یادداشت: کشکول جعلیات
۳۰ دی ۱۳۹۹
کشکول جعلیات!
مرتضی رشیدی
«شعر در فرهنگ ما ایرانیان جایگاه خاصی دارد و اکثر ستارگان آسمان ادب ایران شاعر هستند و تبعاً [کذا] حرفزدن دربارۀ شعر و شاعران تکرار مکررات است. این کتاب تاریخ تولد شاعران و برخی از معروفترین اشعار آنها را در اختیار خواننده قرار میدهد، علاوه بر آن، بر اساس تاریخ تولد شاعران فهرست شده تا نیاز خواننده را به آگاهی از تاریخ و ترتیب تولد شاعران بر مبنای سال ایرانی برطرف نماید. اما جذابترین نکته آن است که انتخاب شعر و ریتم و هارمونی کلی این کتاب آن را به ارکستر سمفونی بزرگی تبدیل نموده که نوازندگان آن شاعرانی هستند که عشق را نغمه میکنند.»
این سطرهای درخشانْ تمامِ مقدمۀ کتابی است موسوم به صدای سخن عشق که آقای مظاهر علیپور و خانم گلایل گلپور ـ به قول خودشان ـ پدید آوردهاند. همین مقدمه چند نکته دارد؛ از غلط املائی گرفته تا جملات عجیب و غریبی که بیشتر به شطحیات میماند تا مقدمهای برای معرفی مندرجات کتاب.
- نوشتهاند که «اکثر ستارگان آسمان ادب ایران شاعر هستند»! و بعد هم نتیجه گرفتهاند که «حرفزدن دربارۀ شعر و شاعران تکرار مکررات است»! یعنی اگر ستارگان آسمان ادب ایران مثلاً نویسنده یا طبیب یا منجّم یا فیلسوف بودند، حرفزدن دربارۀ آنها تکرار مکررات نمیبود!
- میبینید که تأکید زیادی بر «تاریخ تولد» شاعران داشتهاند و تاریخها را به شمسی هم تبدیل کردهاند که مثلاً «نیاز خواننده را برطرف نماید»!
- نوشتهاند که این کتاب «برخی از معروفترین اشعار آنها را در اختیار خواننده قرار میدهد» که متأسفانه هرگز چنین نیست. زیرا منبعشان جز فضای مجازی چیز دیگری نبودهاست و در بین شعرهای خوب و بعضاً مرغوب، شعرهایی ناتندرست و مجعول هم آوردهاند.
- آخرین جملۀ مقدمه هم به سمفونی و هارمونی و متعلقاتش میپردازد که من چیزی از آن نفهمیدم.
کتاب را نشر توسعهدهندگان آمل در سال ١۳٩٧ در ۳۸۶ صفحه منتشر کرده که در سال ١۳٩٩ با شمارگان پنجهزار نسخه، با کاغذ گلاسه و قیمت یکصدوبیستهزار تومان به چاپ چهاردهم رسیدهاست! متن کتاب اشعاری است پراکنده و بعضاً ناقص و ابتر از ١١۶ شاعر؛ از رودکی تا خانم اندیشۀ فولادوند!
ـ میگویم «شعرهایی ابتر و ناقص» که پیداست دوستان عزیز مؤلف، هیچ زحمتی به خود ندادهاند و هیچ دیوانی را ندیدهاند بلکه کوتاهترین و راحتترین راه ممکن را رفتهاند و هرچه را در اینترنت یافتهاند، بیهیچ دقت و تأملی به ریش شاعران بیزبان بستهاند. گواه این سخن شعرها و متنهایی است که به همّت این پدیدآورندگان عزیز از صورت «جعلیات مجازی» به هیأت «جعلیات مکتوب» درآمده و ارتقای مرتبه یافته است.
ـ برخی شعرها را مُثله کردهاند و بدون هیچ توضیحی در پی هم ذکر کردهاند. مثلاً در صفحۀ ٢١٧ سطرهایی را از بندهای مختلف «آرش کمانگیر» بریده و به هم چسباندهاند. یا درصفحۀ ١۳۴ که پنج بیت از غزل فصیحالزمان رضوانی را حذف کردهاند؛ چون در یک صفحه جا نمیشدهاست!
ـ در برخی صفحات چند تکبیت را در حکم یک شعر ضبط کردهاند بیآنکه به تفاوت وزنی و محتوایی آنها توجهی کرده باشند.
ـ در معرفی شاعران هم پیداست که هیچ روش یا منبع مشخصی نداشتهاند و گاهی جملات «ویکیپدیا» را عیناً کپی کردهاند. بسیاری از مطالب دیگر هم از سایتها و وبلاگها گرفته شده که هیچ سندیتی ندارد.
ـ در بخش معرفی شاعران نثری شلخته و بسیار آشفته میبینید که نشان میدهد جملات و مطالب مختلف را از فضای مجازی کپی کردهاند و ناشیانه به هم چسباندهاند.
ـ تنها فهرستی که این کتاب مستطاب دارد، فهرست نام شاعران است و متأسفانه هیچ خبری از منابع و مآخذ نیست و دوستان ما هیچ توضیحی ندادهاند که ملاک انتخاب شعرها چه بوده و از چه منابعی استفاده کردهاند و زندگینامۀ شاعران را از کدام منبع و مأخذ نقل کردهاند. همین ابهامات و نیز بسامد بالای اشعار جعلی نشان میدهد که تنها منبعشان فضای مجازی بودهاست.
ـ جناب علیپور در مصاحبهای که در تاریخ ٢۶ مرداد ١۳٩٩ با خبرگزاری «هنر آنلاین» داشته، ادعا میکند که اشعار و ترانههای معروفی را در کتاب جمعآوری کردهاست که نام سرایندگان آنها مشخص نبوده یا به نام شخصی دیگر منتشر شده و ایشان شاعر اصلی را معرفی کردهاست! با اینحال بسیاری از اشعار کتاب که خودشان آن را «دائرةالمعارف و گنجینۀ شاعران ایرانی» نامیدهاند جعلی است. شعرهایی که بارها از سوی کمپین مبارزه با جعلیات، جعلی اعلام شده و حتی سرایندگان آنها هم معرفی شدهاست.
ـ در همان مصاحبه فرمودهاند که «هر ایرانی باید با ذخایر فرهنگی خود آشنا باشد و بر خود واجب دانستم این امر را با تألیف این کتاب آسان کنم»!
ـ ممکن است بعضی مخاطبان بپرسند که حالا چه اهمیتی دارد که گویندۀ شعرها کیست و مثلاً چه اتفاقی میافتد که یک شعر به نام کسی دیگر نقل شود. اولاً همینکه زندگینامهها و شعرها را بدون ذکر منبع و مأخذ آوردهاند و کتابسازی کردهاند خودش بزرگترین جعل است و مصداق بارز سرقت ادبی است. ثانیاً بسیاری از چیزهایی که به نام شعر به شاعران بزرگ نسبت دادهاند اصلا شعر نیست و معمولاً هیچ نشانی از سبک و اندیشۀ آنها در این جعلیات نیست. یعنی وقتی متنی مجعول یا شعری سخیف را به شاعری بزرگ نسبت میدهیم درحقیقت به او اتهام زدهایم و دروغ را ترویج کردهایم. وقتی بیسند حرفی میزنیم یعنی تقلب و تقلید و سرقت کردهایم. وقتی شعر یا سخن کسی را بدون منبع نقل میکنیم یعنی حاصل فکر دیگری را به نام خودمان منتشر کردهایم؛ یعنی کتابسازی کردهایم؛ یعنی تیشه به ریشۀ فرهنگ و ادب و اندیشۀ مملکت زدهایم.
و اما نمونههایی از اشعار جعلی کتاب:
١. در صفحۀ ٢٢ غزلی از مولانا را با مطلع «بهار آمد بهار آمد بهار خوشعذار آمد/ خوش و سرسبز شد عالم اوان لالهزار آمد» به عنصری نسبت دادهاند.
٢. در صفحۀ ٧۴ غزلی را با مطلع «راز دل دیوانه به هوشیار [کذا] نگویید/ اسرار لب یار به اغیار نگویید» به فخرالدین عراقی نسبت دادهاند که در دیوانش نیست.
۳. در صفحۀ ٩٠ ابن یمین را ـ آنهم فقط در سه سطر ـ معرفی کردهاند و این هفت بیت را به نامش آوردهاند که چند ایراد دارد:
«آنکس که بداند و بخواهد که بداند/ خود را به بلندای سعادت برساند
آنکس که بداند و بداند که بداند/ اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند/ با کوزۀ آب است ولی تشنه بماند
آنکس که نداند و بداند که نداند/ لنگان خرک خویش به مقصد برساند
آنکس که نداند و بخواهد که نداند/ جان و تن خود را ز جهالت برهاند
آنکس که نداند و نداند که نداند/ در جهل مرکب ابدالدهر بماند
آنکس که نداند و نخواهد که بداند/ حیف است چنین جانوری زنده بماند»
ـ تنها دو بیت از این هفت بیت در صفحۀ ۵١ دیوان ابن یمین به تصحیح سعید نفیسی آمدهاست که آنهم اعتباری ندارد و در نسخههای معتبر اثری از آنها نیست.
ـ ابن یمین در ادبیات فارسی به قطعهسرایی شهرت دارد و عجیب است که مؤلفان محترم که به گمان خودشان بهترین شعرها را انتخاب کردهاند، چرا این بیتهای مجعول را به او نسبت دادهاند که البته دلیلش مشخص است: از فضای مجازی نقل کردهاند و مطلقاً دیوان شاعر را ندیدهاند.
ـ از سبک و سیاق برخی بیتها پیداست که در همین روزگار خودمان ساخته شده و هر شعرخوان متوسّطی تشخیص میدهد که زبانی امروزی دارد.
ـ در هر حال این ابیات هم جعلی است و هیچگونه نسبتی با ابن یمین ندارد.
۴. در صفحۀ ١١١ مثنویِ «پدری با پسری گفت به قهر/ که تو آدم نشوی جان پدر» را به جامی نسبت دادهاند که از او نیست.
۵. در صفحۀ ١١۹ «همهروز روزه رفتن [کذا] همهشب نماز کردن/ همهساله حج نمودن سفر حجاز کردن...» را به شیخ بهایی نسبت دادهاند که جعلی است. این شعر از جلال بقائی نائینی است (نک. مجلۀ گوهر، ١۳۵۳، صفحۀ ۴٩١).
۶. در صفحۀ ١٢۳ بیت «من از بیقدری خار سر دیوار دانستم/ که ناکس کس نمیگردد ازین بالانشینیها» را به صائب تبریزی نسبت دادهاند که در دیوانش نیست.
٧. صفحۀ ١۳٠ به طاهره قرّةالعین اختصاص دارد که هیچ توضیحی دربارهاش ندادهاند و شعر منسوب به وی را با مطلع «گر به تو افتدم نظر چهرهبهچهره روبهرو/ شرح دهم غم تو را نکتهبهنکته موبهمو» آوردهاند که با تمام شهرتش جعلی است. استاد محیط طباطبائی در ماهنامۀ گوهر، هشتم آبان ١۳۵۶، صفحات ۵۸١ تا ۵۸۸ دربارۀ این شعر بهطور مفصل سخن گفتهاست. این غزل در فضای مجازی به نام اقبال لاهوری هم آمده که درست نیست.
۸. در صفحۀ ١۸١ «نه مرادم نه مریدم/ نه پیامم نه کلامم/ نه سلامم نه علیکم...» را به نام فریدون حلمی ضبط کردهاند که درست نیست. این متن از علی حیدری فارسانی است که البته در اینترنت به نام مولانا هم آمدهاست و نشان میدهد که مولوی شعر نو هم میگفتهاست!
۹. در صفحۀ ٢۵۹ متن سست و بسیار ضعیف «زندگی ذرۀ کاهیست که کوهش کردیم/ زندگی نام نکوئیست که خارش کردیم...» را به سهراب سپهری نسبت دادهاند.
١٠. در صفحۀ ٢۶١ هم شبهِشعر سست و ناتندرست «تو مرا یاد کنی یا نکنی/ باورت گر بشود گر نشود...» را به سپهری نسبت دادهاند که جعلی است. جالبتر اینکه همین شاهکار را ـ لابد بهعنوان بهترین شعر کتابشان ـ در پشت جلد هم آوردهاند!
١١. در صفحۀ ٢۶۳ سومین جعل پیاپی را دربارۀ سپهری مرتکب شدهاند: «...به خدا ایمان آرید/ به خدایی که به ما بیلچه داد...».
١٢. اوج هنرنمائی مؤلفان عزیز در صفحۀ ۳۵١ و در بخش مربوط به قیصر امینپور اتفاق افتادهاست که امّالجعلیات فضای مجازی را هم در گنجینۀ خود آوردهاند: «گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود/ گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود...».
اینها فقط چند نمونه از اشعار جعلی نخنما و معروف این کتاب است. جعلیاتی که در مدت فعالیت کمپین مبارزه با نشر جعلیات بارها به آنها اشاره شده و در صفحات مختلف مجازی دربارهشان بحث شدهاست. کافی بود مؤلفان محترم کتاب با کسی که شعر میشناسد و کتاب میخواند و دغدغۀ ادبیات دارد، مشورت میکردند یا دستکم با تأمل و دقتی بیشتر شعرها را انتخاب میکردند.
اصفهان، بیستوهشتم دیماه نودونه
دربارۀ نویسنده و فهرست نوشتههای دیگر وی در پارسیشناسی