یادداشت: فضولی موقوف

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

۶ اردیبهشت ۱۴۰۰

فضولی موقوف!

سایه اقتصادی‌نیا

فضای ادبی عبوس ما روزبه‌روز ابری‌تر می‌شود و آفتاب طنز هر دم سایه‌تر و سیاه‌تر، تا جایی که شوخی معمولی و حتی بی‌نمک یک معلم ادبیات ساده که با کت‌و‌شلوار محترم و معتبرش در شبکۀ چهار سیما علوم و فنون ادبی درس می‌دهد و به‌قول ننه‌آغا پولتیک می‌زند تا بچۀ پای تلویزیون به ضرب و زورِ طنز دو کلمه غلط‌غولوط تاریخ ادبیات یاد بگیرد، به تریج قبای بعضی «مردم نخبه‌پرور و ادب‌دوست خطۀ آذربایجان» برمی‌خورد و مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی را وامی‌دارد به شبکۀ چهار نامه بنویسد و تازه روابط عمومی شبکۀ چهار هم «در پی آن» بیانیه صادر می‌کند تا «ضمن تکریم مقام شیخ محمد فضولی شاعر نامدار و خوش‌آوازۀ آذری‌زبان سدۀ دهم» از اشتباه پیش‌آمده عذر بخواهد! چه خبرتان است حضرات؟!

شنبه، چهارم اردیبهشت ۱۴۰۰، فیلمی از تدریس ادبیات در صداوسیما منتشر شد که در آن دبیر ضمن تدریس گفت: «ملا محمدفضولی بیخود این اسم را انتخاب نکرده بلکه او فضول اشعار صائب است و هر شعری را که صائب سروده، این شاعر به ترکی نوشته است.»

به‌خاطر یک شوخی بی‌غرض و مرض دانش‌آموزی با کلمۀ «فضولی» از دهان یک معلم سادۀ ادبیات این حرکات چیست می‌کنید؟ «خجلت نبری میان مردم؟!» آخر کجای این کلمات حاوی توهین به آذربایجان بود؟ قضیه چه ارتباطی به «وحدت اقوام ایرانی» دارد؟ اصلاً کجا اسمی از آذربایجان در میانه بود؟! آن معلم دارد دربارۀ معنی کلمۀ فضول شوخی می‌کند، بدون اشاره و توجه به اینکه فضولیِ قرن دهمی آذربایجانی است یا گیلک یا تهرانی! آدم چقدر باید خودخوارپندار و بی‌اعتمادبه‌نفس باشد که پرشِ چشم چپ مگس در بورکینافاسو را به خودش بگیرد! و آدم چقدر باید نادان باشد که بهانه بدهد به دست اینهمه بهانه‌جو برای «تجزیه» و البته تحلیل!

ما می‌توانیم بر سر درستی یا نادرستی گزاره‌هایی که معلم ادبیات صادر کرد صحبت کنیم ولی هیچ‌ و هرگز توهینی به آذربایجان و ملامحمد فضولی در گزاره‌های او نیست. پریدن وسط و عذرخواهی و بیانیه صادر کردن همه نشانۀ بی‌اعتمادبه‌نفسی است و ترس. این حرکات غیرطبیعی است. انسان معتمدبه‌نفس اتفاقاً از شوخی و طنز نمی‌ترسد و عذر هم نمی‌خواهد. ارزیابی تاریخ‌ادبیاتی گزاره‌های صادرشده در درس این دبیر و دبیران دیگری که در مدرسۀ تلویزیونی تدریس می‌کنند بجاست اما خلط خطای علمی آنان با بحث وحدت اقوام خطای بزرگ‌تر و خطرناک‌تری است که دودش بیش از همه به چشم خود فرزندان آذربایجان خواهد رفت. به فرزندان آذربایجان اعتمادبه‌نفس و طنز بیاموزید تا طنین خنده‌شان در قله‌های سهند بپیچد نه‌اینکه از هر چیز و ناچیزی به درد آیند و درد از دوا نشناسند. طنز دواست، درد نیست.

Fozooli.PNG

دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی

کانال تلگرامی نویسنده


صفحۀ مرتبط

یادداشت: کسی کاو مرده‌ای در خانه دارد نیست بی‌ماتم


دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی