رند: واژهشناسی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «===ریشهشناسی=== برومند سعید (١۳۸۳: ١١١-١١٩) این واژه را از ریشۀ ایرانی باستانِ...» ایجاد کرد) |
جز |
||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
- رشیدی، عبدالرشید بن عبدالغفور (١۳۳۷). ''فرهنگ رشیدی به ضمیمۀ معربات رشیدی''. به تصحیح و تحقیق محمد عباسی. ٢ج. تهران: کتابفروشی بارانی. | - رشیدی، عبدالرشید بن عبدالغفور (١۳۳۷). ''فرهنگ رشیدی به ضمیمۀ معربات رشیدی''. به تصحیح و تحقیق محمد عباسی. ٢ج. تهران: کتابفروشی بارانی. | ||
− | - شمس منشی، محمد بن هندوشاه ( | + | - شمس منشی، محمد بن هندوشاه (٢۵۳۵ {١۳۵۵}). ''صحاح الفرس''. به اهتمام عبدالعلی طاعتی. چ٢. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. |
- قائممقامی، احمدرضا (١۳٩۴). «ریشهشناسی و زبان فارسی (مقدمات). ''فرهنگنویسی''، ش٩، ص۳۷-۶۴. | - قائممقامی، احمدرضا (١۳٩۴). «ریشهشناسی و زبان فارسی (مقدمات). ''فرهنگنویسی''، ش٩، ص۳۷-۶۴. |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۶
ریشهشناسی
برومند سعید (١۳۸۳: ١١١-١١٩) این واژه را از ریشۀ ایرانی باستانِ rad "آزاد" و همریشه با واژههای «رَد (= سروَر، برگزیده، بخْرد، دانا، دلاور، هنرمند، پیشوای دینی زردشتیان و...)»، «راد (= جوانمرد، بخشنده، گشادهدل)» و «رَستن» (و همخانوادههایش چون «رَسته»، «رها» و...) پنداشتهاست. اما مجتبایی «رند» را هندی میداند (نقلشده در قائممقامی، ١۳٩۴: ۶١) و میافزاید در متنی چاپنشده [به هندی] آن را به همین صورت یافتهاست (همانجا).
معنی واژه در فرهنگهای قدیم فارسی
«رند» در لغت فرس (سدۀ پنجم) و فرهنگ قواس (آغاز سدۀ هشتم) نیامدهاست. نخستین فرهنگی که از این واژه یاد کرده صحاح الفرس (نگاشته به سال ۷٢۸، همزمان با نوجوانی - یا خردسالی- حافظ [با توجه به اختلاف تاریخ تولد وی]) است؛ این فرهنگ دربارۀ «رند» تنها به این بسنده کردهاست که «مُنکِر باشد» (شمس منشی، ٢۵۳۵ {١۳۵۵}: ۷۸). فرهنگهای پسینتر تا سدۀ دهم - مانند دستور الافاضل (سال ۷۴۳)، مجموعة الفرس (نیمۀ دوم سدۀ هشتم) و تحفة الاحباب (سال ٩۳۶) - نیز این واژه را نیاوردهاند. پس از فرهنگهای یادشده، به فرهنگ جعفری میرسیم که در سدۀ یازدهم نگاشته شده و دربارۀ «رند» نوشتهاست: «به وزن هند، لاابالی و بیقید است» (تویسرکانی، ١۳۶٢: ٢٢۸). دیگر فرهنگ فارسی در این سده سرمۀ سلیمانی (نگاشته در حدود سال ١٠١۵) است که هم در این باره مینویسد: «منکر و لاابالی و بیقید، و از آن جهت رند گویند که منکر اهل قیدند» (اوحدی بلیانی، ١۳۶۴: ١١۸). در فرهنگ رشیدی (نگاشته به سال ١٠۶٩) نیز مشابه همین تعریف آمدهاست: «منکر، و بیقید و لاابالی را از آن گویند که منکر اهل قید است» (رشیدی، ١۸۷٢: ١/ ۳۵١؛ همو، ١۳۳۷: ١/ ۷۴۸). رشیدی همچنین در بخش «استعارات» دو مدخل «رند خاکبیز: دانایی که دقیقهای از دقایق تحقیقات فرونگذارد» و «رند دهلدریده: کسی که از شرع بیرون رفته باشد» (رشیدی، ١۸۷٢: ١/ ۳۵١؛ همو، ١۳۳۷: ١/ ۷۵٠) را ضبط کردهاست (نیز نک. برومند سعید، ١۳۸۳: ١١١-١١٢ که پیشینۀ «رند» را در همۀ فرهنگهای یادشده به دست دادهاست).
این صفحه تکمیل خواهد شد.
- منابع:
- اوحدی بلیانی، تقیالدین (١۳۶۴). سرمۀ سلیمانی. به تصحیح و حواشی محمود مدبّری. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
- برومند سعید، جواد (١۳۸۳). ریشهشناسی و اشتقاق در زبان فارسی. کرمان: دانشگاه شهید باهنر.
- تویسرکانی، محمد مقیم (١۳۶٢). فرهنگ جعفری. به تصحیح و تحشیه و تعلیق سعید حمیدیان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
- رشیدی، عبدالرشید بن عبدالغفور (١۸۷٢م). فرهنگ رشیدی. به تصحیح و تحشیۀ مولوی ابوطاهر ذوالفقار علی مرشدآبادی. ٢ج. کلکته: بپتست مشن پریس (Baptist Mission Press).
- رشیدی، عبدالرشید بن عبدالغفور (١۳۳۷). فرهنگ رشیدی به ضمیمۀ معربات رشیدی. به تصحیح و تحقیق محمد عباسی. ٢ج. تهران: کتابفروشی بارانی.
- شمس منشی، محمد بن هندوشاه (٢۵۳۵ {١۳۵۵}). صحاح الفرس. به اهتمام عبدالعلی طاعتی. چ٢. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- قائممقامی، احمدرضا (١۳٩۴). «ریشهشناسی و زبان فارسی (مقدمات). فرهنگنویسی، ش٩، ص۳۷-۶۴.
منوچهر فروزنده فرد