یادداشت: گرتهبرداری یا گردهبرداری؟ (بخش دوم)
۲۳ تیر ۱۴۰۱
محتویات
- ۱ گرتهبرداری یا گردهبرداری؟ (بخش دوم)
- ۱.۱ یک. گرته عامیانه و غیرمعیار نیست
- ۱.۲ دو. رواج گرتهبرداری در میان اهل فن
- ۱.۳ سه. نجفی و گرتهبرداری
- ۱.۴ چهار. تجویز گرته و گرتهبرداری به معنی تجویز گرت نیست
- ۱.۵ پنج. /ت/ اصیل است یا /د/؟
- ۱.۶ شش. تشخّص گرتهبرداری
- ۱.۷ هفت. تناوب گونههای واژگانی
- ۱.۸ هشت. واژۀ/صورت مصوّب فرهنگستان لزوماً درست نیست
- ۱.۹ نُه. گرتهبرداری در فرهنگهای دوزبانه
- ۱.۱۰ ده. عین لفظ یا مشتقّات آن؟
- ۱.۱۱ حاصل سخن
گرتهبرداری یا گردهبرداری؟ (بخش دوم)
منوچهر فروزنده فرد
در دومین بخش (شمارۀ ۱۱) از سلسلهنوشتههای نگارنده با عنوان زبانپژوهی یادداشتی درباب گرتهبرداری/ گردهبرداری آمده و بررسی تفصیلی این لغت/ اصطلاح به آینده موکول شده بود (نک. فروزنده فرد، ۱۴۰۰ب). خوشبختانه در فاصلۀ انتشار آن یادداشت و این تکمله، مقالۀ مفصّلی از قربانزاده (۱۳۹۹ {انتشار: ۱۴۰۰}) در این باره منتشر شد که نگارنده را از طرح برخی شواهد و مسائل بینیاز میکند. اما ازآنجاکه استدلالها و نتیجهگیری نگارنده با آنِ ایشان متفاوت است، ذکر برخی ملاحظات را ضروری میداند. در اینجا با این پیشفرض که خوانندگان گرامی یادداشت پیشین نگارنده و مقالۀ یادشدۀ قربانزاده را پیش چشم دارند از تکرار برخی نکات (جز بهضرورت) خودداری میکنیم.
یک. گرته عامیانه و غیرمعیار نیست
ـ نخستین نکتهای که لازم است بر آن تأکید شود این است که واژۀ گرته در شعر و نثر معیار فارسی به کار رفته و در برخی فرهنگها نیز ثبت شدهاست و بنابراین نمیتوان آن را غیرمعیار دانست. بر شواهدی که انوری (۱۳۸۱: ذیل واژه)، عنایت (۱۳۶۷: ۴۰) و قربانزاده (۱۳۹۹: ۱۴۴ـ۱۴۵ و ۱۵۰ـ۱۵۱) برای کاربرد گرته و مشتقّاتش آوردهاند، این شواهد را نیز میتوان افزود:
ـ معلّم مرغان را گویا میکشید. گوزن را رعنا رقم میزد. خرگوش را چابک میبست. سگ را روان گرته میریخت (سپهری، ۱۳۹۰: ۴۱).
ـ معلّم [...] سپس خطّ زیر شکم [اسب] را کشید. و دو پا را تا زیر زانو گرته زد (همان: ۴۲).
ـ وهّاب عطرپاش را فشار داد. گرتهای ابری روی گونه و موهای زبر و کوتاه او نشست (علیزاده، ۱۳۸۰: ۳۱).
ـ گلدانهای تراشدار، [...] تندیسهای عاج و مرمر واژگون میشدند و از آنها جز گرتهای زرد نمیماند (همان: ۳۳).
در شواهد بالا کاربردهای گوناگونی از واژۀ گرته دیده میشود که نشانۀ زایایی و رواج آن است: چیزی را به گرتۀ چیزی ساختن، گرته ریختن، گرته زدن.
ـ چنانکه عنایت (۱۳۶۷: ۴۰) نیز اشاره کردهاست در فرهنگها برچسب «عامیانه» برای واژۀ گرته به کار نرفتهاست (تنها واژۀ گرتهزده در لغتنامه (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل گرده) صورتی گویشی دانسته شده، آنهم نه به این دلیل که با /ت/ آمده، بلکه به دلیل اینکه در معنای خاصّی به کار رفته که در فارسی معیار رایج نیست و فقط در گلپایگان به کار میرود). البتّه برچسبزنی فرهنگها برای واژۀ گرته خالی از اشکال نیست. چگونه ممکن است لغتی به نظر گروهی از فرهنگنویسان (صدری افشار و همکاران، نقلشده در قربانزاده، ۱۴۰۰: ۱۴۶) «مهجور» و از نظر گروهی دیگر (انوری، ۱۳۸۱) «گفتاری» باشد (با وجود شاهدی «نوشتاری»)؟!
ـ یک معنای دیگر گرته که شایسته است مورد توجّه قرار گیرد «نوعی پارچۀ نازک، گردی» است که با شاهدی از سفرنامۀ حاج سیّاح در ذیل فرهنگ بزرگ سخن (انوری، ۱۳۹۰: ذیل واژه) آمدهاست.
دو. رواج گرتهبرداری در میان اهل فن
صورت گرتهبرداری در فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ معاصر فارسی ضبط شده (نک. انوری، ۱۳۸۱: ذیل واژه؛ صدری افشار و همکاران، ۱۳۸۱: ذیل واژه) و در کتابهای مربوط به ویرایش زبانی نیز کاملاً رایج است (مثلاً نک. صلحجو، ۱۳۸۹: ۱۹۲؛ نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۱۰۳ به بعد؛ انوری و عالی عباسآباد، ۱۳۹۰: ذیل واژه؛ ارژنگ، ۱۳۹۰: ۱۶۹)۱. گفتنی است در نظرسنجی مجازیِ نگارنده نیز ۸۴ درصد شرکتکنندگان صورت گرتهبرداری و تنها ۱۶ درصد از آنها صورت گردهبرداری را انتخاب کردند (نک. پارسیشناسی).
سه. نجفی و گرتهبرداری
اصطلاح گرتهبرداری ـ چنانکه عنایت (۱۳۶۷: ۴۰) نشان داده ـ برساختۀ نجفی نیست و پیش از وی در منابع هنری به کار رفتهاست، امّا ظاهراً نجفی نخستین بار آن را در معنی «ترجمۀ قرضی» به کار بردهاست. رسم است که اینگونه اصطلاحات برساخته یا برگزیدۀ نویسندگان مشهور را به همان صورتی که نخستین بار به کار رفته حفظ کنند. این رسم هم نشانۀ احترام به واضع واژه است و هم نشاندهندۀ قدمت و تاریخچۀ آن. بدیهی است افرادی میتوانند اصلاً گرتهبرداری را نپسندند و بهجای آن ترجمۀ قرضی را به کار ببرند، ولی اگر گرتهبرداری را پسندیدند بهتر است در آن تصرّف روا ندارند. اجازه دهید مثال دیگری بزنیم. اصطلاح پرهیب را حقشناس در برابر scheme به کار بردهاست (مثلاً نک. بلومفیلد، ۱۳۷۹: ۶۸۹؛ روبینز، ۱۳۸۷: ۵۴۰). پرهیب واژهای گویشی است (نک. آذرلی، ۱۳۸۷: ذیل پرهیب) که البتّه در برخی متون ادبی و معیار نیز به کار رفتهاست (نک. سامانۀ جستجوی دادگان). با وجود این، ممکن است برخی آن را نپسندند و معادل طرحواره را بهجای آن به کار ببرند (نک. همایون، ۱۳۷۲: ۲۲۴، ذیل scheme)، امّا کسی درصدد تصرّف در این اصطلاح برنیامده و مثلاً آن را به فریب تبدیل نکردهاست (میدانیم که پرهیب احتمالاً گونهای از فریب است؛ نک. صادقی و حاجیسیّدآقایی، ۱۳۹۳: ۱۶).
چهار. تجویز گرته و گرتهبرداری به معنی تجویز گرت نیست
چنانکه در یادداشت پیشین خود اشاره کردهام (فروزنده فرد، ۱۴۰۰ب) ازآنجاکه نمیتوان توقّع داشت زبان همیشه سامانگرایانه رفتار کند، گاه صورت غیرمعیار تکواژها در واژههای معیار رواج مییابد. تبدیل گرتهبرداری به گردهبرداری یعنی تبدیل گونههای واژگانی ستون سوم جدول ۱ به گونههای واژگانی ستون چهارم آن (مثالها فراوان است و به مشتی نمودار خرواری بسنده شد):
جدول ۱. صورتهای غیرمعیار تکواژها در صورتهای معیار واژهها
صورت معیار (معمولاً مستقل) | صورت غیرمعیار (معمولاً غیرمستقل) | صورت غیرمعیار در واژههای معیار | صورت معیارشدۀ غیررایج |
---|---|---|---|
آب | آف | آفتابه | *آبتابه |
اکنون | کنون | کنونی | *اکنونی |
باز | وا | واکنش | *بازکنش |
بها | با | بازار، بازرگان، بازرگانی | *بهازار، *بهازارگان، *بهازارگانی |
خورـ | خوارـ | گیاهخوار، گوشتخوار، ... | *گیاهخور، *گوشتخور، ... |
در | اندر | دستاندرکار | *دستدرکار |
دُم | دنب | دنبال، دنباله، دنبه | *دُمال، *دُماله، *دُمه |
روـ | رـ | راندن | *رواندن |
سپارـ | سفارـ | سفارش | *سپارش |
سرد | سرم | سرما | *سردا٢ |
سلاح | سلح | سلحشور | *سلاحشور |
لب | لو | لوچه | *لبچه |
مُشک | مِشک | مِشکی | *مُشکی |
ناو | نا | ناخدا | *ناوخدا |
پنج. /ت/ اصیل است یا /د/؟
در گونههای مختلف زبان فارسی تبدیل واج /د/ به واج /ت/ و نیز تبدیل /ت/ به /د/ فراوان دیده میشود (تفاوت این دو واج صرفاً در ویژگی واک است؛ یعنی /د/ انسدادی دندانی واکدار و /ت/ انسدادی دندانی بیواک است). در برخی موارد کاملاً مشخّص است که در اصل کلمه کدامیک از دو واج /د/ یا /ت/ موجود بوده و بر همان اساس میتوان صورت صحیح را تعیین کرد، مثلاً اگر کسی نام خاصّ جوات را تلفّظ کند کاملاً مشخّص است که اصل آن جواد (عربی)، یعنی با /د/، است. یا از میان دو صورت زرتشت و زردشت میدانیم که صورت دارای /ت/ قدیمتر است (اوستایی: -zaraθuštra، نک. بارتلمه۳ ، ۱۹۰۴: ستون ۱۶۷۰ به بعد). حال ببینیم در گرد/ گرت کدام واج اصیل است. میدانیم که نهایتاً ریشۀ این واژه به vart یا gart میرسد (برای توضیحات بیشتر نک. حسندوست، ۱۳۹۳: ذیل گَرد ۱)؛ پس صورت اصیل واژه دارای /ت/ بودهاست. آیا در صورت گرت واج /ت/ باستانی باقی مانده یا /ت/ به مرور زمان مانند بسیاری واژۀ دیگر تبدیل به /د/ شده و /د/ دوباره طیّ فرایند واکرفتگی در گونۀ گفتاری به /ت/ بدل شدهاست؟ با اطمینان نمیتوان پاسخ داد، اما هرچه هست واج /ت/ در اصل این لغت موجود بودهاست و گرت ظاهراً از مقولۀ جوات و سوات و مانند آنها نیست۴.
شش. تشخّص گرتهبرداری
یکی از ویژگیهای اصطلاحات علمی «تشخّص» آنهاست و این نکتهای است که خرّمشاهی (۱۳۹۰: بیستوهفت) نیز بدان توجّه کردهاست. تشخّص گاهی در املای کلمات خود را نشان میدهد (مثلاً در فرهنگ املایی خطّ فارسی بین دو صورت بیهوشی و بیهوشی تمایز قائل شدهاند (نک. صادقی و زندی مقدّم، ۱۳۹۴: ذیل واژهها) و اصطلاح پزشکی را بهصورت پیوسته توصیه/ تجویز کردهاند) و گاه در استفاده از گونههای خاصّی از تکواژها، چنانکه مثلاً در واژههای اَبیراهی (بهجای بیراهی)، اَریخت (بهجای بیریخت)، اَرتاپزشکی (بهجای *راستپزشکی! یا *صافپزشکی!)، چوقالف (بهجای چوبالف)، و حتّیٰ در اصطلاحات زبانشناختی دوگانگ (بهجای دوگانک)، ستاک (بهجای رُستاک)، پسوند و پیشوند (بهجای پساوند و پیشاوند) و مانند آن ـ که جملگی مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم هستند (نک. واژهیار، ذیل واژهها؛ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۷: ذیل دوگانگ، ستاک، پیشوند و پسوند) ـ مشاهده میشود۵. ممکن است برخی از این واژهها به مذاق امثال نگارنده خوش نیایند، امّا اگر درصدد دفاع از آنها برآییم قاعدتاً باید گرتهبرداری را هم درست بدانیم. بد نیست در اینجا به این نکته هم اشاره شود که برخی اصطلاحات علمی در حوزۀ زبان و ادبیّات، مثل دادائیسم (نک. صفوی، ۱۳۹۵: ذیل واژه) یا تزریق (نک. شفیعیون، ۱۳۸۸: ۳۲)، ریشه و ساختار مشخّص و دقیقی ندارند، امّا همچنان در میان اهل فن رواج دارند و کسی به صرافت تغییرشان نیفتادهاست.
هفت. تناوب گونههای واژگانی
برخی اصطلاحات زبانشناسی در میان اهل فن به گونههای واژگانی مختلفی به کار میروند و معمولاً هم پژوهشگران درباب این گونهها و ترجیح یکی بر دیگری این مایه اختلاف نکردهاند، مثلاً دژواژه را صفوی (۱۳۹۰: ۱۹۵) به این صورت به کار برده ولی فرهنگستان آن را بهصورت دشواژه تصویب کردهاست (نک. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۷: ذیل واژه). همچنیناند اصطلاحات معنا/ معنی (هر دو مصوّب فرهنگستان، نک. همان: ذیل واژهها)، مطابقت (طباطبایی، ۱۳۹۵: ذیل واژه)/ مطابقه (فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۷: ذیل واژه) و مانند آنها.
اساساً پژوهشگران مباحث درست و غلط درباب گونههای واژگانی رویکرد واحد و یکدستی ندارند؛ مثلاً نجفی امرداد را ـ که گونهای از مرداد است ـ نادرست دانسته ولی اَبان را ـ که گونهای از آبان است ـ درست میداند (نک. نجفی، ۱۳۹۰: ذیل مرداد و آبان؛ فروزنده فرد، ۱۳۹۸).
هشت. واژۀ/صورت مصوّب فرهنگستان لزوماً درست نیست
برخی پژوهشگران و ویراستاران به دیدۀ تعصّب به مصوّبات فرهنگستان مینگرند و برای توجیه درستی آنها کوشش بسیار میکنند. باید توجّه داشت که تصویب فرهنگستان بهخودیخود هیچ امتیازی محسوب نمیشود و حتّیٰ ـ معالاسف ـ لزوماً درست بودن ساختار یک واژه یا اصطلاح را هم تضمین نمیکند. مثلاً نگارنده پیشتر دربارۀ واژۀ بیگوشیهراسی و ساختار آن بحث کرده و نشان دادهاست که علیٰرغم تصویب فرهنگستان ساختار این واژه وافی به مقصود نیست. جناب قربانزاده خود به برخی واژههای مصوّب فرهنگستان انتقاداتی وارد کردهاند (مثلاً نک. قربانزاده، ۱۳۹۹: ۱۵۴، دربارۀ چوقالف؛ همو، ۱۳۹۸: ۱۵۸، دربارۀ توفان) و خوشبختانه فارغ از اختلافنظر نگارنده با ایشان دربارۀ مصادیق، در کلّیّت این نکته که مصوّبات فرهنگستان وحی منزل نیستند همداستانیم. این نیز گفتنی است که به حکم «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند» تصویب گردهبرداری را نمیتوان لزوماً به معنی ناصواب بودن گرتهبرداری دانست.
نُه. گرتهبرداری در فرهنگهای دوزبانه
قربانزاده (۱۳۹۹) در بخشی از مقالۀ خود به کاربرد گردهبرداری/ گرتهبرداری در فرهنگهای دوزبانه پرداخته ولی متأسّفانه مرتکب مصادرهبهمطلوب عجیبی شدهاست. وی از پنج فرهنگ دوزبانه که اصطلاح موردبحث را بهصورت گردهبرداری ضبط کردهاند مدخلهایی نقل کردهاست. سه مورد از این فرهنگها عبارتند از:
ـ فرهنگ معاصر پویا: این فرهنگ تألیف باطنی و همکاران اوست (نک. باطنی و همکاران، ۱۳۸۷). میدانیم که باطنی مخالف صورت گرتهبرداری بود و طبیعی است که در فرهنگ خود هم این صورت را نیاورده باشد.
ـ فرهنگ معاصر هزاره: این فرهنگ تألیف حقشناس و همکاران اوست (نک. حقشناس و همکاران، ۱۳۹۰). میدانیم که حقشناس نیز در نقد باطنی بر نجفی با باطنی همداستان بود (سنج. باطنی، ۱۳۶۷: ۲۵) و طبیعی است که در نادرست دانستن گرتهبرداری نیز با او همعقیده باشد.
ـ فرهنگ حییم: اصطلاح گرتهبرداری یا گردهبرداری در اصل فرهنگ حییم وجود نداشته و در ویراست جدید آن (حییم، ۱۳۹۰) وارد شدهاست. ویراست جدید این فرهنگ در مؤسّسۀ فرهنگ معاصر و زیر نظر همکاران باطنی و حقشناس تدوین شدهاست و متأثّر از آرای ایشان است.
پرسش اینجاست که جناب قربانزاده چرا مثلاً به فرهنگ گستردۀ پیشرو آریانپور (آریانپور، ۱۳۸۲: ذیل trace)۶ یا فرهنگ ـ دانشنامۀ کارا (خرّمشاهی، ۱۳۹۴: ذیل pouncing، stencil، trace، و tracing paper) که واژۀ موردبحث را بهصورت گرتهبرداری (هم) ضبط کردهاند مراجعه نفرمودهاند؟۷ وانگهی چرا از میان فرهنگهای دوزبانه تنها فرهنگهای انگلیسی ـ فارسی را ملاک قرار دادهاند و مثلاً فرهنگ فارسی ـ انگلیسی کیمیا را ملاحظه نفرمودهاند که گرتهبرداری را اصل دانسته و گردهبرداری را تنها ذیل گرتهبرداری مطرح کرده و اصلاً مدخل نکردهاست (نک. امامی، ۱۳۸۵: ذیل گرتهبرداری)؟ یا چرا مثلاً به فرهنگهای فرانسوی ـ فارسی، مثل کاظمی اسفه و همکاران (۱۳۸۲: ذیل calque)، مراجعه نشدهاست؟۸
ده. عین لفظ یا مشتقّات آن؟
مباحثی که دربارۀ اصالت گردهبرداری مطرح میشود، عمدتاً مربوط به مشتقّات۹ آن است و نه عین لفظ. اگر به جدول زیر نگاهی بیندازیم میبینیم که اگر ملاک عین لفظ باشد، به لحاظ اصالت و قدمت و داشتن یا نداشتن شاهد تفاوت عمدهای میان گردهبرداری و گرتهبرداری نیست. تنها مشتقّات این دو صورت با یکدیگر از این جهت تفاوت دارند.
در اینجا ممکن است این پرسش پیش آید که آیا دربارۀ لغات و اصطلاحات دیگر هم آیا مجازیم بهجای بحث درباب اصل آن لغت یا اصطلاح توجّه خود را معطوف به مشتقّات آن کنیم؟ مثلاً فرض کنیم بحث بر سر درستی معنیشناسی یا معناشناسی است. آیا تمام توجّه ما باید معطوف به پیشینۀ معنی و معنا باشد یا باید به پیشینۀ خود اصطلاح معنیشناسی و معناشناسی هم بپردازیم؟
جدول ۲. مقایسۀ گردهبرداری و گرتهبرداری از جهات گوناگون
گردهبرداری | مشتقّات گردهبرداری | گرتهبرداری | مشتقّات گرتهبرداری | |
---|---|---|---|---|
کاربرد در شعر قدیم | - | + | - | - |
کاربرد در نثر قدیم | - | + | - | - |
ثبت در فرهنگهای قدیم | - | + | - | - |
کاربرد در شعر معاصر | - | - | - | + |
کاربرد در نثر ادبی معاصر | + | + | + | + |
ثبت در فرهنگهای یکزبانۀ معاصر | + | + | + | + |
ثبت در فرهنگهای دوزبانۀ معاصر | + | + | + | - |
کاربرد در منابع زبانشناسی | + | + | ||
کاربرد در منابع ویرایش زبانی | + | + | ||
کاربرد در حوزههایی جز زبانشناسی و ادبیّات | + | + | ||
تشخّص | - | + | ||
تأیید صاحبنظران و پژوهشگران | + | + | ||
تصویب فرهنگستان زبان و ادب فارسی | + | - | ||
مجموع امتیاز | ۸ | ۶ | ۸ | ۳ |
حاصل سخن
صورت گرته در فرهنگهای فارسی و شعر و نثر معاصر دوشادوش صورت گرده به کار رفته و نمیتوان آن را عامیانه و غیرمعیار پنداشت. صورت گرتهبرداری را نیز ازآنجاکه در منابع زبانشناختی و ویرایش زبانی و فرهنگهای یکزبانه و دوزبانه در کنار گردهبرداری به کار رفته باید درست دانست. باید توجّه داشت که گاه صورتهای غیرمعیار تکواژها در واژههای معیار رواج مییابند و کاربرد گرت در گرته و گرتهبرداری نیز از همین مقوله است. این را هم نباید فراموش کرد که واج /ت/ در ریشۀ گرد/ گرت/ گرده/ گرته/ گردهبرداری/ گرتهبرداری وجود داشتهاست و تبدیل /د/ به /ت/ لزوماً متأثّر از گونۀ عامیانه نیست. درست است که گردهبرداری مصوّب فرهنگستان است ولی این بهخودیخود تضمینکنندۀ درستی آن یا حتّیٰ نافی درستی گرتهبرداری نتواند بود. حتّیٰ میتوان گفت به جهت رعایت احترام واضع گرتهبرداری و نشان دادن تاریخچۀ لغت، حفظ این صورت و تصرّف نکردن در آن شایسته است. ضمن اینکه در گرتهبرداری تشخّصی وجود دارد که در گردهبرداری نیست. نکتۀ دیگر اینکه اگر فارغ از ریشهشناسی و مشتقّات به دو اصطلاح گرتهبرداری و گردهبرداری نظر بیندازیم، هیچیک به لحاظ قدمت و اصالت بر دیگری برتری ندارد. با توجّه به همۀ این نکات، اگر اهل تجویز و تعصّب نباشیم، میتوانیم گردهبرداری و گرتهبرداری را مانند معنی/ معنا و مطابقه/ مطابقت به تناوب در متون به کار ببریم (گفتنی است ویژگیهای هر یک از دو صورت گردهبرداری و گرتهبرداری بهاختصار در جدول ۲ آمدهاست).
- پینوشتها
۱. این نکتهای است که متأسّفانه قربانزاده به آن عنایت نداشته و در مقالۀ خود به هیچ روی به کتابهایی از این دست استناد نکردهاست.
٢. صورت sardāg در فارسی میانۀ مانوی به کار رفتهاست (نک. بویس (Boyce)، ۱۹۷۷: ۸٢؛ دورکینـمایسترارنست (Durkin-Meisterernst)، ٢۰۰۴: ۳۰۸).
۳. Bartholomae.
۴. در گویش گزی، گرده/ گرته بهصورت gärte تلفّظ میشود (نک. حسندوست، ۱۳۹۳: ذیل گرد(۱)).
۵. همین تشخّص را مثلاً در واژۀ روسیِ остранение (تلفظ: ãstrãnéniye) «آشناییزدایی» میتوان دید که طبق قاعده باید دو н داشته باشد، امّا اشکلوفسکی برای متمایز کردن این اصطلاح ادبی عمداً آن را با یک н نوشتهاست (نک. یزدانی، ۱۴۰۰).
۶. آریانپور (۱۳۸٢: ذیل stencil) صورت گردهبرداری را نیز به کار بردهاست.
۷. خرّمشاهی در ذیل برخی مدخلها صرفاً معادل گردهبرداری را آوردهاست (نک. خرّمشاهی، ۱۳۹۴: ذیل calque و tracing) .
۸. یادآوری میشود که پارسایار (۱۳۹٢: ذیل calque) این واژه را بهصورت گردهبرداری آوردهاست.
۹. اصطلاح مشتق در جدول ٢ تسامحاً همۀ واژههای مشتق، مرکب، مشتق ـ مرکب، فعلهای مرکب و مانند آن را شامل میشود.
- منابع
ـ آذرلی، غلامرضا، ۱۳۸۷، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، هَزار کرمان.
ـ آریانپور کاشانی، منوچهر، ۱۳۸۲، فرهنگ گستردۀ پیشرو آریانپور (انگلیسی ـ فارسی)، ۲ج، چ۳، تهران، جهان رایانه.
ـ ارژنگ، غلامرضا، ۱۳۹۰، ویرایش زبانی برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران، قطره.
ـ امامی، کریم، ۱۳۸۵، فرهنگ معاصر کیمیا (فارسی ـ انگلیسی)، تهران، فرهنگ معاصر.
ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۸۱، فرهنگ بزرگ سخن، ۸ج، تهران، سخن.
ـ انوری، حسن [سرپرست]، ۱۳۹۰، ذیل فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن.
ـ انوری، حسن و یوسف عالی عباسآباد، ۱۳۹۰، فرهنگ درستنویسی سخن، چ۳، تهران، سخن.
ـ باطنی، محمّدرضا، ۱۳۶۷، «فارسی بیدی نیست که از این بادها بلرزد»، آدینه، ش۲۶، ص۲۱ـ۲۵.
ـ باطنی، محمّدرضا و همکاران، ۱۳۸۷، فرهنگ معاصر پویا (انگلیسی ـ فارسی)، تهران، فرهنگ معاصر.
ـ بلومفیلد، لئونارد، ۱۳۷۹، زبان، ترجمۀ علیمحمّد حقشناس، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
ـ پارسایار، محمّدرضا، ۱۳۹۲، فرهنگ معاصر جیبی (فرانسه ـ فارسی)، چ۴، تهران، فرهنگ معاصر.
ـ پارسیشناسی، «کدام صورت زبانی را به کار میبرید و/یا بیشتر میپسندید؟: گرتهبرداری/ گردهبرداری»، فرستۀ تلگرامی در کانال پارسیشناسی به نشانی https://t.me/parsishenasi/333.
ـ حسندوست، محمّد، ۱۳۹۳، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، ۵ج، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
ـ حقشناس، علیمحمّد و همکاران، ۱۳۹۰، فرهنگ معاصر هزاره (انگلیسی ـ فارسی)، چ۲۱، تهران، فرهنگ معاصر.
ـ حییم، سلیمان، ۱۳۹۰، فرهنگ بزرگ فارسی ـ انگلیسی، چ۲، تهران، فرهنگ معاصر.
ـ خرّمشاهی، بهاءالدّین، ۱۳۹۰، ترجمهکاوی، تهران، ناهید.
ـ خرّمشاهی، بهاءالدّین، ۱۳۹۴، فرهنگ ـ دانشنامۀ کارا (انگلیسی ـ فارسی)، تهران، معین، نگاه و شباهنگ.
ـ دهخدا، علیاکبر [بنیانگذار]، ۱۳۷۷، لغتنامه، زیر نظر محمّد معین و جعفر شهیدی، ۱۴ج، تهران، دانشگاه تهران و روزنه.
ـ روبینز، رابرت هنری، ۱۳۸۷، تاریخ مختصر زبانشناسی، ترجمۀ علیمحمّد حقشناس، چ۸، تهران، نشر مرکز.
ـ سامانۀ جستجوی دادگان، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیر نظر علیاشرف صادقی، به نشانی https://dadegan.apll.ir.
ـ شفیعیون، سعید، ۱۳۸۸، «”تزریق“ نوعی نقیضۀ هنجارستیز طنزآمیز در ادبیّات فارسی»، ادبپژوهی، ش۱۰، ص۲۷ـ۵۶.
ـ سپهری، سهراب، ۱۳۹۰، اطاق آبی (به همراه دو نوشتۀ دیگر)، ویراستۀ پیروز سیّار، چ۱۱، تهران، سروش.
ـ صادقی، علیاشرف و اکرم حاجیسیّدآقایی، ۱۳۹۳، «افزوده شدن صامت h به بعضی از کلمههای فارسی در بعضی جایگاههای خاص»، فرهنگنویسی، ش۸، ص۱۲ـ۲۱.
ـ صادقی، علیاشرف و زهرا زندی مقدّم، ۱۳۹۴، فرهنگ املایی خطّ فارسی، چ۷، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
ـ صدری افشار، غلامحسین و همکاران، ۱۳۸۱، فرهنگ معاصر فارسی، چ۳، تهران، فرهنگ معاصر.
ـ صفوی، کورش، ۱۳۹۰، درآمدی بر معنیشناسی، چ۴، تهران، سورۀ مهر.
ـ صفوی، کورش، ۱۳۹۵، فرهنگ توصیفی مطالعات ادبی، تهران، علمی.
ـ صلحجو، علی، ۱۳۸۹، نکتههای ویرایش، چ۳، تهران، نشر مرکز.
ـ طباطبایی، علاءالدّین، ۱۳۹۵، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، تهران، فرهنگ معاصر.
ـ علیزاده، غزاله، ۱۳۸۰، خانۀ ادریسیها، ج۱، چ۳، تهران، توس.
ـ عنایت، زهرا، ۱۳۶۷، «زبانشناسی، بهانهای برای غلط نوشتن»، کیهان فرهنگی، س۵، ش۶، ص۳۸-۴۱.
ـ فروزنده فرد، منوچهر، ۱۳۹۸، «”مرداد“ یا ”امرداد؟“ (نگاهی تازه به بحثی قدیمی)»، فصلنامۀ قلم، ش۱۰، ص۶ـ۱۳.
ـ فروزنده فرد، منوچهر، ۱۴۰۰الف، «زبانپژوهی (۱)»، فصلنامۀ قلم، ش۱۷، ص۵۳ـ۶۲.
ـ فروزنده فرد، منوچهر، ۱۴۰۰ب، «زبانپژوهی (۲)»، فصلنامۀ قلم، ش۱۸، ص۲۱ـ۳۲.
ـ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۷، هزارواژۀ زبانشناسی (۱)، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
ـ قربانزاده، فرهاد، ۱۳۹۸، «دربارۀ واژههای ”طوفان“ و ”نوفیدن“ و ”نَویدن“»، فرهنگنویسی، ش۱۵، ص۱۳۵ـ۱۶۷.
ـ قربانزاده، فرهاد، ۱۳۹۹ {انتشار: ۱۴۰۰}، «”گرتهبرداری“ یا ”گردهبرداری“؟»، مطالعات واژهگزینی (ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان)، ش۴، ص۱۳۸ـ۱۵۹.
ـ کاظمی اسفه و همکاران، ۱۳۸۲، فرهنگ کوچک فرانسه ـ فارسی رهنما، تهران، رهنما.
ـ نجفی، ابوالحسن، ۱۳۹۰، غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، چ۱۶، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
ـ نورمگز، وبگاه به نشانی https://www.noormags.ir.
ـ نیکوبخت، ناصر، ۱۳۸۹، مبانی درستنویسی زبان فارسی معیار، چ۳، تهران، چشمه.
ـ واژهیار، وبگاه به نشانی https://vajeyar.apll.ir.
ـ همایون، همادخت، ۱۳۷۲، واژهنامۀ زبانشناسی و علوم وابسته، چ۲، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ـ یزدانی، محمّدمهدی، ۱۴۰۰، «آشناییزدایی: اصطلاحشناسی»، وبگاه پارسیشناسی به نشانی https://parsishenasi.ir/wiki.
Bartholomae, Ch., 1904, Altiranisches Wörterbuch, Strassburg, Karl J. Trübner
Boyce, M., 1977, A Word-list of Manichaean Middle Persian and Parthian (=Acta Iranica 9a), Téhéran-Liège, Bibliothéque Pahlavi and Leiden, Brill
Durkin-Meisterernst, D., 2004, Dictionary of Manichaean Middle Persian and Parthian, Turnhout, Brepols
این یادداشت پیشتر بهعنوان بخشی از مقالۀ زیر منتشر شدهاست: ـ فروزنده فرد، منوچهر، ۱۴۰۱، «زبانپژوهی (۴)»، فصلنامۀ قلم (کرمانشاه)، ش۲۰، ص۱۰ـ۲۶. بارگیری