یادداشت: دربارۀ املای «پی‌یر»، «کی‌یف» و مانند آن‌ها

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

۷ مرداد ۱۴۰۰

دربارۀ املای «پی‌یر»، «کی‌یف» و مانند آن‌ها

منوچهر فروزنده فرد

نام خاص مردانۀ فرانسوی Pierre را برخی در فارسی به گونۀ پی‌یر می‌نویسند تا با واژۀ فارسی پیر pir خلط نشود. همچنین برخی نام پایتخت اوکراین را به‌صورت کی‌یف می‌نویسند تا خوانندگان احیاناً آن را با واژه‌های کیف kif و کیف keyf اشتباه نگیرند. در مورد برخی واژه‌های مشابه دیگر هم که دارای رشتۀ آوایی i.y هستند (یعنی واج i در پایان یک هجا و واج y درآغاز هجای بعدی قرار دارد) چنین املاهایی دیده می‌شود. به نظر نگارنده این شیوه به دلایل زیر نادرست است و باید از آن پرهیز کرد:

  1. در فارسی واژه‌ها و جمله‌هایی چون کیه، چیه، دیه، بیا، نیاز، خیار و مانند آن‌ها را به‌صورت کی‌یه، چی‌یه، دی‌یه، بی‌یا، نی‌یاز و خی‌یار نمی‌نویسیم و چنین املاهایی عجیب است.
  2. نوشتن پی‌یر و کی‌یف به این صورت ممکن است این تصور را ایجاد کند که این واژه‌ها احیاناً از اجزای پی و یر یا کی و یف تشکیل شده‌اند، زیرا در فارسی فقط هنگامی بخشی از واژه را جدا می‌نویسیم که بتوان آن را تکواژی جداگانه دانست. بنابراین بر اساس اصول صرف و ریشه‌شناسی نیز چنین املاهایی نادرست است. در واقع، باید در نوشتن اصطلاحات و اسامی خاص بیگانه همواره به این نکته توجه داشت که اگر اجزای آن اصطلاح یا نام برای فارسی‌زبانان قابل تفکیک نیستند در خط این اجزا را جدا نکنیم. به همین دلیل مثلاً نگارنده در پارسی‌شناسی املای پیجین را بر پی‌جین (انگلیسی pidgin) ترجیح می‌دهد. حتی اگر در انگلیسی یا زبان‌های دیگر نیز اصطلاح یا نام خاصی را به‌صورت دو واژ‌ه بنویسند لزوماً نباید در فارسی آن را به‌صورت دو واژه یا با نیم‌فاصله نوشت. مثلاً به نظر نگارنده در فارسی املاهای سریلانکا (به‌جای سری‌لانکا یا سری لانکا، انگلیسی Sri Lanka) و تلاویو (به‌جای تل‌آویو یا تل آویو، انگلیسی Tel Aviv) درست‌ترند، زیرا سری و لانکا و تِل و آویو در فارسی به‌تنهایی معنی یا نقش دستوری ندارند و تکواژ محسوب نمی‌شوند. در این باره ان‌شاءالله در یادداشتی مستقل بحث خواهم کرد.

استدلال امکان خلط با واژه‌های دیگر را هم نمی‌توان چندان معتبر دانست، زیرا

  1. در فارسی واژه‌های زیادی داریم که هم‌نویسه هستند. گیرم که پی‌یر را به این صورت نوشتیم تا با پیر pir خلط نشود، فرانک (Frank) را چگونه بنویسیم تا با فرانک farânak فارسی خلط نشود؟ یا گیرم که کی‌یف را به این صورت نوشتیم تا با کیف kif و کیف keyf خلط نشود، کابل kâbol را چگونه بنویسیم تا با کابل kâbl خلط نشود؟ لابد پاسخ خواهید داد که از نشانه‌های زیر و زبر و پیش و سکون و مانند آن‌ها استفاده می‌کنیم. خب، به‌آسانی می‌توان در مورد پی‌یر و کی‌یف و مانند آن‌ها نیز از همین نشانه‌ها بهره برد! در واقع، چنین نشانه‌هایی را برای همین مواقع گذاشته‌اند و به کمک آن‌ها به‌راحتی می‌توان کیف (یا اگر خیلی وسواس داشته باشیم: کیٖف) را از کِیف و کیِف جدا کرد و پیِر را از پیر (یا اگر خیلی وسواس داشته باشیم: پیٖر) بازشناخت و کابُل را با کابْل اشتباه نگرفت و فرانْک را از فرانَک تشخیص داد. حتی نیازی به گذاشتن همۀ نشانه‌ها هم نیست و چنان‌که ملاحظه فرمودید تنها با گذاشتن یک نشانه می‌توان ابهام را برطرف کرد.
  2. معنای هر واژه‌ای، و از جمله هم‌نویسه‌ها و هماوا ـ هم‌نویسه‌ها (همنام‌ها)، را با توجه به بافت درمی‌یابیم؛ بنابراین در جملۀ از خریدن کیف گران‌بهایی در کیف بی‌نهایت کیف کردم! کاملاً مشخص است که کیف اول را باید kif خواند و دومی را kiyef و سومی را keyf. بر همین اساس در مورد دوشنبه (نام سومین روز هفته و نام پایتخت تاجیکستان) و جان («روح، روان» و نام خاص مردانۀ John) و مانند آن‌‌ها می‌توان به بافت زبانی مراجعه کرد.

تنها استثنائی که شاید بتوان بر قاعدۀ پیوسته‌نویسی نام‌های بیگانه قائل شد مواردی است که نام خاصی با دشواژه‌ها شباهت می‌یابد، برای نمونه کی‌یرکگور به‌جای کیرکگور یا کی‌روش به‌جای کیروش (با کیرشهف چه می‌توان کرد؟!)؛ هرچند در این موارد هم به نظر نگارنده بهتر است به حکم «لا حیاء فی العلم» حداقل در متون رسمی و علمی قاعدۀ خط فارسی را فدای این‌گونه ملاحظات شبه‌اخلاقی نکرد.


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی


دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی