کلام

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کلام kalâm [اسم] {عربی}

  1. (= سخن ١، گفتار ۳) «آهنگی [...] که به حرکت دهن و زبان از حروف و کلمات ترکیب یافته و برای بیان مقصودی گفته شده باشد» (همایی، ١۳۶٧: ۳؛ نیز نک. قریب و دیگران، ۱۳۸۹: ۱۳). «مقصود اصلی از سخن، تفهیم معانی مختلف و تقریر حالات متفاوت است» (همایی، ١۳۶٧: ۴). نصیرالدین طوسی (۱۳۹۳: ۷) کلام را «الفاظی ... مؤلَّف از حروف که به حسب وضع بر معانی مقصود دال باشد» تعریف کرده‌است.
  2. «جمله‌ای [...] که از مسند و مسندالیه مرکب شده باشد» (همایی، ١۳۶٧: ۳). این معنی «در فن دستور و صرف و نحو معمول است که لفظ را به دو قسم "کلمه" و "کلام" تقسیم کنند، و گاهی میان "کلام" و "جمله" نیز فرق گذارند به اینکه هرگاه جملۀ مرکب اسنادی دارای معنی کامل باشد به‌طوری‌که اگر گوینده خاموش شود مستمع در انتظار نباشد، آن را "کلام" و در غیر آن صورت "جمله" گویند. پس "کلام" به این معنی مرادف "جملۀ تام" است» (همان‌جا، پانوشت).
  3. (= سخن ٢) نک. گفتمان.

نیز نک. متکلم، کلام ادبی.


  • منابع:

- قریب، عبدالعظیم و دیگران، ۱۳۸۹، دستور زبان فارسی (پنج استاد)، به اهتمام جهانگیر منصور، چ۵، تهران، ناهید.

- نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، ۱۳۹۳، معیار الاشعار، تصحیح علی‌اصغر قهرمانی مقبل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

- همایی، جلال‌الدین، ١۳۶٧، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، هما.

این صفحه تکمیل خواهد شد.