یادداشت: کسی کاو مرده‌ای در خانه دارد نیست بی‌ماتم

از پارسی‌شناسی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

۶ اردیبهشت ۱۴۰۰

کسی کاو مرده‌ای در خانه دارد نیست بی‌ماتم۱

علی شاپوران

۱- موجودی به اسم «معلّم کنکور» اساساً به این علّت وجود دارد که معلّمان دبیرستان نتوانسته‌اند به دانش‌آموزان چیزی یاد بدهند و حالا در سال آخر باید کسی جور تمام سال‌های تحصیل را بکشد. فرصت در کلاس کنکور کم است و درنگ جز بر مباحث اصلی ناممکن. در ادبیات این مبحث اصلی «درست‌خوانی و دریافتن معنی و مفهوم ابیات» و نهایتاً «آشنایی با سنّت ادبی و تفکّر و بیان رایج در آن» است. بچّه‌ها با گذشتهٔ فرهنگی ایران ارتباطی و به آموختن آن علاقه‌ای ندارند. این است که معلّمان اغلب ناچار می‌شوند تاریخ ادبیّات را به ضرب co-responder یا یادیارهایی به ایشان بیاموزند. من خود موقع تدریس از این نکته‌‌های یادیار می‌گویم و چاره‌ای جز گفتنشان نیست.

۲- آنتن برنامه‌های آموزشی تلویزیون بر مبانی مختلفی به ناشرها و معلّمان واگذار می‌شود که «یافتن بهترین آموزندگان» جزء آن‌ها نیست. در چنین آموزش و چنین تلویزیونی معلّم ادبیّاتی خواسته «ملّا محمّد فضولی بغدادی» را با نکته‌ای در ذهن چنان شاگردانی جایگیر کند. از «فضولی» که جزء برجستهٔ نام اوست پل زده که «اشعار صائب را به ترکی برمی‌گرداند» و حواسش نبوده که صائب قریب یک قرن پس از فضولی متولّد شده‌است! گفتهٔ این معلّم نادرست است و بامزه هم نیست (بگویم که من برای یاددادن فضولی از آنچه خود فضولی گفته استفاده می‌کنم و می‌گویم تخلّصی برگزیده که خیالش راحت باشد کس دیگری برنداشته و برنخواهدداشت و فرصتی هم دست می‌دهد که دربارهٔ تحول معنایی «فضول» و «فضولی» صحبتی بکنیم).

۳- سخنان آن معلّم کلیپ شده و پخش شده‌است و فرصتی به دست قوم‌گرایان داده که بگویند «آی "ملّت" آذربایجان بیدار شوید که "قوم فارس" در صداوسیمایشان دارند عمداً "مفاخر ملّی" شما را مسخره می‌کنند»! نمی‌دانم نمی‌دانند یا برایشان مهم نیست که «قوم فارس» وهمی بیش نیست و وجود خارجی ندارد و گرچه در سیاست صداوسیما هزار ایراد هست، این برنامه ربطی به آن سیاست‌ها ندارد و آن معلّم احتمالاً اصلاً شعری از فضولی نخوانده و خبر هم ندارد از بین ده‌ها شاعر که از این نکته‌ها برایشان ساخته این یکی را -که در تاریخ پربرگ ادب فارسی صاحب یک پاراگراف کوتاه است- در آذربایجان و ترکیه بدیل نظامی و عدیل حافظ و هومر و دانته و شکسپیر قلم داده‌اند، پانصدمین سال تولدش را ربع قرن پیش به یونسکو برده‌اند و در همین تهران هم برایش کنگرۀ بزرگداشت گرفته‌اند و آن کنگره با پیام رئیس‌جمهور ایران و حضور وزیر فرهنگ ایران افتتاح شده‌است: رخدادی که همانند آن جز برای پنج شش شاعر خیلی بزرگ، برای هیچ شاعر فارسی‌گویی قابل تصوّر نیست. امّا آن معلّم اگر این‌ها را بداند هم احتمالاً مانعی نمی‌بیند که شبیه همین نکته را (اگر بتواند بسازد) دربارهٔ نظامی و حافظ و فردوسی هم بگوید: «اگر بچه بخندد و یادش بماند چه باک؟!»

۴- معلّم حواسش نیست که شووینیسم مفاخر فرهنگی را مانند مقدّسات دینی می‌بیند و پایه‌های موهوم هویّت خود را بر این مقدّسات می‌گذارد و پان‌ترکیسم هم استثنا نیست. درد ایشان چیز دیگری است. واقعاً علاقه ندارند بنگ و باده یا لیلی و مجنون فضولی را همهٔ ترک‌زبانان بخوانند و ببینند از دده‌قورقود یک‌صدم شاهنامه هم اثر نپذیرفته‌است؛ ببینند که با همه خوب و بدش، کاملاً در فضای فکری و ذهنی ایران فرهنگی می‌زیسته‌است. اگر نخوانند و خیال کنند «قوم فارس» شاهکارهایشان را پنهان کرده‌اند بیشتر به کار پان‌ترکیسم می‌آید. قوم‌گرایان کاسب تنفّر و افتراقند و همیشه مترصّد بهانه‌ای هستند که بساط کسبشان را هر جا که شد علم کنند. همین پنج سال پیش در کتابی چاپ نشر اختر تبریز -که ناشر فعّال آثار ترکی است- اسم این شاعر را «حکیم ملّا محمّد فضول» نوشتند (نک. شرح غزلیات ترکی فضولی، ج۱، ص۱۰). اشتباه تایپی بود، ولی تصوّر کنید چه علم‌شنگه‌ای به پا می‌شد اگر شبیه این اشتباه در یک کتاب غیرخودی رخ می‌داد.

شرح غزلیات ترکی فضولی، ج۱، ص۱۰

نفرت‌پراکنی قومی در ایران ریشه دوانده‌است و راه مقابله با آن رساندن یکایک مردم ایران (ازجمله تمام قومیّت‌ها) به حقوق و آزادی‌هایی‌ست که به زندگی‌ای برخوردار و شاد و سعادتمند می‌انجامد، و عجین کردن «ایرانی بودن» است با حسّ غرور در عرصهٔ جهانی. فرهنگ و تاریخ باعث جزئی از این حسّ غرور است و نه همهٔ آن، ولی باز باید کوشید از همین جزء در این راستا هرچه می‌شود بهره برد.

  • پی‌نوشت

۱. مصرعی از فضولی بغدادی


دربارۀ نویسنده و فهرست نوشته‌های دیگر وی در پارسی‌شناسی

کانال تلگرامی نویسنده


صفحۀ مرتبط

یادداشت: فضولی موقوف


دیگر یادداشت‌های همکاران پارسی‌شناسی