرداد» پشتوانۀ قانونی دارد و حتی اعتبار قانونیاش از واژههای مصوب فرهنگستان بیشتر است. هنگامی که واژههایی ساختگی چون «ارتش» (دربارۀ این واژه نک. پورداوود، ۱۳۳۱) بهواسطۀ تصویب فرهنگستان رواج مییابند، چه اشکالی دارد واژۀ صحیحی چون «امرداد» نیز که مصوب مجلس شورای ملی هم هست در فارسی امروز به کار رود؟
دوم) گونههای واژگانی: «اَمرداد» گونهای از واژۀ «مرداد» است و واژۀ جدیدی نیست که نیاز به اینهمه موضعگیری داشتهباشد. اگر به غلط ننویسیم یا کتب مشابه نگاهی بیفکنیم میبینیم که معمولاً وقتی سخن از انتخاب بین دو گونۀ واژگانی است کمتر به سختگیریهایی از نوع «امرداد» برمیخوریم. مثلا نجفی کاربرد «اَبان» بهجای «آبان» را تنها با یک شاهد از ابونصر فراهی درست دانستهاست (نجفی، ۱۳۹۰: ۱-٢) [۸]. البته میدانیم که زبان معیار بیشتر گرایش دارد که از میان چند گونۀ زبانی یکی از آنها را برگزیند اما نباید صورت غیرمعیار را نیز لزوماً «نادرست» پنداشت.
سوم) وامگیری تاریخی: حتی اگر هیچیک از دلایل فوق نتواند کاربرد «امرداد» را توجیه کند، بهراحتی میتوان در فارسی امروز آن را بهصورت وامواژهای تاریخی از زبان فارسی میانه پذیرفت. هنگامی که نامهای خاصی چون «آریا» و «آناهیتا» را - بهواسطه و با تلفظی تحت تأثیر زبانهای خارجی (نک. صادقی، ۱۳۹٢: ذیل «آریا» و «آناهیتا») [۹]- از زبانهای باستانی خود وام گرفتهایم، چه اشکالی دارد که واژۀ «امرداد» را هم بهعنوان نام خاص یکی از ماهها - و البته بدون تأثیرپذیری از تلفظ خارجی - بهعنوان وامواژهای از تاریخ زبان خود بپذیریم؟
- پینوشتها:
[۱] ظاهراً اصل کلمه -amərətatāt بوده و طی فرایند تقلیل/ واریزه/ حذف هجای همسان (haplo(lo)gy) تبدیل به -amərətā̆t شدهاست.
[٢] امشاسپند (اوستایی -aməša-spenta تحتاللفظی به معنی «مقدّسِ/ سودبخشِ بیمرگ»؛ فارسی میانه: amešāspand, (a)mahraspand) به شش (یا هفت) ذات مقدس یا فرشتۀ مقرب درگاه اهورهمزدا اطلاق میشود. اینان در اصل وجوه یا جنبههایی از اهورهمزدا بودهاند که سپس تشخّص یافتهاند. امشاسپندان ششگانه عبارتاند از: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد (امشاسپند هفتم را خودِ اهورهمزدا یا ایزد سروش یا سپند مینو دانستهاند؛ نک. آموزگار، ۱۳۹۱: ۱۵ و همچنین سنج. بیت منقول از ادیبالممالک در متن نوشتار حاضر). دربارۀ مفهوم «امشاسپند» همچنین نک. بویس، ۱۹۸۵الف.
[۳] البته بهتر است - مانند بویس، ۱۹۸۵ ب - با توجه به حرفنویسی 'ʼm(w)rdtواجنویسی احتیاطآمیز Amurdā̆d را برای این واژه در نظر بگیریم (نوبرگ، ۱۹۷۴ این کلمه را Amurdat ضبط کردهاست). شایان یادآوری است که برخی معتقدند کلمات «هاروت» و «ماروت» در قرآن کریم (بقره: ۱۰٢) برگرفته از نام دو امشاسپند «خرداد» و «(ا)مرداد» هستند (نک. جفری، ۱۳۸۶: ۳۸۹-۳۹۱؛ بویس، ۱۹۸۵ ب: ۹۹۸).
[۴] ظاهراً حذف «اَ» آغازی علاوه بر قاعدۀ کلی در این مورد خاص تحت تأثیر باهمایی (یعنی همراهی با «خرداد») نیز بودهاست. حذف هجای «اَ» آغازی در تحول از فارسی میانه به فارسی نو فرایندی پربسامد است. البته «اَ»یِ حذفشده معمولاً پیشوند منفیساز نیست و جزئی از خود کلمه است، مانند تبدیل abāg به «با» و تبدیل abar به «بَر». در مواردی چون anāhīd هم که در فارسی به «ناهید» تبدیل شده، باز هم an در دورۀ میانه پیشوند نیست (زیرا āhīd نداریم) و ضمناً به هر حال جزئی از پیشوند -an یعنی -n در «ناهید» باقی ماندهاست. بر این اساس قیاس اینگونه کلمات با امرداد/ مرداد صحیح نمینماید.
[۵] تنها شواهدی که پیشتر برای واژۀ «امرداد» در منابع عرضه شده بود، این ابیات بود:
هرآنکس که دارد به گیتی سپاس/ چنان دان که باشد همان حقشناس
بداند همه داد خرداد را/ دگر گویم از داد امرداد را
که از داد امرداد باشد جهان/ نباید کنم کارها را نهان (داراب هرمزدیار، ۱۹٢٢: ٢/ ۱۷۰)
در همین صفحه از روایات داراب هرمزدیار در عنوان متن نیز «امرداد» آمده و البته چندین بار گونۀ «مرداد» نیز دیده میشود. محیط طباطبایی (۱۳۴۵الف) کاربرد «امرداد» را در این دو بیت از تصرفات کاتب گجراتی میداند اما چنانکه دیدیم «امرداد» هنوز در گویش زردشتیان کرمان زنده است و عجیب نیست که سرایندۀ زردشتی و کرمانی این ابیات صورت «امرداد» را به کار برده باشد. البته با توجه به شواهد صریحی که در متن آوردهایم لزومی به استناد به این ابیات نیست. برای مشاهدۀ دیدگاه محیط طباطبایی دربارۀ «امرداد» همچنین نک. همو، ۱۳۴۵ب.
[۶]این بیت و مأخذ آن را سالها پیش دکتر علی جلالی به نگارنده یادآوری فرمودند. از ایشان سپاسگزارم.
[۷] میلانیان (۱۳۵۱: ٢۸)، باطنی (۱۳۸۵: ۵۰) و برومند سعید (۱۳۸۳: ۳۱-۳٢) نیز با نجفی همرایاند و جالب است که، به گواهی کتاب غلط ننویسیم از چاپ اول تا ویراست دوم (طبیبزاده، ۱۳۹۶)، از میان نقدهایی که بر چاپ اول غلط ننویسیم نوشته شده هیچکس با نظر نجفی در این باره مخالفتی نداشتهاست. البته بر نوشتار نجفی چند نکته میتوان گرفت: نخست اینکه استعمال «امرداد» مختص سرهنویسان نیست و چنانکه دیدیم نفیسی و کسان دیگری که اعتقادی به سرهنویسی نداشتهاند نیز این کلمه را به کار بردهاند. دوم اینکه معنی اصلی امرداد «نامیرا» (صفت) نیست بلکه «نامیرایی» (اسم) است (البته چنانکه دیدیم «مرداد» در شاهنامه به معنی «نامیرا» (صفت) به کار رفتهاست). سوم اینکه کلمۀ «مرداد» هیچگاه معنی ناخوشایندی نداشته و هرگز در هیچ متنی به معنی «میرا» به کار نرفتهاست.
[۸] برای شواهد دیگر «اَبان» نک. صادقی، ۱۳۹۵: ٢٢.
[۹] البته برخی ادبای سختگیر حتی با همین نامها هم مخالفت میورزند. مثلاً فرشیدورد معتقد بود که اینگونه نامها ساخت فارسی امروزی ندارند و به کلمات فرنگی بیشتر شبیهاند تا فارسی. وی پیشنهاد میکرد برای نمونه بهجای «میترا» نام «مهری» را بر دختران بگذارند (فرشیدورد، ۱۳۸۷: ۳۷٢).
- منابع:
الف) چاپی
- قرآن کریم.
- آموزگار، ژاله، ۱۳۹۱، تاریخ اساطیری ایران، چ۱۳، تهران، سمت.
- ادیبالممالک فراهانی، محمدصادق، ۱۳۸۴، زندگی و شعر ادیبالممالک فراهانی، به کوشش علی موسوی گرمارودی، ٢ج، تهران، قدیانی.
- انوری، حسن، ۱۳۸۱ [سرپرست]، فرهنگ بزرگ سخن، ۸ج، تهران، سخن.
- بارتلمه ← Bartholomae
- باطنی، محمدرضا، ۱۳۸۵، نگاهی تازه به دستور زبان، چ۱٢، تهران، آگه.
- برومند سعید، جواد، ۱۳۸۳، ریشهشناسی و اشتقاق در زبان فارسی، کرمان، دانشگاه شهید باهنر.
- بویس ← Boyce
- پورداوود، ابراهیم، ۱۳٢۶، «نامهای دوازده ماه»، فرهنگ ایران باستان، تهران، چاپخانۀ پاکتچی، ص۵٢- ۸۴.
- پورداوود، ابراهیم، ۱۳۳۱، «ارتشتار»، هرمزدنامه، تهران، نشریۀ انجمن ایرانشناسی، ص٢۷۵-٢۸۶.
- تفضلی، احمد، ۱۳۹۳، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، چ۷، تهران، سخن.
- جفری، آرتور، ۱۳۸۶، واژههای دخیل در قرآن مجید، ترجمۀ فریدون بدرهای، ویرایش جدید، تهران، توس.
- جهانگیر گورکانی، نورالدین محمد، ۱۳۵۹، جهانگیرنامه (توزک جهانگیری)، به کوشش محمد هاشم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
- حسندوست، محمد، ۱۳۹۳، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، ۵ج، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- داراب هرمزدیار، ۱۹٢٢م، روایات داراب هرمزدیار، به اهتمام مانک رستم اونوالا، ج٢، بمبئی.
- دهخدا، علیاکبر، ۱۳۷۷، لغتنامه، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، ۱۵ج، تهران، دانشگاه تهران.
- زراتشتنامه، ۱۳۳۸، به کوشش سید محمد دبیرسیاقی از روی نسخۀ مصحح فردریک روزنبرگ، تهران، طهوری.
- سروشیان، جمشید سروش، ۱۳۸۳، فرهنگ بهدینان، چ۴، تهران، دانشگاه تهران.
- سعدی، مصلح بن عبدالله، ۱۳۸۹، کلیات سعدی، به اهتمام محمدعلی فروغی، ویراستۀ بهاءالدین خرمشاهی، چ۱۵، تهران، امیرکبیر.
- صادقی، علیاشرف، ۱۳۹٢ [زیر نظر]، فرهنگ جامع زبان فارسی، ج۱، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- صادقی، علیاشرف، ۱۳۹۵ [زیر نظر]، فرهنگ جامع زبان فارسی، ج٢، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- صدریافشار، غلامحسین و همکاران، ۱۳۸۱، فرهنگ فارسی معاصر، چ۳، تهران، فرهنگ معاصر.
- طباطبایی، علاءالدین، ۱۳۸۵، «چه واژهای فارسی است؟»، نامۀ فرهنگستان، س۸، ش۴ (پیاپی۳٢)، ص۱۱۸-۱٢٢.
- طبیبزاده، امید، ۱۳۹۶، غلط ننویسیم از چاپ اول تا ویراست دوم، تهران، کتاب بهار.
- عمید، حسن، ۱۳۷۹، فرهنگ عمید، ٢ج، چ٢۱، تهران، امیرکبیر.
- فردوسی، ابوالقاسم، ۱۳۷۱، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، دفتر سوم، کالیفرنیا و نیویورک، مزدا.
- فرشیدورد، خسرو، ۱۳۸۷، مسألۀ درست و غلط، نگارش و پژوهش در زبان فارسی، تهران، سخن.
- قمی، حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک، ۱۳۱۳ [مترجم]، کتاب تاریخ قم، نوشتۀ حسن بن محمد بن حسن قمی، به کوشش جلالالدین طهرانی، تهران، مطبعۀ مجلس.
- محیط طباطبایی، سید محمد، ۱۳۴۵ الف، «از مرداد تا امرداد»، یغما، س۱۹، ش۴ (پیاپی٢۱۶)، ص٢۰۳-٢۱۱.
- محیط طباطبایی، سید محمد، ۱۳۴۵ ب، «مرداد است نه امرداد!»، ارمغان، س۳۵، ش۴.
- مسعود سعد سلمان، ۱۳۶۴، دیوان اشعار مسعود سعد، به اهتمام و تصحیح مهدی نوریان، ٢ج، اصفهان، کمال.
- مصاحب، غلامحسین، ۱۳۸۰ [سرپرست]، دایرةالمعارف فارسی، ٢ج، چ٢، تهران، امیرکبیر.
- معین، محمد، ۱۳۸۸، فرهنگ فارسی، ۶ج، چ٢۶، تهران، امیرکبیر.
- مکنزی، دیوید نیل، ۱۳۷۳، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- منصوری، یدالله، ۱۳۹۴، فرهنگ زبان پهلوی، ج۱ (A-Ā)، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
- میلانیان، هرمز، ۱۳۵۱، گسترش و تقویت فرهنگی زبان فارسی، تهران، کاویان.
- نجفی، ابوالحسن، ۱۳۹۰، غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، چ۱۶، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
- نفیسی، سعید، ۱۳۸۶، در مکتب استاد، به اهتمام عبدالکریم جربزهدار، تهران، اساطیر.
- نفیسی، علیاکبر، ۱۳۵۵، فرهنگ نفیسی، ۵ج، تهران، خیام.
- نوبرگ ← Nyberg
.Bartholomae, Christian, 1904, Altiranisches Wörterbuch, Strassburg, Karl J. Trübner
.Boyce, Mary, 1985a, ʻʻAmǝša Spǝntaʼʼ, Encyclopædia Iranica, Vol. I, pp. 933-936
.Boyce, Mary, 1985b, ʻʻAmurdā̆dʼʼ, Encyclopædia Iranica, Vol. I, pp. 997-998
.Nyberg, Henrik Samuel, 1974, A Manual of Pahlavi, Vol. II, Wiesbaden
ب) غیرچاپی
- پیکرۀ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دورۀ پنجم، جلسۀ سهشنبه یازدهم فروردین ۱۳۰۴. اینجا را ببینید.
منوچهر فروزنده فرد
این یادداشت پیشتر با این مشخصات منتشر شدهاست: فروزنده فرد، منوچهر، ١٣٩٨، «مرداد یا امرداد؟ (نگاهی تازه به بحثی قدیمی)»، فصلنامۀ قلم (کرمانشاه)، ش١٠، ص٦-١٣. بارگیری