پیکره: حنظلۀ بادغیسی

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حنظلۀ بادغیسی

١. یارم سپند اگرچه بر آتش همی فگند

ازبهر چشم، تا نرسد مر ورا گزند

٢. او را سپند و آتش ناید همی به کار

با روی همچو آتش و با خال چون سپند.

---

٣. کی سپزگی کشیدمی ز رقیب

گر بدی یار، مهربان با من.

---

٤. مهتری گر به کام شیر در است

شو خطر کن ز کام شیر بجوی

٥. یا بزرگی و عز و نعمت و جاه

یا چو مردانت مرگ روباروی.

  • منبع

شاعران بی‌دیوان، ص٤


  • توضیحات:

- برای معانی واژه‌ها روی هر یک از آنها کلیک کنید.

- وزن و بحر ابیات اول و دوم: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (/ فاعلان)، بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف (/ مقصور) * به شیوۀ نجفی: مستفعلن مفاعلُ مستفعلن فعل

- وزن و بحر ابیات سوم، چهارم و پنجم: فاعلاتن مفاعلن فعلن (/ فعلان/ فع‌لن)، بحر خفیف مسدس مخبون محذوف (/ مقصور/ اصلم) * به شیوۀ نجفی: فعلاتن مفاعلن فعلن