یادداشت: باغ فردوس به پاداش عمل بستانند

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

۱۸ تیر ۱۴۰۰

باغ فردوس به پاداش عمل بستانند

علی شاپوران

از زمانی که دهخدا طرح لغتنامه‌اش را ریخت بیش از یک قرن گذشته. وقتی در سال ۱۳۳۴ پس از درگذشت دهخدا سازمان لغتنامه دو اتاق کنار عمارت مجلس در بهارستان گرفت ده سالی بود که با تصویب مجلس داشت کار می‌کرد. حدود نیم قرن پیش بود که زنده‌یاد دکتر محمود افشار یزدی ساختمانی به این مؤسّسه اهدا کرد. سال ۱۳۷۸ طرح ساختمان جدید لغتنامه ریخته شد که دانشگاه تهران در اراضی موقوفات افشار ساخت و هفده سال است که لغتنامه آنجا مستقر است. مشابه این توضیحات تقریباً نخستین چیزی است که در وبگاه لغتنامه در دانشگاه تهران می‌یابید. دومین قلم از «رقبات» درج‌شده در سایت موقوفات هم موسسهٔ لغتنامه است. درواقع بدون این ساختمان و این مؤسسه (و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی که امتداد آن است) در اراضی وسیع موقوفات عمدتاً انتشارات موقوفات (سخن-موقوفات کنونی) داریم و سالن همایش و مغازه‌های اجاره‌ای و مانند آن.

و حالا چند ماهی هست که به قرار مسموع بین موقوفات و مؤسسه کشمکشی هست بر سر «پرداخت اجاره» و «تصرّف بخشی از حیاط مؤسّسه و کوچه کشیدن در آن برای ساختمان تازه‌ساز موقوفات»! از سازوکار وقف خبر ندارم، ولی این‌قدر هست که می‌شود در صیفی‌کاری‌ای که درآمدش وقف فلان مسجد شده در دزاشیب برج ساخت و ادارهٔ اوقاف مشکلی در چنین تبدیلاتی -که البته به مخیّلهٔ واقف هم نمی‌رسیده و البته «ارزش افزوده» تپلی دارد- نمی‌بیند؛ لذا بعید نیست از نظر ایشان اساساً «اعیان» بناشده در «عرصهٔ» وقفی غیرمجاز یا از آن واقف و وارث باشد و دانشگاه تهران و لغتنامه هیچ‌کاره و بلکه غاصب.‌ از طرف دیگر این هم هست که قاعدتاً به مخیّلهٔ دانشگاه و اهالی مؤسسه و احتمالا واقف زنده‌یاد و فرزندش، شادروان ایرج افشار، هم نمی‌رسیده که روزی قرار باشد اساساً «احتمال» بیرون کردن این مؤسسه از اراضی موقوفات به دلیل اجارهٔ ساختمانی که دانشگاه ساخته، در زمینی اهدایی که واقف بر رایگان بودنش تصریح کرده، هم طرح شود: مؤسسه‌ای که فخر ایران و به تبع آن فخر موقوفات است (یا باید باشد).

لغتنامه دهخدا از مواریث فرهنگی ایران است. نماد تجدد ایرانی است. بسیاری از اهالی ادبیّات در آن مؤسسه از جلسات بزرگانی که رخ در نقاب خاک کشیده‌اند و از دیدن این روزهای نحس آسوده‌اند خاطره‌ها دارند. امروز «لغتنامهٔ فارسی» هم آنجا در دست تألیف است. چند برخورد با این اثر به من اثبات کرده که دارند کاری باکیفیت و دقیق و درست انجام می‌دهند. چیزی نداریم که بیشتر از این مؤسسه -که واقف خود در زمان حیاتش ساختمانی به آن «اهدا» کرده و معتمدش، پسرش، با ساخت بنایی برای آن موافقت کرده‌است- با اهداف واقف مجموعهٔ موقوفات افشار سازگار باشد.

چند وقت پیش نوشتم که قیمت‌گذاری گران کتاب‌ها در انتشارات «سخن-موقوفات» (موقوفات سابق) را خلاف اهداف واقف در گسترش و ترویج زبان و ادب فارسی -که به دست خود واقف نوشته شده و سال‌ها در کتاب‌های چاپ موقوفات هم درج شده‌- می‌دانم، چون اغلب دانشجویان و مخاطبان نمی‌توانند کتاب‌های گران را بخرند. گروهی با توجیه افزایش عناوین و «کاور رنگی» از آن قیمت‌گذاری دفاع کردند. مطلبی که دربارهٔ اثر والمارت و موقوفات نوشتم عمدتاً بی‌جواب ماند. حالا وقتش است دوستان فکر کنند و ببینند مجموعه‌ای که واضحاً انتفاعی شده و البته بودجه و قدرت بسیاری دارد چطور ممکن است به مرور تغییر کند و فقط برای نمونه حدس بزنند چند نفر که کتابشان را سخن-موقوفات چاپ کرده ممکن است در چنین مواردی سکوت کنند که مبادا «حق‌ّالتألیف بپرد».

متولّیان و دست‌اندرکاران موقوفات بدانند که وظیفه‌ای تاریخی بر عهده دارند، هم در ادامهٔ راه واقف و پسرش در خدمت به فرهنگ ایران با «ترجیح دادن چیزهایی بر مداخل»، و هم در حفظ این مجموعه با عمل به وصایای واقف و بهانه ندادن به دست طمعکارترها در «سلب صلاحیت تولیت به دلیل انحراف از خطّ مشی و خواست واقف». آن اراضی به چشم و دهان کسان دیگری جز ایشان هم شیرین است، و اگرچه اهالی ادبیّات غالباً مظلوم و بی‌آزارند، بعید نیست چنین کسانی چشم به آن اراضی دوخته‌باشند و حتی مشوّق این «اصلاحات و انقلابات» نیز باشند. این را فعلاً با این فرض می‌نویسم که چنین تمایل یا اراده‌ای فقط بیرون از خود موقوفات هست.

و خوانندهٔ گرامی! هروقت به نظرت رسید چنین چیزی شدنی نیست، سرت را بیاور بالا و برج ۲۶طبقه را بر زمین هندوانه‌کاری تماشا کن.


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی

کانال تلگرامی نویسنده


صفحه‌های مرتبط

یادداشت: «و بعد از ما هم امید است...»

یادداشت: بازار نشر، «موقوفات/سخن»، و «اثر والمارت»


دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی